امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

عزّت و افتخار حسینی در نگاه استاد مطهری

... کسی مثل حسین بن علی علیه السلام ـ که خودش تجسّم ارزش هاست ـ قیام می کند برای این که جلو انحطاط را بگیرد؛ چون این انحطاط، داشت می رفت تا به آن جا برسد که هیچ چیز باقی نماند... یک تنه در مقابل این سرعت سراشیب سقوط قرار می گیرد. البتّه در این زمینه جان خودش، جان عزیزانش و... را فدا می کند اما نتیجه می گیرد. «واَنَا مِنْ حُسین» یعنی این پیامبر زنده شده حسین بن علی علیه السلام است. آن روی قضیه این بود، این روی سکه، حادثه عظیم و حماسه پرشور و ماجرای عاشقانه عاشوراست که واقعا جز با منطق عشق و با چشم عاشقانه نمی شود قضایای کربلا را فهمید.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com





ادامه مطلب ...

نیایش / دعای بعد از نماز زیارت عاشورا


 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com


تنها فریادرس من


خدای من، مهربان من، معبود من، دست سرشار از نیازم را تنها تو از اجابت پر می کنی. پرده اندوه و غربتم را فقط تو برمی دری. ندایم را تو پاسخ می گویی. فریادرس دردهای من تویی. نزدیک ترینی به من؛ نزدیک تر از من به من. جایگاهت بلند است و مقامت والا. ای بخشاینده ترین، ای مهربان.


یگانه توانا


الهی، بر آنچه از دریچه چشم ها بگذرد و در صندوقچه سینه ها نهان گردد تو آگاهی. کوچک ترین ذره ای از عمل تو پوشیده نمانَد و بسیاری نیازها و خواهش ها تو را به اشتباه نمی افکند. اصرار نیازمندان ملولت نمی سازد. آنچه را از دست رفته باشد و آنچه را به پراکندگی در افتاده باشد تو گردآوری. پس ای بزرگ، نیازمان را برآور که تو یگانه توانایی.


روشنای مهربانی


ای زلال اجابت در عطشناک حاجات، ای روشنای مهربانی در کدورت غم و اندوه، جام نیاز بندگان به لطف تو پر شود. چشم اشتیاق خلق به سوی تو دوخته گردد و کفایت مهمّات خلق بر دوش توست. شکوه و زاری ام تنها به درگاه توست. یاری و مدد تنها از سوی توست. پس تو را می خوانم. ای خدای من، ای معبود من، ای پروردگار من، تو را می خوانم که بر محمد صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش درود فرستی و از غم و اندوه و از رنج و پریشانی رهایم سازی، آن گونه که غم و اندوه پیامبرت را از میان بردی. خدایا، آن گونه که رسولت را از اندوه رها کردی، گره از کارش گشودی و هراس و اندوهش را زدودی مرا نیز از اندوه رها کن و گره از کارم بگشا و اندوهم را بزدای.


زندگی و مرگ برتر


ای تنها امید من، ای خدای سراسر لطف من، خاطر پریشانم را آرام دار. امورم را در دست گیر. نیازم را برآور و حاجات دنیا و آخرتم را روا ساز. خدایا، زنده بودنم را چون زندگانی محّمد و خاندان او قرار ده و مرگم را نیز. الهی، مرا در سلک آنان بخواه. در میان آنان برانگیز و میان من و امت رسولت لحظه ای، نه در دنیا و نه در آخرت، فاصله مینداز. ای مهربان ترین مهربانان. رحیما، آن که بَدم خواهد بد خواهی اش را به خودش وانه و آن که بر من حیله سازد حیله اش را از من باز گردان. خدایا گذران امورم را خود بر عهده گیر که تنها تو امورم را به کمال می رسانی و کفایت می کنی.


خسران و بی پناهی


الهی، گشایش و رهایی تنها در دست توست که جز تو فریادرسی نیست و جز تو پناهی نیست. چه محروم و خسران زده است آن که جز تو پناهی جوید و فریادرسی طلبد و به درگاه غیر تو اشک ریزد و دری جز در خانه تو کوبد و به ریسمان نجاتی جز تو امید بندد. پس من تنها به تو امید می بندم تنها بر تو تکیه می کنم، به تو پناه می آورم و به ریسمان نجات تو چنگ می زنم، از تو یاری می خواهم و به لطف تو امید رستگاری دارم. الهی، به واسطه محّمد صلی الله علیه و آله وسلم و خاندانش به تو رو می کنم و از دریچه پربرکت آنان به تو چشم امید می دوزم و تنها و تنها تو را می خوانم.


تنها یاری رسان من


خدای من، مهربان من، سپاس و ستایشم تنها از آنِ توست. شکرگزارم که همه خلق را کفایت کنی، که جز تو کس را توانی نیست.


شفاعت خوبان


الهی، تو را می خوانم به حق آخرین پیامبرت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم و امیرمؤمنان علی علیه السلام و دختر پیامبرت فاطمه علیه السلام و به حق حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ، که سلام و درود تو بر آنان باد. به وساطت این نکویان به درگاهت رو می کنم. به ریسمان وجود پرجودشان می آویزم و چنگ به دامن شفاعتشان می زنم و تو را به نام آنان می خوانم. سوگند به بلندای مقامشان نزد تو و سوگند به برتری شان بر خلق، که بر آنان درود فرستی و مرا از هر اندوهی رهایی بخشی و مرا در حمایت خودگیری. در آنچه برعهده من است توفیق ادا کردن دهی و از نداری و بیچارگی دورم داری.


در امان از بدی ها


حکیما، از هر اندوهی که به هراسم اندازد و از هر سختی و تنگنایی که رنجورم دارد و هر شر و بدی که به ترسم افکند و از مکر بدخواهان که هراسانم می کند، در امانم دار.



پدیدآورنده: منیره زارعان

http://www.hawzah.net

عاشورا و امام حسین علیه السلام در کلام امام خمینی(ره)

دست آوردهای عاشورا


اگر عاشورا و فداکاری خاندان پیامبر نبود، بعثت و زحمات جان فرسای نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را طاغوتیان آن زمان به نابودی کشانده بودند. ابوسفیانیان می خواستند قلم سرخ بر کتاب وحی بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت پرستی، به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را برچیند و با شعار صریح «لا خبرٌ جاء ولا وحیٌ نَزَلَ» بنیاد حکومت الهی را برکند. اگر عاشورا نبود، نمی دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد، لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایی بخش و قرآنِ هدایت را جاوید نگه دارد و حسین بن علی علیه السلام ، این عصاره نبوّت و یادگار ولایت، را برانگیزد تا جان خود و عزیزانش را فدای عقیدت خویش و امّت عظیم پیامبر اکرم نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیاری فرماید و از وحی و ره آوردهای آن پاسداری نماید.


انگیزه قیام امام حسین علیه السلام


سیدالشهداء علیه السلام از همان روز اوّل که قیام کردند برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود، فرمودند که: می بینید که معروف عمل بهش نمی شود و منکر بهش عمل می شود. انگیزه این است که معروف را اقامه و منکر را از بین ببرد. انحرافات همه از منکرات است. جز خط مستقیم توحید هرچه هست منکرات است. اینها باید از بین برود و ما که تابع حضرت سیدالشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت. قیامش، انگیزه اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود مِن جمله قضیه حکومت جور. حکومت جور باید از بین برود.


