امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

اصل امر به معروف و نهی از منکر در سخنان امام حسین(ع)

دهه اول ماه محرم را به عنوان هفته احیای امر به معروف و نهی از منکر نام گذاری نموده اند. «موضوعی که سرلوحه دعوت همه انبیا و اولیای الهی بوده است.»
یعنی همه پیامبران آمده اند تا به نمایندگی از طرف خدا و به عنوان پیامبر الهی مردم را به حق دعوت کنند، به راستی و درستی، صداقت و امانتداری، نیکی و احسان به خلق خدا و در یک کلمه به توحید و بندگی حق.
آنها از طرف خدا ماموریت داشته اند تا بشر را از آنچه که زشتی و پلیدی است نهی کنند از خیانت و دروغ، از تهمت و افترا، از فحشا و منکرات، از گناه و معصیت و به بیانی پیامبران آمده اند تا از جانب خدا مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنند و در این راه سختی های فراوانی نیز به جان خریده اند، مشکلا ت بسیاری را تحمل نموده اند و خون دل های بی شمار خورده اند تا رسالت الهی خود را که همان امر به معروف و نهی از منکر بوده است به نحو احسن به انجام  رسانند. جانشینان انبیا نیز همین مسیر را طی کرده وحرکت اصلا حی خود را بر اصل امر به معروف و نهی از منکر پایه ریزی نموده اند.
اما در بین جانشینان پیامبر اسلا م (ص)، امام سوم شیعیان یعنی حسین بن علی (ع) از شرایط ویژه ای برخوردار است. آن امام همام در مسیر احیای اصل امر به معروف و نهی از منکر تا بدانجا پیش رفت که جان خویش و جمعی از فرزندان و بستگانش و نیز گروهی از یارانش را در طبق اخلا ص گذاشت و اسارت خاندانش را به جان خرید تا اصل امر به معروف و نهی از منکر زنده بماند، تا فرامین الهی و دستورات نجات بخش اسلا م و آنچه که معروف است احیا شود و منکرات و فحشا در جامعه گسترده نشود.
امام حسین (ع) آن گاه که به پیشنهاد  ننگین بیعت با یزید مواجه شد، لحظه ای درنگ نکرد و تصمیم گرفت علیه حکومت یزید که غرق در منکرات و گناه و معصیت بود قیام نماید، زیرا او وجود یزید را یک جرثومه فساد و یک مصداق به تمام معنی منکر می دانست لذا عزم رفتن از مدینه را عملی ساخت و زمانی که برای وداع با جدش رسول الله(ص) بر سر قبر او حاضر شد فرمود: «خدایا این قبر پیامبر توست و من هم فرزند دختر پیامبرم و تو خودمی دانی که در چه وضعیتی قرار گرفته ام. خدایا من امر به معروف و نهی از منکر را دوست دارم و...»
در وصیت نامه ای نیز که نوشت هدف از حرکت خود را اصلا ح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر اعلا م کرد. چنان چه فرمود:  «من برای ایجاد اصلا ح در امت جدم حرکت کرده ام و می خواهم که امر به معروف و نهی از منکر کنم ودر مسیر سیره جدم و پدرم گام بردارم.»
امام حسین (ع) پس از آنکه مدینه را ترک کرد و وارد مکه شد در نامه ای به بزرگان شهر بصره آنان را دعوت به پیروی از حق و حمایت از امام مسلمین که مظهر معروف بود کرد، در بخش پایانی نامه فرمود: «من شما رابه کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت می کنم، زیرا که سنت پیامبر از میان رفته و جای آن را بدعت فرا گرفته است. اگر سخن مرا بشنوید به راه سعادت و خوشبختی هدایتتان خواهم کرد.»
این گونه تعابیر که همگی نمونه هایی از اصل امر به معروف و نهی از منکر است، در جای جای سخنان امام نمایان است.
سخنرانی هایی که در بین راه و در مکه داشتند، فرمایشاتی که در تاریخ به برخی پرسش ها فرمودند و نامه هایی که به مردم بصره و کوفه فرستادند، همگی سرشار از بیان حقایقی است که اصلی ترین محور آنها امر به معروف و نهی از منکر بوده است.
امام وقتی که از مکه خارج شدند و پس از طی منازل مختلف، آنگاه که در منزلگاهی به سپاه حر برخوردند سخنان مهمی ایراد فرمودند که در بخشی از آن صریحا به لزوم مبارزه با منکرات و حاکمان ستمگری که گناه و فساد را در جامعه ترویج می کردند، پرداختند.




http://www.mardomsalari.com

نقش‌ امام‌ حسین‌(ع) در احیای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر

یکی‌ از خصوصیات‌ بارز حضرت‌ سید الشهداء (ع) در میان‌ ائمه‌: اطهار احیای‌امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر است‌، ولی‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر آن‌ حضرت‌ با تمامی‌امر به‌ معروف‌ها و نهی‌ از منکرها فرق‌ داشت‌؛ وجه‌ فرق‌ دو جهت‌ بود:

فرق‌ اول‌: معنای‌ شایع‌ امر به‌ معروف‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ به‌ نماز و روزه‌ و حج‌ وکارهای‌ خیر اعم‌ از واجبات‌ شرعی‌ یا عقلی‌ و یا مستحبات‌ امر کند.

و معنای‌ شایع‌ نهی‌ از منکر هم‌ نهی‌ کردن‌ از معاصی‌ شرعیه‌، مثل‌ شرب‌ خمر،موسیقی‌، غنا، زنا، سرقت‌ و سایر گناهان‌ شرعی‌ و قبایح‌ عقلی‌ می‌باشد. ولی‌ ما موقعی‌ که‌دقت‌ می‌کنیم‌، می‌بینیم‌ هیچ‌ معروفی‌ مهم‌تر از امر به‌ ـ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر ـ وهیچ‌ منکری‌ خطرناک‌تر از ترک‌ ـ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر ـ نیست‌.

