یکی از خصوصیات بارز حضرت سید الشهداء (ع) در میان
ائمه: اطهار احیایامر به معروف و نهی از منکر
است، ولی امر به معروف و نهی از منکر آن حضرت
با تمامیامر به معروفها و نهی از منکرها فرق
داشت؛ وجه فرق دو جهت بود:
فرق اول: معنای شایع امر به معروف این است که
انسان به نماز و روزه و حج وکارهای خیر اعم از
واجبات شرعی یا عقلی و یا مستحبات امر کند.
و معنای شایع نهی از منکر هم نهی کردن از معاصی
شرعیه، مثل شرب خمر،موسیقی، غنا، زنا، سرقت و
سایر گناهان شرعی و قبایح عقلی میباشد. ولی ما
موقعی کهدقت میکنیم، میبینیم هیچ معروفی
مهمتر از امر به ـ امر به معروف و نهی از منکر ـ
وهیچ منکری خطرناکتر از ترک ـ امر به معروف و
نهی از منکر ـ نیست.
در نتیجه در برنامههای امر به معروف یک برنامه
دیگری بنام «امر به امر بهمعروف» و «امر به نهی
از منکر» اضافه میشود.
در برنامه نهی از منکر قسم جدیدی به نام نهی از
سکوت و ترک امر به معروفونهی از منکر و برنامه
دیگری به نام «نهی از امر به منکر و نهی از
معروف» اضافهمیشود.
امر به معروف و نهی از منکر دوری
این امر به معروف و نهی از منکر که به خود تعلق
میگیرد و ما آن را «امر به معروفو نهی از منکر
دوری» مینامیم. البته بر خلاف دوری مشهور که
محال از فرض وجودشعدمش لازم میآید.
دور مسئله ما بر عکس علت بقا و مانع از نابودی
امر به معروف و نهی از منکراست. توضیح این که
هر تشکیلاتی اگر فقط ناظر به غیر باشد و چنان به
اصلاحمؤسسات دیگر بپردازد که هیچ وقت برای
اصلاح خود نداشته باشد، حتماً محکوم بهنابودی
است. لذا میبینیم در تمام کشورها قوه قضائیه که
به جنایات و خیانتهای تماماقشار مملکت و ادارات
و مؤسسات و حتی قوه مقننه و مجریه میپردازد، یک
تشکیلاتیهم به نام «دادسرای انتظامی قضات» وجود
دارد که به خیانتها، جنایتها و اتهاماتاعضای
همین قوه قضائیه رسیدگی میکند که اگر ترس از
این دادسرا نبود در مدت کمیبه قدری خیانت و حکم
به ناحق، احقاق باطل و ابطال حق زیاد میشد که
به طور کلی قوهقضائیه متلاشی میشد.
هم چنین «سازمان اطلاعات و امنیت» هر کشوری یک
تشکیلاتی در داخل آندرست میکند به نام «ضد
اطلاعات» یا اسم دیگر که وظیفه آنها تحقیق و
کشفخیانتهای مأمورین اطلاعات میباشد. نیروهای
انتظامی گروه خاصی دارند برای کنترلمأموران
انتظامی و جلوگیری از بینظمی و خیانت آنها و قوه
مقننه (مجلس) نیز احتیاج بهمؤسسه و سازمانی دارد
که مراقب قوانین و قانونگذاران باشد که در کار
خود خیانت ومسامحهای نکنند که آن را شورای
نگهبان مینامند.
اصولاً هر فرد یا جماعت یا دولت یا مؤسسهایکه
معصوم نباشد از وجود یکنیروی مراقبت کننده بی
نیاز نیست، بلکه احیاناً این دور به تسلسل منجر
میشود، یعنیآن دوّمی هم زیر سؤال رفته و محتاج
کنترل از ناحیه نیروی سوم و چهارم و...
میباشد.ولی چون خارج از غرض ما است فعلاً ما در
مقام بیان آن نیستیم.
شیخ انصاری (ره) در بحث غیبت در ضمن اقسام
افعالی که گفتن آنها نقص باشدبرای مؤمن و برای
گوینده غیبت حساب شود، فرموده «... و یا در
کارهای مربوط به دین اورا غیبت کند - مثل این
که بگوید او دزد و دروغگو است - او از غیبت باکی
ندارد و به آبرویمردم صدمه میزند...»، یعنی
غیبت کردنش این باشد که به مؤمنی غیبت کردن
رانسبت دهد.
هم چنین گاهی مؤمن را به «تهمت زدن» متهم
میکند، یعنی مؤمنی که اصلاً بهکسی تهمت نمیزند
بگوید «او اهل تهمت است» یا مؤمنی را سبّ کند به
عنوان «ایفحاش، ای وقیح، ای بی آبرو».
به هر حال اگر برنامه امر به معروف ونهی از منکر
تبدیل به یک تشکیلات وادارهای بشود حتماً محتاج
یک اداره کنترل کننده خواهد بود که نگهبان
استمرار فعالیتاین اداره باشد که به تدریج
مسئولین اصلی امر به معروف و نهی از منکر در اثر
تنبلی،کسالت، راحتطلبی و ترس از ضرر غیر عقلانی
یا فوت منافع، آن را به کلی ترک یا ازکمیت و
کیفیت آن نکاهند و در نتیجه آن امر به معروف و
نهی از منکری که خدا و پیغمبرو ائمه معصومین :
دستور دادهاند محقق نمیشود. شاید این بیان یکی
از جوابهایشبههای باشد که در باب امر به معروف
و نهی از منکر گفته شده است.
http://www.aviny.com