آموزش های امام حسین علیه السلام


حضرت سیدالشهدا علیه السلام از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان، وضع باید چه جور باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند ـ کیفیت مبارزه را کیفیت این که مبارزه بین یک جمعیّت کم یا جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیت این که قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عده معدود باید چطور باشد ـ اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملّت آموخته است و اهل بیتِ بزرگوار او و فرزند عالی مقدار او هم فهماند که بعد از این که آن مصیبت واقع شد باید چه کرد.


محرم دیباچه سرخ شهادت


ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد؛ ماهی که قدرت حق باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه ستم کاران و حکومت های شیطانی زد؛ ماهی که به نسل ها در طول تاریخ راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت؛ ماهی که شکست ابرقدرت ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند؛ ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستم کاران تاریخ را به ما آموخت؛ ماهی که باید مشت گره کرده آزادی خواهان و استقلال طلبان و حقّ گویان بر تانک و مسلسل ها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید.


پیروزی امام حسین علیه السلام


سید الشهدا علیه السلام کشته شد؛ شکست نخورد؛ لکن بنی امیّه را چنان شکست [داد] که تا آخر نتوانستند دیگر کاری بکنند. چنان این خون آن شمشیرها را عقب زد که تا الآن هم که

ملاحظه می کنید باز پیروزی با سیّدالشهداست و شکست با یزید و اتباع اوست.

راه زنده ماندن اسلام

کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود.


سرآغاز زندگی جاوید اسلام


شهادت سیدِ مظلومان و هواخواهانِ قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود. آن شهادت مظلومانه و اسارت آل اللّه تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام اساس وحی را به خیالِ خامِ خود می خواستند محو کنند برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد.


قدرت خون سیدالشهد


این خون سیدالشهداست که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می آورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند. در این امر سستی نباید کرد.


کُلُّ ارضٍ کربلا


سیدالشهداء همه جا هست. «کلُّ اَرْضٍ کربلا؛ همه جا محضر سیدالشهدا است... همه محراب ها از سیدالشهدا است... امام حسین نجات داد اسلام را.


درس سیّدالشهد


حضرت سیّدالشهدا به همه آموخت که در مقابل ظلم و در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با این که از اوّل می دانست که در این راه که می رود راهی است که باید همه اصحاب خودش و خانواده خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم می دانست. اگر نبود این نهضت، نهضت حسینی، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه نشان می دادند.



http://www.hawzah.net

قیام امام حسین علیه السلام از منظر استاد شهید مطهری




دانلود در ادامه مطلب (2mb)
زمان:4دقیقه

دانلود

 
JOomla Tags Version 1.3.0, all rights reserved
جوملا فارسی توسعه و پشتیبانی توسط گروه نرم افزاری جوملا

نظرات شهید مطهری در مورد امام حسین



 

نظرات شهید مطهری در مورد امام حسین

امام حسین(ع) و نهضت پرشور عاشورا در اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است.

دغدغه استاد در معرفی این نهضت به حدی بوده که بارها موضوعات سخنرانی مهم و با ارزش ایشان را این موضوع به خود اختصاص می‌داد.

نهضت عاشورایی امام حسین (ع)، با انگیزه امر به معروف و نهی از منکر و با هدف برقرای عدل و عدالت و در نهایت برای نجات اسلام و مبارزه با طغیان بود.

آن همه گریه بر سیدالشهدا و عزاداری برای سید مظلومان نیز، برای زنده نگهداشتن این مکتب جهاد و شهادت و حفظ ارزش‌ها بوده است.


متاسفانه درطول تاریخ، تحریف‌هایی چه در انگیزه‌ها و اهداف، چه در چهره‌های حماسه‌ساز و چه در برنامه‌های مربوط به عاشورا انجام شد که این تحریف‌ها برخی به محتوا، برخی به شکل و برخی به افراد برمی‌گردد.

کتاب‌هایی که به عنوان مقتل نوشته شد و روضه‌هایی که برای عاشورا گفته و خوانده شد، گاهی چون با انگیزه گریاندن مستمعان بود، آمیخته به مطالب ضعیف، غیر مستند و احیانا دروغ شد.

علاقه‌ای که به چهره‌های عاشورایی وجود داشت، سبب شد در حوادث آن حماسه، غلوها و مبالغه‌هایی نقل شود که غیر عقلی و باور نکردنی است.

آمار و ارقام کشته‌ها و برخی حوادثی که به ظاهر غم‌انگیز و سوزناک بود، بر اصل واقعه افزوده شد.

انگیزه آن حماسه، گاهی تا حد کشته شدن برای شفاعت! تنزل یافت، نوع برخوردهای امام حسین(ع)، زینب و امام سجاد(ع) و کودکان و اهل بیت، گاهی به صورت عجز و لابه و ذلت و حقارت در برابر فاسقانی چون یزید و عمر سعد و ابن زیاد و شمر در آمد و خواسته بزرگ امام در این میدان حماسه، که رد بیعت با حکومت جوربود، به درخواست جرعه‌ای آب برای لب عطشان خویش یا گلوی خشک علی‌اصغر در آمد.

استاد شهید مرتضی مطهری از جمله اندیشمندانی است که این تحریفات را ریشه یابی کرده و به علل و عوامل آن از زوایای مختلف پرداخته است.

استاد مطهری در خصوص این تحریفات معتقد است: "برای مصیبت امام حسین (ع) و اهل بیتش (س) به خاطر آن همه زجرهای روحی و جسمی و ضربات شمشیرها نباید گریست، بلکه باید به خاطر مظلومیت و دروغ پردازی‌هایی گریست که مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را متنزل می‌کند."
وی در ادامه می‌گوید: در برخی از این تحریفات اشاره شده که لیلا مادر علی اکبر(ع) نذر کرده که اگر فرزندم سالم بماند از کربلا تا مدینه ریحان خواهم کاشت، بعدها علما با سند این مطلب را رد کردند. اولا حضرت در کربلا حضور نداشته، ثانیا منطقه فیمابین کربلا و مدینه برای کشت ریحان بلا امکان است، ثالثا مسافت بین آن دو شهر سیصد فرسنگ است.

در جای دیگر نیز گفته‌اند،امام حسین(ع) در کربلا سیصد هزار نفر را کشته است، اگر فرض شود هرثانیه یک نفر را بکشد برای این تعداد هشتاد و سه ساعت و بیست دقیقه وقت لازم است. بعد دیدند این تعداد کشته با طول روز جور در نمی آید، گفتند روز عاشورا هم هفتاد ساعت بوده است!
همین طور درباره حضرت ابوالفضل (ع) گفته‌اند که بیست و پنج هزار نفر را کشت! که حساب کردم اگردر هر ثانیه یک نفر کشته شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت می‌خواهد.

* عوامل تحریف
استاد مطهری در این رابطه عوامل تحریف را به طور مبسوط مورد بررسی قرار داده و می‌گوید: "به طور کلی عواملی وجود دارد که همواره تاریخ را دچار تحریف کرده است و این تحریفات تنها اختصاص به حادثه عاشورا ندارد." مثلا همیشه اغراض دشمنان، خود، عاملی است برای اینکه حادثه‌ای را دچار تحریف کنند. دشمن برای اینکه به هدف و غرض خود برسد، تغییر و تبدیل‌هایی در متن تاریخ ایجاد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می‌کند و این نمونه‌های زیادی دارد که در تحریف واقعه کربلا هم این عامل دخالت داشته است.

