امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

من که خیلی خوشم اومد... شما چطور


http://www.roze.ir/images/abaabdellah/parchame_sorkh.jpg

جسم بى جانت را هم برنتابیدند

مثل ستاره اى سرگردان، گرد مزارت مى گردم. زمین امشب از انبوه تیرها، خون آلود است. تو کدامین عهد را روز ازل بسته اى که حتى مزارت، حتى کفنت، آماج ستم ستمگران است؟



بغض گلویم را در بغض غیرت عباس گم کرده ام و اشک خون آلودم را سپر اشک باران زینب علیهاالسلام نموده ام. چگونه از خواهرت بخواهم گریه نکند، وقتى دشمن حتى کفنت را بى زخم نمى خواهد؟! مگر چه کرده اى با ظلم که ظالمان با کشتنت هم آرام نمى گیرند؟
چه کرده اى با جور که جائران، جسم بى جانت را، حتى مزارت را نیز برنمى تابند.
اى مبارز بى هیاهوى آل محمد! در سوگ تو اشک، ارثیه زمین باد!
سردار مظلوم
سکوت، سایه بر ذوالفقار کلامت نینداخت و صلح، شمشیر فکرت را به نیام نکشاند.
نامت اى برادر زینب، بر جریده تاریخ، سرور آزاد مردان ماند. جانم فداى سال هاى غربت تو که از طعنه دوستان و شماتت دشمنان، رویت به زردى گرایید.
ترس از ابهت اندیشه ات، با دشمنان چنان کرد که حتى خانه ات را محل توطئه کردند.
سردار مظلوم عشق! جز تو، کدامین سردار، در مأمن خانه اش آماج ستیز دشمنان شد و کدامین دلاور چون تو، به تیغ توطئه کشته شد؟!
عشق بى فرجام شیعه که اشک ها تا ابد سراغ در خانه تو مى گیرند و ناله ها تا حشر، هم آواى سوگواران تواند، بعد از تو مباد خنده بر اهالى کوچه بنى هاشم! بعد از تو مباد زندگى بر مردمى که در صلحت چانه چون عجوزه ها زدند!
پس از تو...
افسانه گویان عرب از تو خواهند سرود، آن هنگام که بادهاى شمالى به سوگوارى تو مى آیند.
پسر فاطمه! جگر پاره ات قصه گوى افسانه هاى خونین عرب خواهد ماند تا آواز کودکان غم در بادیه هاى حجاز باشد و مویه کولیان و آوارگان دشت هاى خشک عراق. مدینه بى تو عزاخانه اى بیش نیست اى برادر حسین! یتیمان، بعد از تو معنى کرامت و سخاوت را نخواهند فهمید.
از زبان برادر
چگونه در خاکت نهم، اى پاره پاره کفن؛ وقتى مى دانم جدم رسول الله صلى الله علیه و آله ، تو و مرا سرور جوانان بهشت خطاب کرد؟
چگونه ترکت کنم بر خاک، وقتى که همه عمر منى؛ هم بازى کودکى ام، هم غصه جوانى ام، هم رزم صفین و همسایه مدینه ام؟
برادرم، برادرم، برادرم! به خدا که چون تو نیکو برادرى مرا نبود و چون من، غمگین برادرى در سوگ تو نیست. امام من بودى و برادر صدایم مى کردى؛ رعیت تو بودم و همدم قرارم مى دادى. اف بر این قوم که امام خویش را وادار به صلح کردند و خانه نشینى! و اف بر دنیا که حسین علیه السلام را بى حسن علیه السلام زنده نگاه داشت! اف بر دنیا!


http://www.sibtayn.com

چراغ همیشه روشن مظلومیت

پنجره دل را باز کن تا به تازگی خویش هم قدری ببالی، تا روحت به آن سوی ندیده‏ها هم نظر بیفکند.


