تاسوعاي 1390



اين مطلب همواره ثابت است


برنامه بعدي هيئت

به لطف خدا و شرط بقاي عمر برنامه بعدي هيئت در روز عيد غدير خم برگزار ميگردد

مكان بلوار ولي عصر نبش فرهنگ ۲۸ شرقي

شعر بسيار زيبا  (به مناسبت ميلاد امام رضا ع)

باید به قد عرش خدا قابلم کنند                           
شاید به خاک پای شما نازلم کنند

دل می کنم از آنکه دل ازتو بریده است
دل می دهم به دست تو تا بیدلم کنند

امشب کمیت شعرم اگر لنگ می زند
فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند

ایمان راستین هزاران رسول را
آمیخته اگر که در آب و گلم کنند-

-شاید خدا بخواهد و با گوشه چشم تان
بر رتبه ی غلامی تان نائلم کنند

وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا
بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضا


در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید
بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید

از شش جهت نسیم خبر داد و بعد از آن
از پنجره صدای اذان خدا رسید

چار عنصر از ولادت او جان گرفته اند
یعنی زمین به یمن وجودش نفس کشید

از صلب سومین گل سرخ خدا حسین
ایران گرفته بوی دو آلاله ی سپید

از هشت بیخود این همه پایین نیامدم
یک حرف بیشتر چه کسی از خدا شنید

توحید ، حرف محوری دین انبیاست
شرط رضا  به حکم أنا من شروطهاست


از برکتت نبود اگر ، نان نداشتیم
باران نبود غیر بیابان نداشتیم

سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی
بی تو نه سر که این همه سامان نداشتیم

این حوزه ها نفس به هوای تو می کشند
لطفت اگر نبود ، مسلمان نداشتیم

ای آرزوی هر سفر دل از ابتدا
ما قبله ای به غیر خراسان نداشتیم

ما رعیت ری ایم که سلطان به جز رضا
ارباب جز حسین  در ایران نداشتیم

خون حسین دررگ ودرریشه ی من است
علم رضا  معلم اندیشه ی من است


بالا بلند گفته که طوبی تر از تو نیست
یوسف به حرف آمده زیباتر از تو نیست

گفتند پاره ی تن پیغمبر منی
انگار بعد فاطمه زهراتر از تو نیست

برگ درخت کاشته ی دستهای تو
باشد گواه ما ، که مسیحاتر از تو نیست

این قطره ها به سمت شما رود می شوند
آخر در این دیار که دریاتر از تو نیست

ما تشنه ایم ، تشنه دست نوازشت
آبی در این سراچه گواراتر از تو نیست

این کوهها به عشق شما هشت می شوند
یادآوران نام تو در دشت می شوند


 آرامشی اگرچه سراسر تلاطمی
دریای بیکرانه ی امید مردمی

بند آورد زبان مرا بارگاه تو
 ای آنکه رستخیر عظیم تکلمی

هر بار نام مادرتان را می آورم
گل می کند کناره اشکت تبسمی

شاعر کنار حسن لب تو سروده است
روییده لاله در دل این سبز گندمی

من چون غبار گرم طوافم به دور تو
تو قبله گاه هفتم و خورشید هشتمی

در هفت شهر عشق به جز تو که ثامنی
آهو چشم های مرا نیست ضامنی


چشم امید بر در لطف تو بسته است
هر زائری که گوشه ی صحنت نشسته است

بارانی است حال و هوای دو دیده ام
اینجا همیشه کاسه ی چشمم شکسته است

از باب جبرئیل به پا بوست آمدن
از آسمان رسیده و رسمی خجسته است

آن پیرمرد تشنه در آن گوشه ی حرم
از راه دور آمده و سخت خسته است

با صد امید حاجت این بار خویش را
با پارچه به پنجره فولاد بسته است

وا شد گره ز پارچه ، حاجت روا شده است
یعنی که زائر حرم کربلا شده است


با یاد خاطرات سفر با عشیره ام
بر عکس یادگاری باصحن ، خیره ام

از بس دلم شکسته برای زیارتت
با اشک شوق گرم وضوی جبیره ام

یاد غروب های زیارت هنوز هم
گاهی پی  دو جرعه ی جامع کبیره ام

یا "قادة الهداه و یا سادة الولاه"
مستبصرٌ بشأنکم ، این است سیره ام

فرموده اید ؛ فعلکم الخیر یا رضا
ای هشتمین کلامکم النور ، تیره ام

از بس گناه دور و برم را گرفته است
چون تک درخت خشک میان جزیره ام

ما هم شنیده ایم که فرموده ای شما
هستم در انتظار ظهور نبیره ام

دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز
عجل علی ظهورک یا فارس الحجاز

