محل امامزاده
آرامگاه حضرت سید میر احمد برادر حضرت
امام رضا (علیهالسلام) امام هشتم شیعیان، در شیراز، در کنار فلکهای واقع
در خیابان احمدی و در محلهای که به محلهی سردزک معروف، واقع شده است.
(1) محلهی سردزک در دورهی قاجاریه به گفتهی مؤلف فارسنامه، از محلات
مهم شهر شیراز بوده... و از زمانی که حصار شهر را کوچک کردند، محلهی دشتک
و محلهی سردزک را ادغام و به همان نام سردزک خواندند. این محله اکنون به
محلهی بازار مرغ و محلهی سر باغ و محله سنگ سیاه و حصار جنوبی شهر و
محلهی لب آب پیوسته است، مؤلف تأکید دارد که محل امامزاده احمد بن موسی
(علیهالسلام) در محلهی بازار مرغ شیراز قرار دارد. (2) معین الدین
ابوالقاسم جنید شیرازی گوید محلهای که هم اکنون احمد بن موسی در آن مدفون
است، در اواخر قرن هشتم هجری به محلهی باغ قتلغ مشهور بوده است. (3)
اقوالی هم وجود دارد که مدفن آن جناب را در اسفراین خراسان دانستهاند. (4)
نسب و شرح حال احمد بن موسی
امامزاده
احمد بن موسی را همهی مؤلفان کتب انساب فرزند امام موسی کاظم
(علیهالسلام) دانستهاند. شیخ مفید در احوال او مینویسد: «احمد بن موسی
مردی کریم و بزرگوار و پارسا بود، و حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) او
را دوست میداشت و بر دیگر فرزندان خود مقدم میشمرد، و مزرعهی خود را که
به یسیره معروف بود، به او بخشیده بود. حسن بن محمد بن یحیی از قول جدش
برای من حدیث کرد، که ؛ شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر
(علیهالسلام) که میگفت: پدرم با فرزندان خود از مدینه به سوی یکی از
املاک خود بیرون رفت و اسماعیل نام آن ملک را برد ولی یحیی گفت: جد من حسن
بن محمد که راوی حدیث است، نام آن را فراموش کرد، اسماعیل گوید: ما در
آنجا اطراق کردیم و با احمد بن موسی بیست تن از خدم و حشم پدرم بودند و
هرگاه احمد برمیخاست آنان با او برمیخاستند و هرگاه احمد مینشست آنان
نیز با او مینشستند، وز آن گذشته پدرم نیز پیوسته نظرش به او بود، و از
وی غفلت نمیکرد، و ما از آنجا بازنگشتیم تا هنگامی که احمد از میان ما
کوچ کرد و برفت، آنگاه ما نیز از آنجا برفتیم. (5)
نوشتهاند: چون خبر
شهادت حضرت موسی کاظم (علیهالسلام) امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد،
مردم به در خانهی اماحمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و
حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت
بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز
خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش
امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) امام بحق و خلیفهی آن حضرت فرزندش احمد
است. به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم
مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبهای در کمال فصاحت و بلاغت
انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که
غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من
هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی (علیهالسلام) میباشم، بدانید
بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفهی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا
و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) او بر من و شما فرض و واجب است که امر
آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم، پس از آن
شمهای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی (علیهالسلام) را بیان فرمود، تا
آنجا که همهی حاضران فرمودهی آن بزرگوار را مطیع و منقاد گردیدند، ابتدا
او بیعت را از مردم برداشت،سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در دولتسرای
حضرت امام علی بن موسی (علیهالسلام) آمده همگی با آن جناب بر امامت و
وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) بیعت نمودند. (6) و حضرت
امام رضا (علیهالسلام) دربارهی برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که
حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.
(7).
http://www.rasekhoon.net
ادامه مطلب ...