در نتیجه‌ در برنامه‌های‌ امر به‌ معروف‌ یک‌ برنامه‌ دیگری‌ بنام‌ «امر به‌ امر به‌معروف‌» و «امر به‌ نهی‌ از منکر» اضافه‌ می‌شود.

در برنامه‌ نهی‌ از منکر قسم‌ جدیدی‌ به‌ نام‌ نهی‌ از سکوت‌ و ترک‌ امر به‌ معروف‌ونهی‌ از منکر و برنامه‌ دیگری‌ به‌ نام‌ «نهی‌ از امر به‌ منکر و نهی‌ از معروف‌» اضافه‌می‌شود.

امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر دوری‌

این‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر که‌ به‌ خود تعلق‌ می‌گیرد و ما آن‌ را «امر به‌ معروف‌و نهی‌ از منکر دوری‌» می‌نامیم‌. البته‌ بر خلاف‌ دوری‌ مشهور که‌ محال‌ از فرض‌ وجودش‌عدمش‌ لازم‌ می‌آید.

دور مسئله‌ ما بر عکس‌ علت‌ بقا و مانع‌ از نابودی‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکراست‌. توضیح‌ این‌ که‌ هر تشکیلاتی‌ اگر فقط‌ ناظر به‌ غیر باشد و چنان‌ به‌ اصلاح‌مؤسسات‌ دیگر بپردازد که‌ هیچ‌ وقت‌ برای‌ اصلاح‌ خود نداشته‌ باشد، حتماً محکوم‌ به‌نابودی‌ است‌. لذا می‌بینیم‌ در تمام‌ کشورها قوه‌ قضائیه‌ که‌ به‌ جنایات‌ و خیانت‌های‌ تمام‌اقشار مملکت‌ و ادارات‌ و مؤسسات‌ و حتی‌ قوه‌ مقننه‌ و مجریه‌ می‌پردازد، یک‌ تشکیلاتی‌هم‌ به‌ نام‌ «دادسرای‌ انتظامی‌ قضات‌» وجود دارد که‌ به‌ خیانت‌ها، جنایت‌ها و اتهامات‌اعضای‌ همین‌ قوه‌ قضائیه‌ رسیدگی‌ می‌کند که‌ اگر ترس‌ از این‌ دادسرا نبود در مدت‌ کمی‌به‌ قدری‌ خیانت‌ و حکم‌ به‌ ناحق‌، احقاق‌ باطل‌ و ابطال‌ حق‌ زیاد می‌شد که‌ به‌ طور کلی‌ قوه‌قضائیه‌ متلاشی‌ می‌شد.

هم‌ چنین‌ «سازمان‌ اطلاعات‌ و امنیت‌» هر کشوری‌ یک‌ تشکیلاتی‌ در داخل‌ آن‌درست‌ می‌کند به‌ نام‌ «ضد اطلاعات‌» یا اسم‌ دیگر که‌ وظیفه‌ آنها تحقیق‌ و کشف‌خیانت‌های‌ مأمورین‌ اطلاعات‌ می‌باشد. نیروهای‌ انتظامی‌ گروه‌ خاصی‌ دارند برای‌ کنترل‌مأموران‌ انتظامی‌ و جلوگیری‌ از بی‌نظمی‌ و خیانت‌ آنها و قوه‌ مقننه‌ (مجلس‌) نیز احتیاج‌ به‌مؤسسه‌ و سازمانی‌ دارد که‌ مراقب‌ قوانین‌ و قانون‌گذاران‌ باشد که‌ در کار خود خیانت‌ ومسامحه‌ای‌ نکنند که‌ آن‌ را شورای‌ نگهبان‌ می‌نامند.

اصولاً هر فرد یا جماعت‌ یا دولت‌ یا مؤسسه‌ای‌که‌ معصوم‌ نباشد از وجود یک‌نیروی‌ مراقبت‌ کننده‌ بی‌ نیاز نیست‌، بلکه‌ احیاناً این‌ دور به‌ تسلسل‌ منجر می‌شود، یعنی‌آن‌ دوّمی‌ هم‌ زیر سؤال‌ رفته‌ و محتاج‌ کنترل‌ از ناحیه‌ نیروی‌ سوم‌ و چهارم‌ و... می‌باشد.ولی‌ چون‌ خارج‌ از غرض‌ ما است‌ فعلاً ما در مقام‌ بیان‌ آن‌ نیستیم‌.


معاصی‌ دوری‌


شیخ‌ انصاری‌ (ره‌) در بحث‌ غیبت‌ در ضمن‌ اقسام‌ افعالی‌ که‌ گفتن‌ آنها نقص‌ باشدبرای‌ مؤمن‌ و برای‌ گوینده‌ غیبت‌ حساب‌ شود، فرموده‌ «... و یا در کارهای‌ مربوط‌ به‌ دین‌ اورا غیبت‌ کند - مثل‌ این‌ که‌ بگوید او دزد و دروغ‌گو است‌ - او از غیبت‌ باکی‌ ندارد و به‌ آبروی‌مردم‌ صدمه‌ می‌زند...»، یعنی‌ غیبت‌ کردنش‌ این‌ باشد که‌ به‌ مؤمنی‌ غیبت‌ کردن‌ رانسبت‌ دهد.

هم‌ چنین‌ گاهی‌ مؤمن‌ را به‌ «تهمت‌ زدن‌» متهم‌ می‌کند، یعنی‌ مؤمنی‌ که‌ اصلاً به‌کسی‌ تهمت‌ نمی‌زند بگوید «او اهل‌ تهمت‌ است‌» یا مؤمنی‌ را سب‌ّ کند به‌ عنوان‌ «ای‌فحاش‌، ای‌ وقیح‌، ای‌ بی‌ آبرو».