عامل دوم، تمایل بشر به اسطوره‌سازی و افسانه‌سازی است و این در تمام تواریخ دنیا وجود دارد، افرادی که شخصیت آنها، شخصیت پیشوایی است، قول آنها، عمل آنها، قیام آنها، نهضت آنهاست و حجت است، نباید در سخنانشان، در شخصیتشان، در تاریخچه شان تحریفی واقع شود.

عامل سوم یک عامل خصوصی است، دو عامل پیشین در تمام تواریخ دنیا هست، ولی در خصوص حادثه کربلا یک جریان و عامل بخصوصی هست که سبب شده است در این داستان، جعل واقع شود.

پیشوایان دین از زمان پیغمبر اکرم و ائمه‌اطهار دستور اکید داده‌اند که باید نام حسین بن علی (ع) زنده بماند، باید مصیبت حسین بن علی (ع) هر سال تجدید شود، چرا این چه دستوری است در اسلام، چرا ائمه دین این همه به این موضوع اهتمام داشتند، و چرا برای زیارت حسین بن علی (ع) این همه ترغیب و تشویق است؟"
از دیدگاه مطهری حسین (ع) مکتب عملی اسلام را تاسیس کرد. حسین (ع) نمونه عملی قیام‌های اسلامی است. خواستند مکتبش زنده بماند، خواستند سالی یکبار امام (ع) با آن انگیزه‌اش ظهور کند و برای همیشه زنده بماند.

"هر چه ما در این راه کوشش کنیم به شرط آنکه هدف آن را تشخیص دهیم بجاست. اما متاسفانه عده‌ای این را نشناختند، خیال کردند بدون اینکه مردم را با فلسفه قیام حسینی و مکتبش آشنا کنند و مردم را عارف به مقامات حسینی کنند، همین قدر که آمدند و نشستند و نفهمیده و ندانسته گریه‌ای کردند، کفاره گناهان است.

بعضی می‌گویند هدف وسیله را مباح می‌کند. هدف که خوب باشد، وسیله هر چه باشد، شد! اینها هم گفتند ما یک هدف مقدس داریم وآن گریستن برامام حسین(ع) است که کار خوبی است و باید گریست، به چه وسیله بگریانیم؟ گفتند، اشک جاری می‌شود یا نه؟همین قدر که اشک جاری شود اشکال ندارد، شیپوربزنیم، طبل بزنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم بگیریم، جعل کنیم، تحریف کنیم، در دستگاه امام حسین(ع) این حرف‌ها مانعی ندارد، در نتیجه افرادی دست به جعل و تحریف این واقعه بزرگ زدند."
تاریخچه با عظمت کربلا که به دست ما افتاده، هم دچار تحریف لفظی و هم دچارتحریف معنوی شده است. یعنی ما از خودمان ساز و برگ‌هایی بر پیکره این تاریخ ساخته‌ایم که چهره با عظمت و نورانی آن را تاریک و ظلمانی و قیافه زیبای آن را زشت کرده‌ایم.

استاد مطهری معتقد است: هرگز نمونه‌ای از یک مکتب عملی در دنیا پیدا نمی‌شود که نظیر مکتب حسین بن علی (ع) باشد. اگر شما نمونه حسین بن علی را پیدا کردید، آن وقت بگویید چرا ما هر سال باید یاد حسین بن علی را تجدید کنیم.

نظیر آنچه که حسین بن علی در حادثه عاشورا، از ایمان کامل به جهان دیگر، از رضا و تسلیم، از صبر، از مردانگی، از طمانینه نفس از ثبات و استقامت، از عزت و کرامت نفس، از آزادیخواهی و آزادی طلبی، از این که در فکر انسان باشد، از این که در خدمت انسان باشد، اگر در دنیا نمونه‌ای پیدا کردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی را زنده کنیم."
 


* شرایط یک نهضت مقدس
از نظر استاد مطهری اولین شرط یک نهضت مقدس این است که منظور و هدف آن نهضت، شخصی و فردی نباشد بلکه کلی، نوعی و انسانی باشد.

به همین جهت کسانی که در دنیا، حرکاتشان،اعمالشان،نهضت‌هایشان به خاطر شخص خودشان نبوده است و به خاطر بشریت و انسانیت بوده است، برای ایجاد حق و عدالت ومساوات بوده است،به جهت توحید و خداشناسی و ایمان بوده است، همه افراد بشر آنها را دوست دارند. همه می‌گویند: حسین منی و انا من حسین.

شرط دوم برای این که قیامی مقدس باشد، این است که آن قیام با یک بینش و درک و بصیرت قوی توام باشد. یعنی یک وقت مردم اجتماعی، خودشان در غفلتند، بی‌خبرند، نمی‌فهمند، جاهلند و یک فرد بصیر، چیز فهم وبا درک پیدا می‌شود که درد این مردم را صد درجه از خودشان بهتر می‌فهمد. دوای این مردم را از خود این مردم بهتر می‌فهمد. در وقتی که دیگران هیچ چیز را نمی‌فهمند و جاهلند، و هیچ چیز را درک نمی‌کنند و در ظاهر هم نمی‌بینند، یک فرد با بصیرت که به اصطلاح، آن چه را که مردم دیگر در آیینه نمی‌بینند او در خشت خام می‌بیند، پیدا می‌شود و قیام و نهضت می‌کند.

نهضت حسینی، چنین نهضتی است. امروز ما درست می‌فهمیم یزید یعنی چه، حکومت یزید یعنی چه، معاویه چه کرد، نقشه اموی‌ها چه بود، ولی اکثریت ملت مسلمان در آن روز درک نمی‌کردند، مخصوصا با نبودن وسایل اطلاعاتی که امروزه موجود هست. مردم مدینه درک نمی‌کردند،روزی فهمیدند یزید چه کسی است و خلافت یزید یعنی چه، که حسین بن علی کشته شده بود، بعد تکان خوردند که چرا حسین بن علی کشته شد.

شرط سوم برای این که نهضتی مقدس باشد این است که تک باشد. یعنی چه، یعنی نوری باشد که در یک ظلمت کامل بدرخشد، ندایی باشد در میان سکوت ها، حرکتی باشد در میان سکون‌های مطلق.

در یک شرایطی که خفقان به طور کامل حکمفرماست، مردم قدرت حرف زدن ندارند، تاریکی مطلق، یاس مطلق، ناامیدی مطلق، سکوت مطلق، سکون مطلق است، یک مرتبه یک مرد پیدا می‌شود و سکوت را می‌شکند، سکون‌ها را از بین می‌برد، حرکتی می‌کند، نور می‌شود و در میان ظلمت می‌درخشد. تازه دیگران پشت سرش راه می‌افتند. آیا نصضت حسینی این چنین بود یا نه؟

http://hamdely.ir.mihanblog.com

عزاداری حسینی در نگاه امام خمینی

دیدم امام دستمال را از روی پیشانی خود برداشت و در حدود یک دقیقه که سخن از فرزند دلبند وی بود به آرامی نشست، آنگاه که خطیب منبر روضه علی اکبر (ع) را از سر گرفت، باز دستمال را بر پیشانی نهاد و گریه کرد.

یکی از نقاط برجسته زندگانی امام خمینی عشق و ولای او نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، بویژه ساحت مطهر حضرت سید الشهدا(ع) بود.