دریا پر گرفته است برای آستان‏بوسی نامی که خود نور است.
ابرها، کشان کشان می‏آیند و به این نقطه که می‏رسند، متحیر می‏مانند و حقارت خویش را بر بلندای ظاهر، به شرم می‏نشینند.
غزل‏ها دلتنگی‏های شبانه را پشت دیوار بقیع می‏برند.
با پای دل آمده‏ایم اینجا؛ اندکی خویش را باید در نظر نداشت تا شاید نظر کنند.
صمیمی‏ترین لحظه‏ها را می‏شود از متن این فضا گرفت.
حالِ عجیبی است؛ تمام پدیده‏ها، امشب را در همسایگی شیون به سر می‏برند؛ شیونی که غرق در عطرِ خوشِ خداست.
در این قطعه از زمین، جهانی از استغاثه شناور است. در این فرصت، دلِ هر قلم اگر در مسیر شفاعت نتپد، بیمار است.
اینجا همه چیز ساده و صمیمی است و مهیا برای اینکه انسان، گوشه‏ای از روح خود را برای تبرک، به آسمان بقیع بزند.
نه اکنون، که پیش از ما چقدر رؤیای بهشتی به این دیار فرستاده شده!
چقدر خواسته‏های شریف، در سینه این خاکْ پنهان شده!
دنیا، نگاشته‏ای از منظومه‏های بلند روشن است.
وقتی صحبت از اینجا می‏شود، نسیم ایمان می‏وزد از چهار سو؛ به ضمیمه رنگی از غربت.
اصلاً غروب اینجا خیمه زده است حتی در نیمه روز.
بر این خاک، دلتنگی آسمان پاشیده شده است.
وقتی صحبت از اینجا می‏شود، غمی بزرگ بر سینه انسان می‏نشیند و اندوهی پهناور.
در قبرستان تاریک بقیع، چراغ مظلومیت، همیشه روشن است.
اینجا مظلومیت امام مجتبی علیه‏السلام بازخوانی می‏شود.
حدیث بیرون منزلش: نارفیقان و یاران مخالف؛ آنان که می‏آمدند و سجاده از زیر پای آقا می‏کشیدند.
حدیث درون خانه‏اش هم که معلوم است!
... و حدیث این قبرستان... اینجا تاریک است و بی‏بارگاه و خلوت.
ای جانِ جهانیان فدایت «هستی» همه سائل و گدایت
ای تکیه‏گه گناه کاران دیوار بقیع با صفایت
گریان نبود به روز محشر چشمی که بگرید از برایت



http://www.sibtayn.com

پله پله تا ملاقات خدا

شمر خود را به خیام امام (ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: «برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»
امام حسین(ع) توسط حضرت عباس (ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.
حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله لا شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود. گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.سخن امام(ع) خطاب به دشمن: « وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست می خوانم، اما شما ازهمة فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.»
کربلا....دهم محرم الحرم سال 61 هجری قمری
امام (ع) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت:« ...خدا به شهادت من و شما فرمان داده است .بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه ی خود سازید.»
حضرت(ع)، « زهید بن قین »را فرمانده راست سپاه و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس سپرد، گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت، چون می فرمود: « دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.» عمربن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت :« گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین(ع) را نشانه رفتند.امام(ع) فرمود:«یاران من! به پا خیزید و به سوی مرگ(شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.» در جمله ی اول بالغ بر چهل تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.
امام حسین(ع) که یکه وتنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت(ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمود. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود. ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین شد و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست، اما شیون زنان، کودکان وحتی فرشتگان الهی بلند شد.



منبع: انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، ویژه نامه ی ماه محرم الحرام

چراامام حسین(ع) راضی به کمک فرشتگان نشد؟

چراامام حسین(ع) راضی به کمک فرشتگان نشد؟
در روایت آمده است که امام باقر(ع) فرمود: "چون نصرت خداوند برای حسین بن علی(ع) فرود آمد تا آن جا که میان زمین و آسمان قرار گرفت، او را در انتخاب نصرت یا دیدار خدا (شهادت) مخیر ساختند، او دیدار خدا را انتخاب کرد.


حال چرا امام حسین(ع) شهادت را انتخاب کرد؟ پاسخ اجمالی اش این است که مصلحت اسلام اقتضا داشت تا امام حسین(ع) و یارانش آن هم در نهایت مظلومیت به شهادت برسند، تا بدین وسیله اسلام زنده بماند.



http://www.askquran.ir

معنای واژه حسین




حسین ، مُصَغَّر یعنی کوچک شده ی حَسَن است . حسن یعنی نیک( خوب ) و حسین نیز به همین معنی است .







http://adel-ashkboos.mihanblog.com

خون امام حسین



jadehkhis.blogfa.com


قشنگه ...



tarhmazhabi.mihanblog.com

گریه حضرت آدم


  وقتى که حضرت آدم (ع ) از بهشت بیرون شد از کارى که کرده بود و از فراق حوا و بهشت ، آنقدر گریه کرد، که روى صورتش دو شیار مثل جوى درست شد و اشک چشمش از آن جارى مى شد که پرنده ها از آن می آشامیدند.
و تا چهل سال این گریه ادامه داشت ، و از کرده خود پشیمان و تائب بود. و توبه کرد.
خداوند متعال توبه او را پذیرفت و حضرت جبرئیل (ع ) را فرستاد که کلماتى به حضرت آدم (ع ) بیاموزد و آن کلمات همان بود که قبلا در عرش دیده بود.