به‌ هر حال‌ اگر برنامه‌ امر به‌ معروف‌ ونهی‌ از منکر تبدیل‌ به‌ یک‌ تشکیلات‌ واداره‌ای‌ بشود حتماً محتاج‌ یک‌ اداره‌ کنترل‌ کننده‌ خواهد بود که‌ نگهبان‌ استمرار فعالیت‌این‌ اداره‌ باشد که‌ به‌ تدریج‌ مسئولین‌ اصلی‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر در اثر تنبلی‌،کسالت‌، راحت‌طلبی‌ و ترس‌ از ضرر غیر عقلانی‌ یا فوت‌ منافع‌، آن‌ را به‌ کلی‌ ترک‌ یا ازکمیت‌ و کیفیت‌ آن‌ نکاهند و در نتیجه‌ آن‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکری‌ که‌ خدا و پیغمبرو ائمه‌ معصومین‌ : دستور داده‌اند محقق‌ نمی‌شود. شاید این‌ بیان‌ یکی‌ از جواب‌های‌شبهه‌ای‌ باشد که‌ در باب‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر گفته‌ شده‌ است‌.





http://www.aviny.com

امام حسین (ع ) در زمان معاویه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن علی (ع ) امامت و رهبری شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گردید.

امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده ، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است ، و از این حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج می برد، ولی نمی توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی پایین بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعی مشابه او داشت .

امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدی به قتلش می رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت که اگر برمی خاست ، پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد، و از این کشته شدن هیچ نتیجه ای گرفته نمی شد.

بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت ، جز آن که گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود. و در تمام طول مدتی که معاویه از مردم برای ولایت عهدی یزید، بیعت می گرفت ، حسین به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولی عهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی  سخنانی تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .

معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...



مرکر تعلیمات اسلامی واشنگتن

حسین (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپری شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت ، مدت سی سال با پدر زیست . پدری که جز  به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگی نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا  نخواست و جز خدا نیافت . پدری که در زمان حکومتش لحظه ای او را آرام نگذاشتند، همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام این مدت ، با دل  و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد، و در چند سالی که حضرت علی (ع ) متصدی خلافت  ظاهری شد، حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامی ، مانند یک سرباز فداکار  همچون برادر بزرگوارش می کوشید، و در جنگهای "جمل "، "صفین " و "نهروان " شرکت و به این ترتیب ، از پدرش امیرالمؤمنین (ع ) و دین خدا حمایت کرد و  داشت .

حتی گاهی در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسین (ع ) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول الله  (ص ) مشاهده کرد که سخن می گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: "از منبر پدرم فرود آی ...".



http://www.iec-md.org

امام حسین




دومین فرزند برومند حضرت علی و فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.  چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما  را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .

به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد  و گفت :
سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار .  چون علی برای تو بسان هارون   برای موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .  و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه  (س ) انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او  نقره صدقه داد.



http://www.iec-md.org

اخبار شهادت حضرت امام حسین (ع)

حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده است که چون حضرت امام حسین علیه السلام در کودکی به نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌آمد، آن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را می‌فرمود که یا علی او را برای من نگاه دار پس او را می‌گرفت و زیر گلوی او را می‌بوسید و می‌گریست روزی آن امام مظلوم گفت ای پدر چرا گریه می‌کنی حضرت فرمود ای فرزند گرامی چون نگریم که موضع شمشیر دشمنان را می‌بوسم حضرت امام حسین علیه السلام گفت که ای پدر من کشته خواهم شد؟ فرمود بلی والله تو و برادر تو و پدر تو همه کشته خواهید شد، امام حسین علیه السلام گفت پس قبرهای ما از یکدیگر دور خواهد بود حضرت فرمود بلی ای فرزند، امام حسین علیه السلام گفت پس که زیارت ما خواهد کرد از امت تو؟ پس حضرت فرمود زیارت نمی‌کنند مرا و پدر ترا مگر صدیقان از امت من.




http://www.emamhossein.com


روایت زیارت امام حسین

روایت شده است که روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله نشسته بود و علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام در اطراف او نشسته بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمود: چگونه است بر شما آن گاه که در خاک روید و قبرهای شما پراکنده باشد؟ حسین علیه السلام گفت: آیا به مرگ طبیعی از دنیا می رویم یا کشته خواهیم شد؟ فرمود: بلکه تو ای فرزندم! به ستم کشته خواهی شد و برادرت نیز به ستم کشته می شود و فرزندان شما در روی زمین آواره و پراکنده می شوند. حسین علیه السلام گفت: ای رسول خدا! چه کسی ما را می کشد؟ فرمود: بدترین مردمان. عرض کرد: آیا پس از کشته شدن کسی ما را زیارت خواهد کرد؟

فرمود: آری پسرم! گروهی از امت من هستند که به وسیله زیارتِ شما، نیکی و احسان مرا خواهند؛ پس چون روز قیامت شود من به نزد آن گروه در موقف بیایم تا آنکه شانه های ایشان را گرفته و آنان را از سختی ها و هراس های موقف برهانم.



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاویر زیباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comکلیک کنید



http://www.hawzah.net


آسمانِ سرخ


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاویر زیباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comکلیک کنید


روایت شده که عمر بن سعد به حسین علیه السلام گفت: ای اباعبدالله! در نزد ما مردمان بی خردی هستند که پندارند من تو را می کشم؟ حسین علیه السلام به او فرمود: اینان بی خرد نیستند بلکه خردمندانی هستند، آگاه باش همانا آنچه چشم مرا روشن کند این است که پس از من از گندم عراق جز اندکی نخواهی خورد. [و به زودی مرگت فرا می رسد].

یوسف بن عبده روایت کرده گفت: از محمد بن سیرین شنیدم که می گفت: این سرخی در آسمان دیده نشد مگر پس از کشته شدن حسین علیه السلام .

امام باقر علیه السلام فرمود: کُشنده حضرت یحیی بن زکریا زنازاده بود و کشنده حسین بن علی علیه السلام نیز زنازاده بود و آسمان سرخ نشد مگر برای آن دو.