به یاد دارم پس از بازگشت امام به قم در روز هشتم محرم، ایشان به بیت قدیمی خود واقع در یخچال قاضی حاضر شدند و در مجلس عزاداری شرکت جستند. با ورود به مجلس، مردم که از حضور امام به وجد آمده بودند به سمت ایشان نشستند، امام با صدای بلند فرمود: به سمت منبر بنشنید.

خطیب منبر آقای یثربی بود، پس از مقدمه چینی روضه حضرت علی اکبر (ع) را خواند. در این هنگام حضرت امام دستمال سفیدی را از جیب خود بیرون آورده و گریه کردند، در این اثنا خطیب منبر از وقت استفاده کرد و یادی از فرزند امام، مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی کرد. دیدم امام دستمال را از روی پیشانی خود برداشت و در حدود یک دقیقه که سخن از فرزند دلبند وی بود به آرامی نشست، آنگاه که خطیب منبر روضه علی اکبر (ع) را از سر گرفت، باز دستمال را بر پیشانی نهاد و گریه کرد. متوجه شدم که این مرد بزرگ نمی خواست به اندازه یک دقیقه هم اشک بر علی اکبر (ع) را با اشک بر فرزندش درهم آمیزد..

به هنگام حضور در نوفل لوشاتو در فرانسه نیز مجلس عزای حسینی را به پا کرد و خبرگزاری های جهان که برای اولین بار با این صحنه مواجه شده بودند، گریه وی را در ماتم حسین بن علی (ع) دیدند و مخابره کردند.

پیش از آن حضور 14 ساله وی در عراق، حضور پیوسته شبانه در حرم امیر مومنان علی (ع) و حضور شبهای جمعه در حرم سید الشهدا(ع) نشان از عمق ولای او دارد.

و قبل از آن این جریان را -که مربوط به دوره طلبگی ایشان است- از مرحوم آیت الله نجفی مرعشی نقل شده است: در دوره ممنوعیت برگزاری مجالس عزای امام حسین (ع) - در دوره رضا خان- با آقای خمینی در حجره نشسته بودیم. ایام عزای حسینی بود و مجالس ممنوع، دلمان گرفته بود، تصمیم گرفتیم یک مجلس دو نفری تشکیل بدهیم. قدری ایشان روضه خواند و من گریه کردم، قدری من روضه خواندم و ایشان گریه کرد، قدری ایشان نوحه خواند و من سینه زدم و مقداری من نوحه خواندم و ایشان سینه زد.

عمق ارتباط وی و میزان خلوص وی به قدری بود که مرحوم آیت الله اراکی می فرمود: اگر ایشان در کربلا حاضر بود نفر 73 شهدای کربلا می بود.

جا دارد که برخی از سخنان ایشان را پیرامون اهمیت عزای حسینی و مجالس سوگواری و دسته جات عزاداری بیاوریم:

- «روضه سید الشهداء برای حفظ مکتب سید الشهداء است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهداء را نخوانید، اصلا نمیفهمند مکتب سید الشهداء چه بوده و نمی دانند یعنی چه، نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان 1400 سال است که با این منبرها با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند... سید الشهدا را این گریه ها حفظ کرده است مکتبش را، این مصیبت ها و داد و قالها حفظ کرده، این سینه زنی ها و این دستجات ... اینها حفظ کرده... هیاهو می خواهد، هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد حفظ نمی شود ... این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را، این ذکر مصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سید الشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود علم (پرچم) به پا کنیم، نوحه خوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم... این یک متینگ و فریادی است برای احیاء (زنده نگاه داشتن) مکتب سید الشهدا... این روضه خوانی ها و مصیبت و گریه است که کشور شما را حفظ کرده ... با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعر خوانی، با این نثر خوانی ما می خواهیم مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده است...» (صحیفه نور 8/ 69-71)

- «اسلام را تا حالایی که شما می بینید... سید الشهدا زنده نگه داشته است. سید الشهدا سلام الله علیه ... همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هرچه بود، هرچه داشت... در راه خدا داد، وب رای تقویت اسلام، مخالفت با ظلم، قیام کرد... ما که دنبال او هستیم و مجالس عزا را از آن وقت به امر امام صادق سلام الله علیه و به سفارش ائمه هدی علیهم السلام، ما به پا می کنیم این مجالس عزا را... اینها را باید حفظ کنید، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود، اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرامهای انحرافی می خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند، و اینها می بینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم در هر عصری مقابل ظالم قرار میدهد...» (صحیفه نور 10/ 30-32)

- «الان محرم است و همه دستجات بیرون می آیند، و دستجات باید عزاداری بکنند. عزاداری مهم است.» (صحیفه نور 10/ 239)

- «همین گریه ها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که می خواهند این حربه (سلاح) را از دست شما بگیرند، گول اینها را نخورند جوانهای ما، همین هاست که ما را حفظ کرده، همین ها هست که مملکت ما را حفظ کرده. تکلیف آقایان است روضه بخوانند. تکلیف مردم است دسته های شکوهمند بیرون بیاورند، دسته های سینه زن شکوهمند. البته از چیزهایی که بر خلاف مثلا چه هست از آنها پرهیز کنند، اما دسته ها بیرون بیایند، سینه بزنند، هر کاری که می کردند بکنند...» (صحیفه نور 10/ 218)

- «(این گفته که) امروز دیگر انقلاب کردیم، روضه دیگر لازم نیست از غلط هایی است که تو دهن ها انداختند، مثل این است که بگوییم امروز ما انقلاب کردیم دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم! انقلاب برای این است، انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم، نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم. زنده نگه داشتن عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است...ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم و خرد می کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است... همین گریه هاست که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار می کند... مجالس سر جای خودش باید باشد، و مجالس عزا باید باشد، و اهل منبر باید این شهادت امام حسین سلام الله علیه را زنده نگه دارند، و ملت باید با همه قدرت این شعائر اسلامی را، خصوصا این را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود، «انا من حسین» که روایت شده است که پیغمبر فرموده است، این معنایش این است که حسین مال من است ومن هم از او زنده می شوم... این مجالس را حفظ کنید ... اینها اسلام را در قلوب ما زنده نگه می دارد ... مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام می گرفت و بیشتر از او حفظ کنید...» (صحیفه نور 13/ 156- 158)

- «انشاءالله روز عاشورا که جمعیت بیرون آمد، مراسم تعزیه حسین سلام الله علیه باید با قوت خودش باشد، و در راه پیمائی ها همه اش مراسم امام حسین (ع) باشد...» (صحیفه نور 13/ 173)

- «عاشورا با «نه» خود، یزیدیان را در طول تاریخ نفی کرد.» (صحیفه نور 14/ 264)

- «باید ماه محرم وصفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام، که با ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام زتده مانده است این مذهب تا حالا، با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه خوانی... ما باید حافظ این سنت های اسلامی، حافظ این دسته جات مبارک اسلامی، که در روز عاشورا، در محرم و صفر، در مواقع مقتضی به راه می افتد تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند، محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است، فداکاری سید الشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است. زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق، و از طرف توده های مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه می افتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنت ها را حفظ کنید. البته اگر چنانچه یک چیزهای ناروائی بوده است سابق و دست اشخاص بی اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک مقداری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوت خودش باید باقی بماند، و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند روضه را همانطور که سابق می خواندند و مرثیه را همانطور که سابق می خواندند بخوانند، و مردم را مهیا کنند برای فداکاری. این خون سید الشهدا است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد، و این دستجات عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان می آورد، و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند. در این امر نباید سستی کرد...» (صحیفه نور 15/ 203- 204)