***محسن عرب خالقی***

برگرفته از وبلاگ http://tishehayeashk.parsiblog.com

عكس قديمي از دزفول

اين عكس رو از سايت هنر دز برداشتم به خاطر همين در امانت خيانت نكردم و تبليغات سايت هنر دز را از زير عكس پاك نكردم

ناگفته نماند سايت خوبيه حتما يه سري بزنيد

 

اطلاعيه

به اطلاع كليه دوستان هيئتي ميرساند كه مراسم احياء و شب زنده داري شب ۱۹ ماه مبارك رمضان در هيئت ابالفضل العباس برگزار مي شود . لذا از كليه دوستان  دعوت ميشود كه در اين مراسم معنوي حضور به هم رسانيم

باشد كه انشا الله از لحظه لحظه ماه مبارك رضان به نحو احست استفاده كافي و وافي را ببريم

انشا الله

 

عكس ويژه ماه مبارك رمضان

 

 

 

خوش به حال مهدی پناهی که رفت کربلا

سلام

بازهم یکی دگه از بچه رفت کربلا و دل ما رو با خودش راهی کرد

انشا الله قسمت بشه همه با هم دسته جمعی و هیئتی بریم

اونایی که نبودن کمتر از اونایی که کربلا بودن دلتنگی میکنن . من اینو باور نداشتم و همیشه میترسیدم برم کربلا و عطشم نسبت به زیارت آقا کمتر بشه اما وقتی این توفیق نصیبم شد تازه فهمیدم حسرت زیارت یعنی چه

انشا الله سفر کربلایی مهدی پناهی بی خطر باشه و ما رو از دعا کردن فراموش نکنه

 

ديشب كسي براي تو سجاده وا نكرد (استغاثه امام زمان عج)

ديشب كسي براي تو سجاده وا نكرد

بغضي ترك نخورد و گلويي صدا نكرد

انگار ما بدون حضور تو راحتيم

وقتي كسي براي ظهورت دعا نكرد

ما را همين صدا نزدن بي خيال كرد

ما را همين صدا نزدن با خدا نكرد

وقتي كه دامن تو رها شد ز دستمان

دست گناه دامن ما را رها نكرد

در روزگار ما تو بيابان نشين شدي

خاكم به سر كه دل ما حيا نكرد

توبه از اينكه دل بي بند و بار ما

جاي براي آمدن يار وا نكرد

 

اطلاعيه جلسه هفتگي

تو را خواهم بدست آورد + غزل زيباي امام زمان)

اگر امروز باشد یا که فردا
سراپا گوش باشم یا تماشا
تو را خواهم بدست آورد آخر
میان شهر باشی یا که صحرا
به تو نسبت نخواهم داد غیبت
تو هرجایی تو هر جایی تو هر جا
تو عیسایی و ما لنگان و کوریم
دگرها سا مری اند و تو موسا
گل گلدسته ها با بوی تو خوش
بخواند از تو نافوس کلیسا
تو نور مطلقی ما ظلمت محض
تو دریایی و ما کفهای دریا
تو باغ دلفریبی ما گل یاءس
تو یعنی حسن و ، زشتی معنی ما
سواد دیدنت در چشم ما نیست
ندارد فرق ابجد یا الفبا
تو طاوس بهشتی ، زاغ ماییم
تو یوسف ما ز اقوام زلیخا
تو چوپانی و عالم گله ی تو
مران از گله ات چشم مدارا
غمت مانند گیسوی شب قدر
شب هجرت شب تاریک یلدا
سرم را زیرپایت میگذارم
اگر امروز باشد یا که فردا