حضرت زین العابدین فرمود: با حسین علیه السلام بیرون رفتیم، پس در هیچ منزلی فرود نیامد و از جایی کوچ نکرد جز اینکه یحیی بن زکریا و کشته شدن او را به یاد می آورد. روزی فرمود: از پستی دنیا نزد خدا این بس که سر یحیی بن زکریا را برای سرکشی از سرکشان بنی اسرائیلی هدیه بردند.

و اخبار بسیاری رسیده که هیچ یک از کشندگان حسین علیه السلام و یارانش، از کشته شدن یا بلایی رهایی نیافت جز اینکه پیش از مرگش بدان سبب رسوا شد.



http://www.hawzah.net

پاداش زیارت امام حسین



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , وبلاگ قیصر
» بخش تصاویر زیباسازی » www.gheisar2010.blogfa.comکلیک کنید


حسین علیه السلام در روز شنبه دهم محرم سال شصت و یک از هجرت پس از نماز ظهر شهید گشت در حالی که مظلوم و تشنه کام و شکیبا بود و برای پاداش جویی از خدا اقدام به چنین کاری کرد.

و عمر شریفش در آن روز پنجاه و هشت سال بود که هفت سال آن با جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و سی و هفت سال با پدرش علی علیه السلام و چهل و هفت سال با برادرش حسن علیه السلام و دوران امامت او پس از برادرش یازده سال بود. و آن حضرت با خسا و رنگْ محاسن خود را خضاب می کرد و روزی که به شهادت رسید خضاب از دو گونه اش جدا شده بود.

زیارت امام حسین علیه السلام

روایات بسیاری در فضیلت زیارت آن حضرت بلکه واجب بودن آن رسیده است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: زیارت حسین بن علی واجب است بر هر که اقرار به امامت حسین از جانب خدای عزوجل دارد. و نیز آن حضرت فرمود: زیارت امام حسین علیه السلام برابر است با صد حج مبرور و صد عمره پذیرفته شده.



http://www.hawzah.net

بوی سیب در حرم امام حسین (ع)

مرحوم ابن شهر آشوب( از علمای و محدثین بزرگ شیعه) روایت کرده است که روزی جبرئیل(ع) به خدمت حضرت رسول(ص) آمد به صورت دحیه کلبی(فردی خوش سیما از اهالی مدینه که از یاران رسول خدا(ص) بود وجبرئیل امین(ع) گاهی در شکل و شمایل او بر رسول خدا(ص) ظاهر و تمثل می شد) و نزد آن حضرت نشست. ناگاه امام حسن و امام حسین(ع) داخل شدند و چون دحیه کلبی را دیدند به نزد آو آمدند و از او تقاضای هدیه کردند. جبرئیل دستی به سوی آسمان بلند کرد و سیب و به و اناری برای ایشان فرود آورد و به ایشان داد. چون آن میوه ها را دیدند شاد گردیدند و نزدیک حضرت رسول(ص) بردند، حضرت از ایشان گرفت و بویید و به ایشان برگردانید و فرمود که به نزد پدر و مادر خویش ببرید و اگر اول به نزد پدر خود ببرید بهتر است. پس آن چه آن حضرت فرموده بود به عمل آوردند و در نزد پدر و مادر خویش ماندند تا رسول خدا(ص) نزد ایشان رفت و همگی از آن میوه خوردند ولی هر چه می خوردند به حال اول برمی گشت و چیزی از آن کم نمی شد. آن میوه ها به حال خود بود تا زمانی که حضرت رسول(ص) از دنیا رفت و باز نزد اهل بیت بود و تغییری در آنها ایجاد نشد. وقتی حضرت فاطمه(س) به شهادت رسید انار ناپدید شد و هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) شهید شد،‌ به ناپدید گردید و تنها سیب باقی ماند. آن سیب در نزد امام حسن(ع) بود و حتی بعد از شهادت آن حضرت به زهر جفا با آن سیب باقی بود و در نزد حضرت امام حسین-سیدالشهدا(ع)-ماند. حضرت امام زین العابدین(ع) فرمود: « وقتی پدرم در صحرای کربلا در محاصره اهل ظلم و جفا بود، آن سیب را در دست داشت و هر گاه تشنگی بر آن حضرت غالب و چیره می شد، آن را می بویید و تشنگی آن حضرت تخفیف می یافت. چون تشنگی بسیار بر آن حضرت غالب شد و دست از حیات و زندگی خود شست، دندان در آن سیب فرود برد و چون شهید شد هر چند آن سیب را طلب کردند، نیافتند.»

پس امام سجاد(ع) فرمود: من بوی آن سیب را از مرقد مطهر پدرم می شنوم هر گاه به زیارت او می روم و هر که از شیعیان مخلص ما در وقت سحر به زیارت آن مرقد مطهر برود بوی سیب را از آن ضریح مطهر و منور می شنود. 

 

 

 

 

http://www.nooreaseman.com

قنداق امام حسین و شفای فطرس ملک

مرحوم شیخ صدوق (ره) در کتاب امالى خود به نقل از امام جعفر صادق (ع) آورده است :
هنگامى که حضرت ابا عبداللّه الحسین (ع) تولّد یافت ، خداوند متعال جبرئیل (ع) را مامور گردانید تا به همراه یک هزار ملائکه بر زمین فرود آیند و رسول اللّه (ص) را بر ولادت نوزادش تبریک و تهنیت گویند.