- «ما ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم...» (صحیفه نور 16/ 210)

- «اگر قیام حضرت سید الشهدا سلام الله علیه نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز شویم، تمام این وحدت کلمه ای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد... این محرم را زنده نگه دارید. ما هرچه داریم از این محرم است و از این مجالس... اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود کشور ما پیروز نمی شد.» (صحیفه نور 17/ 60- 62)

و در وصیت نامه سیاسی - الهی خود آورده اند: «من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که ... و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت ابی عبد الله الحسین صلوات وافر الهی و انبیاء و ملائکه الله و صلحاء بر روح حماسی او باد هیچ گاه غفلت نکنند.» (صحیفه نور 21/ 173)


http://andishe-imam.blogfa.com

حضرت عیسی (ع) و کربلای حسین(ع)

در خبر است که عیسی(ع) را با حواریون گذر به اراضی کربلا افتاد، ناگاه شیری را نگریستند که طریق را بر روندگان مسدود ساخته بود. شیر به سوی عیسی(ع) پیش آمد و فرمود:





انی لم ادع لکم الطریق حتی تلعنوا یزید قاتل الحسین (ع) .

نمی گذارم شما درگذرید الا آن که یزید را که کشنده حسین(ع) است لعن کنید.


عیسی فرمود: حسین کیست؟

قال: سبط محمد النبی الامی و ابن علی الولی ؛

سبط پیامبر و فرزند علی ولی الله است .


عیسی (ع) پرسید: قاتل او کیست؟

گفت قاتل او یزید ملعون است که وحوش بیابانها و درندگان صحراها خاصه روزهای عاشورا او را لعن کنند .

پس عیسی دست برداشت و لعن کرد بر یزید و نفرین فرستاد بر او. در این وقت شیر از طریق کناری رفت و حواریون ایمن شدند و به جانب مقصود عبور کردند .




http://www.ashoora.ir

اجنه هم عزاداری می کنند

در گوشه ای مردی که هر دو پایش از ران و هر دو دستش از بازو قطع شده بود و در عین حال خیلی چاق مانند توپی روی زمین افتاده و گدایی می کرد. مردم هم به حال او رقّت می کردند و روی دستمالی که پهن کرده بود پول زیادی می ریختند. من در کناری ایستاده و منتظر شدم سرش خلوت شود تا چند دقیقه احوالش را بپرسم او متوجه من شد و با زبان عربی مرا صدا زد گفت : می دانم بچه فکر می کنی ، مایلی شرح حال مرا بدانی و من بدون استثناء هر که باشد اگر اصرار هم کند شرح حالم را برایش نمی گویم ، نمی دانم چرا دلم خواست برای شما قصه ام را نقل کنم . در این بین یک نفر متوجه حرف زدن ما شد و طبعاً فهمید ما راجع به علت قطع شدن دست و پای آن مرد گدا حرف می زنیم او هم نزدیک آمد می خواست گوش بدهد که آن مرد گدا به من گفت اینجا نمی شود با هم حرف بزنیم چون مردم جمع می شوند بیا باهم به منزل برویم تا من جریان را برای شما نقل کنم ، من به دو علت از این پیشنهاد استقبال کردم .

ادامه مطلب ...

دوران کودکی حضرت عباس(ع)

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام)، در روز چهارم ماه شعبان به دنیا آمدند.

در روزهاى کودکى حضرت عباس(علیه السلام)، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش حضرت على(علیه السلام) بهره مى‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش، فرمود: همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.

گاه که حضرت علی (علیه السلام) با نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده حضرت عباس(علیه السلام) را نظاره مى‏کرد، با لبخندى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین قطع خواهد شد.

در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد،حضرت علی(علیه السلام( به فرزندش فرمود: بگو یک.

حضرت عباس(علیه السلام( گفت: یک.

حضرت ادامه داد: بگو دو.

حضرت عباس(علیه السلام( خوددارى کرد و گفت: شرم مى‏کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ‏ام، دو بگویم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى حضرت عباس(علیه السلام( فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که حضرت علی (علیه السلامبا نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده حضرت عباس(علیه السلام( را نظاره مى‏کرد، با لبخندى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین قطع خواهد شد.

حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش، فرمود: همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.

آنگاه از مقام و عظمت فرزند دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز کند.

محبت پدرى گاه حضرت على(علیه السلام( را بر آن مى‏داشت تا پاره تنش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه‏اى حضرت عباس(علیه السلام( را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاکدل حضرت على(علیه السلام( در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در کنار او حضور داشت.

در ایام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاوید آفرید



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

برگرفته از: سایت حضرت ابوالفضل (ع)، با تصرف

http://www.tebyan.net

با گوشت و خون پیامبر چه کردند؟!

انی سلم لمن سالمکم

یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیمة؛ یا ابا عبدالله، من با هر کس که با شما صلح و دوستی کرد، مسالمت می‎کنم و با هر کس که با شما به جنگجویی و پیکار پرداخت، پیکار می نمایم تا روز قیامت .


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

در ادامه شرح زیارت عاشورا به مبحث دوستی و دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) رسیدیم که مبحثی سرنوشت ساز در زندگی ما می باشد. 

"سلم"؛ به معنای مسالمت و صلح آمده است.

"حرب" به معنای "جنگ کردن" در کتب لغت آمده است  و چون گاهی از اوقات از مصدر به عنوان صیغه مبالغه استفاده می شود مانند "زید عدل" یعنی زید بسیار دادگر است حرب  نیز در اینجا به معنای صیغه مبالغه آمده است یعنی بسیار دشمن  و حارب فعل ماضی از حرب، به معنای "جنگ کننده" می‎باشد.

مقصود این جمله از زیارت، اینست که من از جهت اظهار کمال بندگی و متابعت، به حدی رسیده‎ام که گویی سازش(سلم) من، با سازگاران شما است و مصداق حقیقی جنگ(حرب) و پیکار من با محاربین شما است.

مگر ممکن است پیرو حقیقی، در صلح و آرامش با اهل بیت(علیهم‎السلام) بوده و در جنگ و محاربه، بی تفاوت و یا رو در روی آنها باشد و مگر ممکن است شیعه راستین، در جنگ با آن بزرگواران بوده و در صلح با مخالفت به آنان برخیزد؟!

منظور از قیامت، روز آخرت است و علت آن که روز قیامت گفتند، این است که همه مردم برای حساب و کتاب از جای خود برمی‎خیزند و در محضر عدل الهی حاضر می‎شوند. و "الی یوم القیمه" کنایه از ابدی کردن این برائت و بیزاری است.

پس از آن که بیزاری خود را از دشمنان و قاتلین اهل بیت(علیهم‎السلام) اعلام داشتیم، مجددا سیدالشهدا را مخاطب قرار داده و هماهنگی کامل خود را در تمام چهره‎ها بیان می‎داریم؛ یعنی پیروی ما از آن بزرگواران در حدی است که در مقابل دوستان آنان، حقیقت "صلح" و در برابر دشمنان آنان حقیقت "جنگ و محاربه" را داریم و در حقیقت یعنی این که ما در تمام شداید و سختی‎ها و گرفتاری‎ها و همچنین در تمام شادی‎ها و آرامش‎ها با شما، بلکه عین شما هستیم.