حضرت جبرئیل (ع ) به او فرمود: بگو:

یا حمید بحق محمد، یا عالى بحق على ، یافاطر بحق فاطمه ،

یامحسن بحق الحسن و (یاذ الاحسان بحق ) الحسین منک الاحسان .


وقتى حضرت آدم (ع ) به اسم امام حسین (ع ) رسید، اشکش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:
اى برادر جبرئیل چرا در ذکر پنجمین اسم که حسین است قلبم شکست و اشکم جارى شد؟

حضرت جبرئیل فرمود:
اى آدم به این فرزندت مصبتى وارد مى شود که تمام دردها و غمها و مصیبتها پیش این ناچیز است
حضرت آدم (ع ) فرمود: اى برادر آن مصیبت چیست ؟
حضرت جبرئیل (ع ) واقعه کربلا را براى او مى گوید، و میفرماید:

او را تشنه و غریب و بیکس و تنها و بى یار و یاور شهید مى کنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى که مى فرمود: واعطشاه ، واقلة ناصراه مى دیدى ...

بطورى که تشنگى میان او و آسمان مثل دود حایل شده بود.... هیچکس جواب او را نمى دهد.


مگر با شمشیر و... او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى کنند و مال و کاروانش را بتاراج و غارت مى برند... سر او و یارانش را شهر به شهر مى گردانند...

حضرت آدم (ع ) تا این واقعه را شیند مثل مادرى که جوانش را از دست داده بلند بلند گریه کرد.



http://www.eteghadat.com

خواص چشم گریان در عزای امام حسین علیه السلام

آن چشم در نزد خداوند از تمام چشم‌ها محبوب‌تر است.

همه چشم‌ها در روز قیامت گریانند مگر چشمی که بر امام حسین علیه السّلام گریه کرده باشد.

آن چشم روشن شود به نور کوثر و نظر به آن.

آن چشم را ملائکه تبرّک می‌کنند و اشک را خود از آن پاک می‌کنند.



http://www.valiasr-aj.com

خواص مجالس ذکر مصائب امام حسین علیه السّلام



گوشه نمای



خواص مجالس ذکر مصائب امام حسین علیه السّلام

کسانی که در مجالس ذکر او شرکت می‌کنند به خوبی حال و هوای آنجا را درک کرده و ارتباط معنوی عمیقی با حضرتش برقرار می‌سازند، اما بر طبق احادیث و روایات متعدد مجالس آن حضرت دارای ویژگی‌هایی است:

1- هر کس بنشیند در مجالسی که در آن به امر ائمه علیهم السّلام پرداخته شده و ذکر مصائب آنان است دل او نمی‌میرد در آن روزی که دل‌ها می‌میرند.

2- اینگونه مجالس محبوب خدا، رسول او و ائمه علیهم السلام می‌باشد.
3- نَفَس فرد عزادار در آن مجلس تسبیح خداوند است

4- این مجالس محل نَظَر حضرت امام حسین علیه السّلام است. زیرا آن جناب در عرش است و از آنجا به سوی سرزمین کربلا و زوّار و گریه‌کنندگان خود نظاره می‌کنند.

5- ملائکه مقرب خداوند درآن مجلسی حاضر می شوند.

6- مجلس عزای امام حسین علیه السّلام هر جا بر پا شود آنجا قبه و بارگاه اوست .

7- معراج گریه‌کنندگان است زیرا که محل نزول صلوات و رحمت الهی و غفران ذنوب و ... است.

8- این مجالس از دیگر مجالس اشرف و افضل است.




http://www.valiasr-aj.com

خواص گریه برای امام حسین علیه السلام

امام حسین سلام الله علیه - هدر بلاگ



هر کسی که تا به حال خداوند این مرحمت را در حق او نموده باشد و توانسته باشد قطره اشکی در عزای آن حضرت از دیدگان جاری سازد به خوبی آثار و برکات نورانی و حالات معنوی وصف ناشدنی آن را در یافته اما گریه برای آن حضرت خواصی مربوط به خود را دارد که ما اجمالاً بعضی از آن را ذکر می‌کنیم: صله حضرت محمد صلی الله علیه و آله است.

مساعدت و یاری حضرت زهرا سلام الله علیها است زیرا آن مکرمه هر روز در عزای فرزندنش می‌گرید.

اداء حق پیامبر صلی الله علیه و آله، خدا و ائمه هدی علیهم السّلام است.

گریه برای آن حضرت تأسی به انبیاء، ملائکه و عبادالصالحین خداوند است.

اداء مزد رسالت پیامبر است زیرا در قرآن آمده که مزد رسالت پیامبر مودّت ذی القربی (دوستی با خاندان رسول خدا) است. ترک آن جفا به آن حضرت است.

تسلی دهنده دل از جمیع گریه‌ها و اندوه‌ها است.




http://www.valiasr-aj.com