جبرئیل (ع) هنگام نزول ، عبورش بر جزیره اى افتاد که فرشته اى به نام فُطرس در آنجا قرار داشت .
و چون فُطرس در انجام وظائف الهى کُندى و سستى کرده بود، بال هایش شکسته و در آن جزیره مدّت هفت سال به عبادت خداوند مشغول گشت تا آن که امام حسین (ع) تولّد یافت .
وقتى فطرس مَلَک ، متوجّه عبور جبرئیل و همراهانش علیهم السّلام شد، سؤ ال نمود: اى جبرئیل ! کجا مى روى ؟
پاسخ داد: همانا خداوند متعال نعمتى - نوزادی - به محمّد (ص) عطا کرده است ؛ و مرا جهت ابلاغ سلام و تهنیت بر آن حضرت مامور گردانید.
فُطرس اظهار داشت : اگر امکان دارد، مرا نیز همراه خود ببرید، شاید محمّد رسول اللّه (ص) برایم دعائى کند.
جبرئیل (ع) تقاضاى فطرس را پذیرفت و به کمک همراهانش او را نیز با خود آوردند.
امام صادق (ع) فرمودند: زمانى که جبرئیل (ع) بر پیامبر خدا (ص) وارد شد، از طرف خداوند متعال ؛ و نیز از جانب خود به آن حضرت سلام و تبریک و تهنیت گفت ؛ و پس از آن موقعیّت فطرس را به عرض حضرت رسول (ص) رساند.
حضرت رسول (ص) فرمودند: به فطرس بگو که خود را به این نوزاد بمالد و سپس به مکان اولیّه خود مراجعت کند.
و چون فطرس خود را به قنداقه ی امام حسین (ع) مالید، مشکلش برطرف شد، اظهار داشت : اى رسول خدا! امّت تو به زودى این نوزاد را به قتل خواهد رساند، هرکس او را زیارت کند و یا بر او سلام و درود فرستد، در هر کجا و در هر موقعیّتى که باشد، من براى جبران این کرامت ، سلام او را به حسین (ع) ابلاغ خواهم کرد.
سپس فُطرس به سمت آسمان عروج کرد.

منابع:
۱-بحارالانوار ج ۴۳ نسبت به نام فُطرس با اختلاف نقل کرده است ، در ص ۲۴۸ دردائیل و در ص ۲۵۹ صلصائیل و در ص ۲۴۳ فطرس مى باشد.
۲-کمال الدّین شیخ صدوق ص۲۸۲، داستان را به طور مشروح بیان نموده.
۳-مدینه المعاجز ج ۷، ص ۴۳۲ همین داستان را به طور مفصّل از چند کتاب دیگر نقل کرده است.



http://www.yamojir.com

برخورد امام حسین (ع) با مخالفان

آورده اند روزى مروان بن حکم در جمع عدّه اى دهان به یاوه گوئى باز کرد؛ و به امام حسین (ع) گفت : چنانچه نسبتى با فاطمه دختر رسول خدا نمى داشتید، چگونه و به چه چیز بر ما بنى امیّه افتخار مى کردید؟

امام حسین (ع) با شنیدن این سخن ، از جاى خود برخاست و حلقوم مروان را گرفت و فشار داد و عمامه اش را برگردنش پیچید به طورى که بى حال وبى هوش روى زمین افتاد.
بعد از آن ، حضرت خطاب به حاضران کرد و فرمود: اى جماعت ! شما را به خدا سوگند مى دهم که اگر راست مى گویم ، مرا تصدیق کنید: آیا شما در روى زمین نزد رسول خدا (ص) ، شخصى محبوب تر از من و برادرم مى شناسید؟
و آیا بر روى کره زمین جز من و برادرم ، کسى دیگر را به فرزندى دختر رسول اللّه (ص) مى شناسید؟
همگى پاسخ دادند: خیر، ما هیچ کسى غیر از شما دو نفر را نمى شناسیم .
امام حسین (ع) بعد از آن فرمود: و همانا من نیز در تمام زمین ، هیچ ملعونِ فرزند ملعونى را نمى شناسم ، جز مروان و پدرش را که رانده و تبعید شده رسول خدا (ص) ؛ و نیز مورد خشم و غضب خداوند بوده و هستند.
و آن گاه خطاب به مروان کرد و فرمود: سوگند به خدا، که تو و پدرت دشمن ترین افراد براى خدا و رسولش و اهل بیت او مى باشید.

منابع:
۱-احتجاج طبرسى ج ۲، ص ۲۳.
۲-بحارالانوار ج ۴۴، ص ۲۰۴.




http://www.yamojir.com

استجابت دعای امام حسین(ع) در حق دشمنان



از لشکر عمر بن سعد فردی به نام ابن ابى جویریه در حالى که بر اسبى سوار بود، رو بسوى خیمه‏ها کرد، و چون نظرش به آتش خندق پشت خیمه ها افتاد فریاد بر آورد: اى حسین! و اى اصحاب حسین! شادمان باشید به چشیدن آتشى که در دنیا بر افروخته‏ اید!
امام حسین (ع)
فرمودند: این مرد کیست؟
گفتند: ابن ابى جویریه مزنى!
امام حسین (ع) دعا کردند که: بارالها! عذاب آتش را در دنیا به او بچشان!

و هنوز سخن امام تمام نشده بود که اسبش او را در آتش خندق افکند!!

و بعد، مرد دیگرى از لشکر عمر بن سعد نزدیک آمد به نام تمیم بن حصین فزارى و فریاد برآورد که: اى حسین! و اى اصحاب حسین! فرات را نمى‏بینید که همانند شکم مار بخود مى‏پیچد ؟! بخدا سوگند که قطره‏اى از آن را نخواهید چشید تا تلخى مرگ را در کام خود احساس کنید!
امام حسین (ع) فرمودند: این کیست؟
گفتند: تمیم بن حصین است.

امام حسین (ع) فرمودند: این مرد و پدرش از اهل آتشند، خدایا او را در نهایت عطش بمیران!
و نوشته ‏اند که عطشى بى سابقه بر تمیم عارض شد و از شدت تشنگى از اسب بر زمین افتاد و آنقدر پامال ستوران شد تا به هلاکت رسید(۱).

عبدالله بن حوزه تمیمى بسوى امام حسین (ع) حرکت کرد و فریاد بر آورد که: حسین در میان شماست؟!
اصحاب امام حسین (ع) پاسخ دادند: این امام حسین (ع) است، چه مى‏ خواهى؟!

گفت: اى حسین! تو را به آتش بشارت میدهم!
امام حسین (ع) فرمودند:انى اقدم على ربّ رحیم و شفیع مطاع .

من نزد پروردگار بخشنده و شفیع و مطاع مى‏روم،
تو کسیتى؟
گفت: من ابن حوزه هستم.