مگر ممکن است پیرو حقیقی، در صلح و آرامش با اهل بیت(علیهم‎السلام) بوده و در جنگ و محاربه، بی تفاوت و یا رو در روی آنها باشد و مگر ممکن است شیعه راستین، در جنگ با آن بزرگواران بوده و در صلح با مخالفت به آنان برخیزد؟!


هرگز این چنین نیست؛ زیرا معنای حقیقی شیعه، پیروی در تمام چهره‎ها است و پیرو واقعی، روحش با امام خود، یکی می‎شود، لذا صلح امام؛ صلح او، و جنگ امام؛ جنگ او می‎شود، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از آن که خامس آل عبا را تحت کساء جمع نمود، فرمود:


منظور از قیامت، روز آخرت است و علت آن که روز قیامت گفتند، این است که همه مردم برای حساب و کتاب از جای خود برمی‎خیزند و در محضر عدل الهی حاضر می‎شوند. و "الی یوم القیمه" کنایه از ابدی کردن این برائت و بیزاری است.

اللهم ان هولاء اهل بیتی و خاصتی و حامتی، لحمهم لحمی و دمهم دمی، یولمنی ما یولمهم و یحرجنی ما یحرجهم، انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم و عدو لمن عاداهم و محب لمن احبهم، انهم منی و انا منهم ... . آن زمانی که تمامی آنان(پنج تن) گرد آمدند، رسول خدا طرفین عبا را گرفتند و با دست راست خود به سوی آسمان اشاره فرمودند: پروردگارا اینان اهل بیت و خاصان و یاوران من هستند، گوشت آنان، گوشت من و خون آنان، خون من است. آنچه که ایشان را بیازارد، مرا آزرده است و آنچه که آنان را به زحمت افکند، مرا به زحمت افکنده، هر کس با آنان بجنگد، با من جنگیده و هر کس با آنان در سلم و صلح باشد با من در سلم و صلح است و هر کس که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی ورزیده و هر کس که آنان را دوست بدارد مرا دوست داشته است. من از آنان و آنان از من هستند. پس پروردگارا صلوات و برکات و رحمت و آمرزش خود را بر من و آنان قرار بده و پلیدی را از آنان زدوده، و پاکشان گردان. (1)


پس از خواندن فرمایشات رسول گرامی اسلام می توان پرسید که امت پیامبر اکرم با گوشت و خون ایشان چه کردند؟! تنها دخترش فاطمه زهرا را آنگونه به شهادت رساندند و نسبت به علی آن حرمت شکنی ها و غصب خلافت، حسن را با جام زهر، و بالاخره حسین را آنگونه، با بی رحمانه ترین وضع به شهادت رساندند. و وضعیت دیگر امامان نیز مشخص است!

این بود رسم امانتداری و توجه به توصیه های پیامبر عزیز اسلام؟! 

راستی ما با امام زمانمان، آخرین یادگار رسول خدا؛ چگونه رفتار می کنیم؟! این سوالی است تامل برانگیز، که هر کس باید بیاندیشد و صادقانه به خود پاسخ دهد.  جمله "انی سلم لمن سالمکم، و حرب لمن حاربکم" در مورد امام زمان(عج) نیز صدق پیدا می کند.

 

 

الهی ما را از محبان و دوستداران واقعی اهل بیت(علیهم السلام) قرار بده !


پی‎نوشت:

1- فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، سیدمحمدکاظم قزوینی، ص 92، به نقل از عوالم الکبیر . 

با استفاده از کتاب شرح زیارت عاشورا، علی اصغر عزیزی تهرانی.


گروه دین و اندیشه تبیان

                                                                                                                               مهری هدهدی

حُر بن یزید ریاحی تَمیمی

«حر» پسر «یزید» فرزند «ناجیه» فرزند «قعنب» فرزند «عتاب بن هرمی»(1) پسر «ریاح بن یربوع» است.(2)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


خروج حر از کوفه

«شیخ ابن نما» گزارش کرد: هنگامی که حر از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شد تا به استقبال امام بیاید، ندایی را شنید که از پشت سر می‎گوید: ای حر! تو را به بهشت بشارت باد. او به پشت سر نگریست و کسی را ندید. با خود گفت: به خدا قسم، این بشارت نیست در حالی که من اسیر به جنگ با حسین هستم. او پیوسته این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت امام رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‎ای.

امام در یکی از خطابه‎های کوتاه خود اینگونه حر را آگاه کرد: آیا آزادمردی نیست که واگذارد این ریزه غذای داخل دهان را (ته مانده منافع دنیا را که شبیه به ریزه غذای داخل دهان است) برای اهل آن؟(3) شاید این سخن امام حسین علیه السلام بود که انقلاب و طوفان ظلمت براندازی را در افکار و اندیشه حر به پا ساخت.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



رو در رویی حر با امام حسین علیه السلام


ابومخنف از «عبدالله بن سلیم» و «مرزی بن مشمعل» نقل کرده که گفتند: ما همراه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام راه (حجاز تا عراق) را طی می‎کردیم که امام در منزل اشراف فرود آمد و جوانان خود را امر فرمود که هر چه می‎توانند آب بردارند. صبحگاهان (کاروان) حرکت کرد، حدود نیمروز شده بود که مردی از آن گروه تکبیر گفت. حضرت حسین علیه السلام فرمود: الله اکبر؛ ولی چرا تکبیر گفتی؟ گفت: نخلی را دیدم. آن دو نفر گفتند: ما در این مکان هرگز درخت خرمایی ندیده‎ایم. امام فرمود: من اینگونه نظر ندارم. گفتیم: ما گرد و غبار اسبان را می‎بینیم. پس آن حضرت فرمودند: به خدا قسم من نیز آن را می‎بینم. سپس امام حسین علیه السلام فرمود: آیا پناهگاهی نیست که آن را پشت سر خود قرار دهیم و با این قوم از یک جهت رو به رو شویم؟ گفتیم: چرا، آن ذوحسم است که به طرف چپ شما متمایل است. پس اگر این گروه (بر ما) سبقت گیرند هر اتفاقی ممکن است بیفتد. پس امام به طرف چپ، مسیر را تغییر داد. اسبان با شتاب به ما نزدیک شدند. آنها هم به سوی چپ متمایل شدند. ما زودتر از آنها به ذوحسم رسیده بودیم و خیمه‎گاه امام برافراشته شده بود. آن گروه سر رسیدند؛ او حر بود. با هزار سپاه که در گرمای آن روز رو به روی حسین علیه السلام قرار می‎گرفت. امام و یارانش همگی شمشیرهای آویخته داشتند. امام حسین علیه السلام به جوانان خود فرمودند: قوم را سیراب کنید و اسب‎ها را آب دهید. مردان سیراب و اسب‎ها خنک شدند.(4)