امام حسین (ع) دستهاى مبارک را بلند کردند و گفتند:ربّ حزّه الى النّار. خدایا! او را در آتش بسوزان.

آن مرد به خشم آمد، و ناگاه اسب او رم کرد و ابن حوزه بر زمین سقوط کرد در حالى که پایش به رکاب اسب گیر کرده بود، آنقدر بدنش بر روى خاک کشیده شد که قسمتى از بدنش جدا شد و قسمت دیگر به رکاب اسب آویزان بود، و سرانجام پس از برخورد باقیمانده بدنش به سنگ، در میان آتش خندق افتاد و مزه آتش را چشید.

امام حسین (ع) بخاطر استجابت دعایش، سجده شکر بجاى آورد و عرض کردند:

اللّهمّ انا اهل بیت نبیک و ذرّیته فاقصم من ظلمنا و غصبنا حقّنا انّک سمیع قریب .

اى خدا! ما از مقربان درگاه تو، اهل بیت پیامبر تو و ذریه او هستیم، حق ما را از جباران ستمگر بستان، بدرستى که تو شنوا و از هر کس به مخلوق خود نزدیکترى.

محمد بن اشعث گفت: چه قرابتى بین تو و پیامبر (ص) است؟!!

امام حسین (ع) گفتند:
خدایا! محمد بن اشعث مى‏گوید در میان من و پیامبرت نسبتى نیست، خدایا! امروز طعم ذلت و خوارى خود را به او بچشان تا من عقوبت او را ببینم.
این دعاى امام نیز مستجاب شد، و محمد بن اشعث بجهت قضاى حاجت از اسب پیاده شد و عقربى او را گزید و با لباسى آلوده به هلاکت رسید(۲) (۳).

منابع:

۱-جلأ العیون شبر ۲/۱۷۳.
۲-ارشاد شیخ مفید ۲/۱۰۲.
۳-مقتل الحسین خوارزمى ۱/۳۴۹.



http://www.yamojir.com

دعاهای امام حسین علیه السلام

درخواست اخلاق نیکو

بار خداوندا، از تو توفیق هدایت یافتگان و عمل پرهیزگاران و خیرخواهی توبه کاران و اراده و عزم صابران و پرهیز خائفان و جدّوجهد دانشمندان و آراستگی مطیعان و خشیت دردمندان و گرفتاران را خواستارم، تا در دلم چنان خشیتی از تو ایجاد شود که در نتیجه آن از گناه خودداری کرده، به همه فرمان هایت جامه عمل بپوشانم و از این طریق شایسته عنایت و کرامت تو باشم و با درک عظمت تو رو به سوی تو آورم و چنان دوستدار تو شوم که همه اعمالم را خالص ساخته، با حسن ظن و امیدی که به تو دارم، در تمام کارها توکلم تنها به تو باشد.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


درخواست رغبت به آخرت

پروردگارا، مرا به آخرت چنان راغب گردان که وجود آن را از طریق پارسایی در امور دنیوی در دل خود احساس کنم. خداوندا، مرا در امور مربوط به آخرت چنان بصیرتی عطا کن که با اشتیاق به دنبال گزاردن کارهای پسندیده بشتابم و از گناه و کارهای ناشایست پرهیز کنم.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


ای مهربان ترینِ مهربانان

خداوندا، اگر مرا به گناهان بازخواست کنی، من تو را به کرم و بخششت می خوانم و اگر مرا با خطاکاران در یک جا محبوس سازی، به آنها خواهم گفت که من خدا را دوست می داشتم. ای مولای من، نه اطاعت من به تو سودی می رساند و نه گناهم ضرری را متوجه تو می کند. پس به من آنچه به تو سودی نمی رساند عنایت کن و آنچه به تو ضرری نمی رساند از من ببخشای. به درستی که تو مهربان ترینِ مهربانانی.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


ای اوّلین و آخرین امیدم

از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: در روز عاشورا وقتی لشکریان یزید آماده جنگ با امام حسین علیه السلام شدند آن حضرت این گونه با خداوند به راز و نیاز پرداختند: «پروردگارا، در هر سختی و گرفتاری پناه و امیدم تویی و در هر پیشامدی که روی به من می آورد، پشتیبانم تویی. چه بسیار سختی ها که قلب ها را به لرزه در می آورد و چاره سازی را با شکست مواجه می ساخت و دوست بر اثر آن انسان را رها می کرد و دشمن او را شماتت می نمود و من وقتی آن را به تو عرضه داشتم و شکایت آن را پیش تو آوردم، به پاس آن که در حل آن فقط به تو امیدوار بودم، تو به لطف و کرمت در کار من گشایش ایجاد کردی و مشکلم را برطرف ساختی. پس تو صاحب هر نعمت و نیکی هستی و آخرین امید همگان به توست».


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com


مناجات با خدا

خداوندا،... تو مولا و سرور منی. پس به بنده ای که به تو پناه آورده است رحم کن. ای دارنده اوصاف برجسته و متعالی، تکیه گاهم تویی. خوشا به حال کسی که تو مولای او باشی! خوشا به حال کسی که خدمت گزار شب زنده داری باشد و شکایتِ گرفتاری هایش را فقط با خداوند ذوالجلال در میان بگذارد؛ هیچ ناراحتی و مشکلی بالاتر از دوستی خدا نداشته باشد و هرگاه ناراحتی اش را با پروردگار عالم مطرح کند آن را برطرف سازد و هر وقت به گرفتاری مبتلا شد، در دل تاریکی حل آن را از خداوند خواهد و مولایش او را گرامی داشته، به خود نزدیک گرداند.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

تقاضا از حضرت حق

الها، چگونه مرا به خودم وا می گذاری در صورتی که از من کفالت فرمودی؟ و چگونه شکست خورم در صورتی که تو یاور منی؟ یا چگونه ناامید شوم در صورتی که تو نوازشگر منی و اکنون به واسطه نیازمندی ام به تو، دست به دامنت گشته ام؟ چگونه با چیزی که هرگز به ناحیه قدس تو نرسد به تو توسل جویم؟ یا چگونه از حال خود به تو شکایتِ چیزی کنم که بر تو پنهان نیست و یا چگونه با گفتارم آن را شرح دهم که آن برایت آشکار است؟ چگونه خواسته هایم را فرو می گذاری در حالی که به درگاه تو آمده ام؟!


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

طلب رستگاری

بارالها، خود را به تو می سپارم و روی خود را به سوی تو بر می گردانم و کارم را به تو وا می گذارم و رستگاری از هر بدی دنیا و آخرت را تنها از تو طلب می کنم. بارالها، حقا که تو برای من از همه مردم بسنده ای و هیچ کس مرا از تو کفایت نکند. پس مرا در آنچه از آن بیم دارم، از دیگری کفایت فرما و در حل مشکلات و گشایش فروبستگی ها روزنه خروجی نصیب فرما. به راستی که تو می دانی و من نمی دانم و تو می توانی و من نمی توانم و تو بر هر چیز توانایی، به رحمتت ای رحم کننده ترینِ رحم کنندگان.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

بارخداوند

بار پروردگارا، از هرچه بیمناکم کفایتم کن و از هرچه تهدیدم می کند نگاهم دار. در جان و دین نگهبانم باش و در سفر حفظم فرما... و در هرچه روزی ام فرمودی برکتم ده. در پیش خود کوچک و خوارم نساز و در چشم مردم عزیز و بزرگم فرما و از شرّ جن و انس سلامتم دار. به سبب گناهانم رسوایم مکن و به کیفر ناخالصی نیّت هایم خوارم مگردان و با کارهای ناشایستم هلاکم منما و نعمت هایت را از من مگیر و به غیر خودت واگذارم مکن... بارالها، خشمت را بر من روا مدار. اگر تو بر من خشم نگیری از خشمِ جز تو باکم نیست؛ بلکه عافیت تو برایم توان بخش تر است... مرا با خشم خود نمیران و قهر خود را بر من فرود نیاور...


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

تو می دانی

الهی، هرچه قدر بدی ها و کوتاهی ها زبانم را ببندند، کرم و لطف تو مرا به سخن گفتن وامی دارد و هرگاه که اوصاف ناشایسته ام ناامیدم سازند، نیکی های تو امیدوارم می کنند. خداوندا، کسی که خوبی هایش بدی است چگونه بدی هایش بدی نباشد و کسی که حقیقت هایش ادعاست چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟! پروردگارا، تو خود می دانی اگر چه پیوسته طاعت تو را به جا نیاورده ام، ولی شوق و تصمیم آن را همیشه در دل داشته ام.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

ای آرزوی من

پروردگارا، مرا بطلب تا به وصالت رسم و به فضلت مرا جذب کن تا یکسره به تو روی آورم. خدایا، امیدم از تو نمی گسلد اگرچه نافرمانی ات کنم و ترسم از تو زدوده نمی شود، اگرچه فرمانت نبرم. معبودا، چگونه ناامید شوم که تو آرزوی منی؟ چگونه خوار شوم که تو تکیه گاه منی؟ خدایا، چگونه دعویِ عزّت نکنم با این که به بندگیِ خود نسبتم داده ای؟... تویی که خود را در هر چیز به من شناساندی. پس تو را در هر چیز نمایان دیدم و تویی که بر هرچیز عیانی. ای آن که با رحمتِ رحمانی خود بر همه عوالم استیلا یافتی، ای آن که با تمام درخشندگی و زیبایی خود جلوه نمودی،... چگونه پنهانی و حال آن که پیدایی؟ چگونه غایبی و حال آن که همه را نگهبانی و در همه جا حاضری؟ به حقیقت بر همه چیز توانایی و ستایش تنها از آن توست.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

طلب آمرزش

بارالها، در نعمت و عافیت تو شب را به صبح رساندم. پس خداوندا، بر محمد و آل او درود فرست و نعمت و عافیت خود را بر من کامل گردان و سپاسگزاری ات را روزی من فرما. بارالها، با نور تو ره یافتم و با فضل تو بی نیاز شدم و با نعمت تو صبح و شام کردم. اکنون گناهان من پیشِ روی توست. از تو آمرزش می طلبم و به سوی تو باز می گردم. آنچه عطا کنی هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند مانع آن شود و آنچه باز داری هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند آن را عطا کند. تو آن ذات دارای همه کمالاتی که هیچ معبود حقیقی جز تو یگانه بی شریک نیست. بارالها، ستایش از آن توست؛ ستایشی که در پی آن آسمان ها به تواضع برای تو بال بیفکند و زمین و زمینیان برای تو تسبیح گویند.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

پروردگار

پروردگارا،... تو خدایی هستی که معبودی جز تو نیست. جان های اولیایت را جایگاه اراده و محل مشیّت خود مقرر فرمودی و در افکارشان اوامر و نواهی ات را قرار دادی تا یک لحظه از یاد تو غافل نشوند. آن گاه که اراده امری را فرمایی در افکارشان آنچه خود در آنها به ودیعت نهاده ای به حرکت در می آوری و بر زبانشان آنچه خود به آنها تفهیم کرده ای جاری می سازی. با عقل هایی که تو را خوانده و با حقایقی که به آنان ارزانی داشته ای به سوی تو می خوانند...