حُر بن یزید ریاحی تَمیمی

وقت نماز فرا رسید، امام به «حجاج بن مسروق جعفی» که او را همراهی می‎کرد فرمود: اذان بگو. او اذان گفت و نماز بپا شد. امام در حالی که پیراهن و ردائی به تن و نعلینی به پا داشتند از خیمه خارج شدند. پس از آن حمد ثنای الهی گفتند و فرمودند: ای مردم، این گفتار عذری در برابر خدای تعالی نسبت به شماست، من به سوی شما نیامده‎ام تا این که نامه‎هایتان را دریافت کردم. سپس حضرت خطبه را به پایان رسانید، در حالی که مردم سکوت کرده بودند. سپس به موذن فرمود: اقامه بگو. و او اقامه گفت. امام حسین علیه السلام به حر فرمود: آیا می‎خواهی که با اصحابت نماز بخوانی؟ گفت: نه، بلکه به نماز شما (اقتدا خواهم کرد). پس همه به امام حسین علیه السلام اقتدا کردند. بعد از نماز، آن حضرت وارد خیمه خود شد و یاران در اطراف امام جمع شدند. حر نیز وارد خیمه‎ای که برایش نصب کرده بودند شد و یارانش گرداگرد او را گرفتند. سپس به میدان بازگشتند و هر کس دهنه اسبش را گرفت و در زیر سایه آن به زمین نشست. هنگام عصر شده بود که امام حسین علیه السلام فرمان آماده باش برای کوچ از این محل را صادر فرمود و نماز عصر را با آن قوم بپا داشت. این بار پس از نماز به مردم روی گردانیده پس از حمد خداوند و مدح او فرمود: ایها الناس! انکم ان تتقّوا ... حر گفت: به خدا قسم، ما نمی‎دانیم این نامه‎هایی که از آن یاد کردید کدام است. امام فرمودند: ای عقبه بن سمعان! آن خورجین نامه‎هایی را که به من نوشته‎اند بیرون آور. (5) عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود بیرون آورد و در برابر آنها پخش کرد. حر گفت: البته ما از این کسانی که نامه به سوی شما نوشته‎اند نیستیم و به ما امر شده که وقتی شما را ملاقات کردیم از شما جدا نشویم تا این که شما را نزد عبیدالله ببریم. امام حسین علیه السلام فرمود: مرگ به تو، از آن نزدیک‎تر است.(6)

سپس به یارانش فرمود: سوار شوید. پس همه سوار شدند و منتظر ماندند تا زن‎ها سوار شوند. پس فرمود: بگذرید. وقتی راه افتادند که از آنجا بگذرند، آن گروه جلوی (یاران امام) را گرفتند. امام حسین علیه‎السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟ حر گفت: آگاه باشید که به خدا قسم اگر غیر شما از عرب به من آن عبارت را می‎گفت - در حالی که وضعیت او چون شما باشد همین عبارت را به او باز می‎گفتم.(7) اما به خدا قسم برای من این (حق) نیست که یاد مادر شما کنم مگر به نیکوترین وجهی که می‎توانم.(8)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


توبه حر

هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری می‎کرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دست‎ها جدا گردد.

حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست می‎کشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز می‎زند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در کنار او قره پسر قیس قرار داشت.

حر به قره گفت: آیا اسب خود را امروز آب داده‎ای؟ قره گفت: نه. حر گفت: آیا می‎خواهی آن را سیراب کنی؟ قره گمان کرد که حر قصد کناره‎گیری از سپاه ابن سعد را دارد، در حالی که حر چندان تمایلی نداشت که قره جدا شدن او را مشاهده کند. پس او را ترک کرد و رفت. اینجا بود که حر به امام حسین علیه السلام قدری نزدیک شد. مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو می‎خواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سوال حر ساکت شد و بر خود می‎لرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاع‎ترین مرد کوفه سوال می‎شد، تو را معرفی می‎کردم، این چه حالتی است که در تو می‎بینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر می‎بینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد. پس از آن با شلاق به اسب خود نواخت و به سوی امام حسین علیه السلام رهسپار شد.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



لحظات دیدار با امام


حُر بن یزید ریاحی تَمیمی

او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش می‎رفت. 

«پروردگارا! من به سوی تو باز می‎گردم، پس توبه‎ام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداخته‎ام. ای اباعبدالله! من بازگشته‎ام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد. (9)

این گفتار امام حسین علیه السلام حر را شادمان کرده بود. او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمت‎های همیشگی راه یافته است. حر داستان ندای هاتفی را هنگامی که او از کوفه خارج می‎شد به امام حسین علیه السلام اینگونه بازگو می‎کرد: من با گوش جان شنیدم، کسی اینگونه هشدارم می‎داد که ای حر! تو را بشارت به بهشت. گفتم وای بر حر ، آیا تو او را به بهشت مژده می‎دهی، در حالی که او برای جنگ با پسر دخت پیامبر به حرکت در آمده است؟ امام فرمود: تو به خیر و پاداش (نیکو) دست یافته‎ای. (10) 


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


شهادت حر

پس از حبیب بن مظاهر، حر در حالی که زهیر بن قین از پشت سر او را حمایت می‎کرد به میدان آمد. هرگاه که دشمن بر یکی از آن دو یار امام حسین علیه السلام سخت می‎گرفت، دیگری برای نجات دوست خود می‎شتافت. ساعتی درگیری «حر» با سپاه «ابن سعد» به طول انجامید(11) تا این که اسب حر مضروب شد و از گوش‎هایش خون می‎چکید. «حصین» به «یزید بن سفیان» گفت: این حرّی است که تو آرزوی قتل او را داشتی. یزید در پاسخ گفت: آری و از سپاه «ابن سعد» برای مبارزه بیرون آمد. همین که به میدان رسید، توسط «ایوب بن مشرح الخیوانی» تیری به سوی اسب حرّ پرتاب کرد که به پای اسب خورد و اسب به زمین خورد. حر قبل از آن که به زمین بخورد با چالاکی تمام از اسب پایین پرید.(12) او در حالی که شمشیر در دست داشت، در برابر دشمن ایستاد و دلاورانه مبارزه کرد تا این که حدود چهل نفر را به قتل رسانید.(13) در همین هنگام بود که پیاده نظام بر او حمله‎ور شد و جسم بی‎هوش او به زمین افتاد.(14) یاران امام او را در برابر خیمه شهدایی که در راه حسین علیه السلام شهید می‎شدند قرار دادند. امام فرمود: شهادت او چون شهادت انبیا و خاندان انبیاست.(15) سپس امام نظری به جانب حر افکند، او هنوز جان در بدن داشت. امام خون از صورت او برگرفت و فرمود: تو آزاده‎ای! همان طور که مادرت تو را نامیده است و تو در دنیا و آخرت آزاده‎ای (16) پس از آن مردی از یاران حسین در رثا و غم حرّ اشعاری را سرود که گفته شد او علی بن الحسین علیه السلام بود(17) و برخی گفته‎اند که خود اباعبدالله الحسین علیه‎السلام برای او اشعاری را سروده که اینگونه است:

چه آزاده‎ای است حرّ پسر ریاح؛ او در هنگام فرورفتگی تیرها بسیار شکیباست. آری آزاده خوبی است هنگامی که حسین فریاد و ندایش بلند شد، او از جانش در صبحگاهان گذشت.(18)

در زیارت ناحیه مقدسه به حرّ سلام داده شده است.(19)

درسی که می‎توان گرفت: امام صادق علیه السلام فرمود: آزاده آزاده است در همه حالاتش، حتی اگر مصیبتی سخت بر او وارد شود. حتی اگر مصیبت‎ها بر او محکم کوبیده شود او شکیبایی می‎کند. آری او شکسته نمی‎شود، هر چند اسیر و مقهور شود.(20) از امام علی علیه السلام نقل شده: بنده غیر خود مباش، چرا که خدای تعالی تو را آزاد آفریده است. (21)

در کربلا هم حضرت امام حسین علیه السلام لشکر ابن سعد را اینگونه مورد خطاب قرار دادند: ای پیروان خاندان ابی‎سفیان، اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی‎ترسید، پس لااقل در دنیای خود آزادمرد باشید.(22)



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


پی‎نوشت‎ها:

1- جمهرة انساب العرب، ص227 .