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

هدایت جویی از راه خدا

خداوندا، من از راه هدایتِ تو هدایت می جویم. آنچه امر به رعایتش کرده ای رعایت می کنم. پس مرا از رعایتت خالی ننما و از عنایتت خارج نساز و مرا از فیض رسیدن تأییدت ناتوان قرار نده و از راهی که به وسیله آن به خشنودی تو می رسم خارج نکن. حرکتم را بر اساس روشنگری و راهم را با هدایت و زندگی ام را قرین رشد و تعالی قرار ده تا مرا هدایت کنی و دیگران نیز به وسیله من راهنمایی شوند و در آنچه تو خواهان آن بوده ای و برای آن مرا خلق کرده ای و به سوی آن پناه داده ای، مرا وارد سازی. اولیائت را از این که بوسیله من امتحان شوند در پناه خود گیر و با رحمتت و در نعمتت آنان را امتحان کن؛ امتحانی که سبب برگزیدن و پاک شدن آنها از زشتی ها باشد و مرا به پدران و خویشاوندانِ رستگارم ملحق فرما.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

پناهگاه من تویی

پروردگارا، هرکس به پناهگاهی پناه می آورد. پناه من تویی. خداوندا، بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم درود فرست و ندایم را بشنو و دعاهایم را اجابت کن و جایگاهم را قرب خود قرار بده و به گاهِ امتحان مرا از گم راهی به وسیله شیطان باز دار. به حقّ عظمتت که تکذیب انسانی و خیال پردازی های او در آن مؤثر واقع نمی شود و امری هم از آن خالی نیست. تا این که مرا به مشیتت به سوی خود بازگردانی بدون آن که نسبت به تو بدگمان باشم و در رحمتت شبهه کنم. به درستی که تو مهربان ترینِ مهربانانی.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

ای مهربان ترین مهربانان

[پروردگارا،] تو آن خدایی که گفتار مؤمنان و کسانی را که عمل صالح انجام می دهند، اجابت کردی تا فضل بیشتری به آنان ارزانی داری. پس مرا از کوچک ترینِ خوانندگان و رغبت کنندگانِ به سویت قرار مده. دعای مرا همان گونه که دعای مؤمنان واقعی را اجابت کردی، به مرحله اجابت برسان و به حق آنان مرا با پاکیزگی ات از پاکیزگان قرار ده و دعا و نمازم را به شایستگی قبول فرما. باقی مانده عمرم و مرگم را پاکیزه قرار ده و مرا در میان بازماندگان باقی مدار و مرا به دعایم حفظ کن و فرزندانم را نیکو دار و با هر چیزی که فرزندان اولیا و مطیعان درگاهت را حفاظت کردی آنان را حراست فرما، به حقّ مهربانی ات ای مهربان ترینِ مهربانان.


بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

به عضمت پرتو جمالت

[خداوندا،] از تو می خواهم، به عظمت پرتو جمالت، که آسمان ها و زمین از آن نور گرفت و تاریکی ها از پرتو آن روشن شد بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم و آل او درود فرستی و امر زندگی و دنیای دیگرم را کفایت کنی و تمامی کارهایم را اصلاح فرمایی و مرا یک لحظه به خودم وامگذاری و کار من و خانواده ام را سامان بخشیده، مشکلاتمان را برطرف گردانی و من و آنان را از خزانه های فضل بسیارت که هرگز پایان نمی پذیرند برخوردار سازی... خداوندا، جانم را پرهیزگار و باتقوا ساز؛ چرا که تو مولا و سرپرست وجود من و بهترین کسی هستی که می توانی تمام وجودم را پاکیزه گردانی. خداوندا، راه هدایت را به من نشان ده و تقوا و پرهیزگاری را بر من الهام کن. ...



http://www.hawzah.net

روایت ...




پس از شهادت امام حسین علیه السلام سپاه کوفه تکبیر گفتند: زمین به سختی لرزید و شرق و غرب تاریک شد. مردم را زلزله و برق فرو گرفت و آسمان خون بارید و هاتفی از آسمان ندا کرد: به خدا سوگند امام، فرزند امام و برادر امام و پدر امامان، حسین بن علی کشته شد.
راوی گفت: در آن وقت غبار شدید همراه با تاریکی و طوفان سرخی که امکان دیدن نمی گذاشت آسمان را فرا گرفت که آن گروه گمان کردند عذاب بر آنها نازل گردیده است و ساعتها ادامه داشت.

امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: ای زراره! آسمان چهل روز بر حسین علیه السلام خون گریست و زمین چهل روز به سیاهی گریست و خورشید تا چهل روز به گرفتگی و سرخی گریست و. .

خلاد می گوید: بعد از شهادت حسین (علیه السلام) تا مدتی خورشید چون طلوع می کرد بر دیوارها و ساختمانها صبح و عصر آثار سرخی به چشم می خورد و مردم هر سنگی را بر می داشتند زیر آن خون تازه بود.


دانشنامه رشد

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن



مرغ باغ ملکوتم ای خدا                          

                                                دونه دارم توی دشت کربلا

مرغ باغ ملکوتم ای خدا                      

                                                  دونه دارم توی دشت کربلا

همیشه مسیر پرواز منه                         

                                                    حد بین تو تا گنبد طلا

پرچم سرخ حرمت قبله ی سرنوشتم  

      

                                       تک تک اون نخلای بین الحرمین بهشتم    

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

                حسین  من  حسین من  

                                    حسین من حسین من  حسین من

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

             حسین  من  حسین من  

                                  حسین من حسین من  حسین من

ذکر تو غرق هیاهوم میکنه

                                                  کربلات بهشت  محزون میکنه

وقتی سینه ام میشه تنگ حرمت    

                                                   من سینه ضریح آروم میکنه


مــــــــــن خونه زاد هیئتم ذکر حسین عبادتم


                                        تا اشک من جاری میشه ملک میاد زیارتم

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

                حسین  من  حسین من  

                                        حسین من حسین من  حسین من

 ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

                   حسین  من  حسین من   حسین من حسین من  حسین من

                    

                    حسین  من  حسین من   حسین من حسین من  حسین من


تادلم با عشق تو هم قسم

                                       به خدا که هر روزم محرم

 تو دلم مثلث غم می سازم

                                        خیمه گاه و قتلگاه و علقمه


دست نزارید روی دلم که خون خون به خدا

                                       تا اسم کربلا میآد میشم دیونه به خدا

 

دست نزارید روی دلم که خون خون به خدا

                                       تا اسم کربلا میآد میشم دیونه به خدا




http://narjes65.blogfa.com/8611.aspx