2- مقتل الحسین مقرم، ص 227- 229 .

3- تحت العقول، ص 292/ الانوار البهیة، ص 101. ترجمه از کتاب المنجد، ترجمه محمد بندرریگ، ج2، ص 1712 .

4- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص400/ مقتل الحسین مقرم، ص214 .

5- ابصارالیعین، ص205.

6- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 402- 401/ رکک کتاب الفتوح، ج5، ص78- 76/ ابصارالعین، ص205 .

7- کتاب الفتوح، ج5، ص78/ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص232 .

8- مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص232 .

9- اللهوف، ص45/ امالی الصدوق، مجلس30، ص141 .

10- مثیرالاحزان، ص60/ مقتل الحسین مقرم، ص290 .

11- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص441- 440 .

12- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص437 .

13- مناقب آل ابی طالب، ایران، ج4، ص100 .

14- مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص11 .

15- بحارالانوار، ج10، ص117.

16- مقتل الحسین مقرم، ص303 .

17- مقتل العوالم، ص 85 .

18- امالی الصدوق، ص414، مجلس 30/ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص11 .

19- اقبال الاعمال، ج3، ص 78 و 344 .

20- اصول کافی، ج2، ص89، کتاب ایمان و کفر، باب صبر، ح6 .

21- نهج البلاغه، نامه 31 .

22- ابصارالعین، ص216 .

منبع:

یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .


http://www.tebyan.net

زندگینامه یاران امام حسین(ع) . اَبوُ ثُمامَة، عَمرو الصّائِدی

نماز ظهر امام رو به پایان بود که ابن سعد به فرمانده تیراندازان خود «عمرو بن سعید» اشاره کرد تا اصحاب امام را تیرباران کنند و همه اسب‎های آنها را پی کنند.(1) در این درگیری، سواری جز «ضحاک ابن عبدالله مشرقی» در یاران امام باقی نمانده بود. او می‎گوید: چون دیدم همه یاران حسین مرکب‎های خود را از دست داده‎اند، اسب خود را داخل خیمه اصحاب نهادم و جنگ سختی کردم.(2) در این هنگام، هر یک از اصحاب که برای نبرد خارج می‎شد با امام اینگونه وداع می‎کرد: «السلام علیک یابن رسول الله» و آن حضرت پاسخ می‎فرمود: «و علیک السلام و نحن خلفک ... »؛ سلام بر تو، ما هم به شما ملحق خواهیم شد، برخی از آنها از دنیا رفتند و برخی هم در انتظارند و هیچ تغییری در قضای الهی نخواهد بود.(3)

«عمرو» پسر «عبدالله بن کعب صائد» پسر «شرجیل» و کنیه او «ابوثمامة» بوده است.(4) او از اهالی کوفه و شخصی با نفوذ و محترم در آن شهر بوده است. «ابوثمامة» از تابعین (یاران امام امیرالمومنین علیه‎السلام) بوده و در جنگ‎های بسیاری امام علی علیه السلام را یاری کرده بود. او پس از آن در یاری امام حسن مجتبی علیه السلام کوشید و از اصحاب آن حضرت نیز بود. «ابوثمامة» در کوفه با سفیر امام حسین علیه السلام بیعت کرد.(5) او از شیعیان سلحشور و از یاران شجاع و بیدار «مسلم بن عقیل» در مبارزات کوفه بود، چنان که «مسلم بن عقیل» او را مسئول امور مالی خود کرده بود تا که سلاح برای رویارویی با ابن زیاد فراهم کند. (6) ابن زیاد پس از ورود به کوفه، بر شیعیان سخت گرفت و در نهایت کار به شهادت «مسلم» انجامید. پس از آن بود که «ابوثمامة» از دیده‎ها پنهان شد؛ اما عبیدالله بن زیاد سخت به دنبال او بود تا این که او از کوفه متواری شد و به سمت امام حسین علیه السلام حرکت کرد. «نافع بن هلال جملی» نیز او را همراهی می‎کرد. نافع در بین راه با او برخورد کرده بود.(7) سرانجام، هر دو به سلامت خود را به کاروان امام حسین علیه السلام رساندند و با خون سرخ خود، به حمایت از امام خویش پرداختند. (8)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

مراقبت ابوثمامه از امام

عمربن سعد هنگامی که همراه چهار هزار نفر وارد کربلا شد، می‎پنداشت که خواهد توانست امام را به صلح وادارد و در ضمن به ملک ری که شدیداً به آن اشتیاق داشت - بدون درگیری با امام - دست یابد. از این رهگذر هم دنیای خود را آباد و هم آخرت خود را تامین کند.

وی باور نداشت که امام زیر بار ظلم نخواهد رفت و او یا باید از ریاست بگذرد یا این که با امام پیکار کند. او از «عَزرَةُ بن قَیس» خواست که برود و با امام مذاکره کند. «عزره» از قبول این کار سر باز زد، زیرا خود از کسانی بود که حضرت را به کوفه دعوت کرده بود. دیگران هم اصرار کردند، اما او حیا می‎کرد. «کثیرُ بن عبداللهِ شَعبی» که شخصی گستاخ بود از جای برخاست و گفت: من این کار را خواهم کرد و اگر شما بخواهید حاضرم که او را ترور کنم. ابن سعد گفت: نه، اما از او بپرس که چه چیز باعث شده به اینجا بیاید. کثیر به سمت حسین علیه السلام آمد. همین که قدری نزدیک شد، ابوثمامه به خدمت امام آمد و گفت: ای اباعبدالله! خداوند امور شما را اصلاح فرماید، بدترین و گستاخ‎ترین شخص اهل زمین به سمت شما می‎آید. او اهل ترور است! سپس ابوثمامه خود در برابر کثیر ایستاد و گفت: شمشیرت را به زمین بگذار. کثیر گفت: نه به خدا، که این بزرگواری نیست. من فقط پیام‎آورم، پس اگر به من گوش بدهید، من آن پیامی را که آورده‎ام به شما خواهم رسانید و اگر سر باز زنید من برمی‎گردم. ابوثمامه گفت: البته من دسته شمشیرت را خواهم گرفت، پس بگو آن چه می‎خواهی. کثیر گفت: نه به خدا قسم، نباید دست به شمشیرم بگذاری. ابوثمامه گفت: بگو بدانم برای چه آمده‎ای؟ تا من به جای تو به او (امام حسین علیه‎السلام) برسانم. من نمی‎گذارم که تو به (آن حضرت) نزدیک شوی، تو فاجر هستی. پس از مشاجره لفظی، کثیر به سوی عمر بن سعد بازگشت و او را از آن چه گذشته بود با خبر کرد، عمرسعد «قرة بن قیس تمیمی حنظلی» را فرستاد و او با امام حسین علیه السلام گفت و گو کرد. حضرت در پاسخ او فرمودند: مردم شهرتان به من نامه نوشتند که به سوی ما بیا، پس اگر آمدنم را ناخوش دارید باز می‎گردم.(9)

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

درسی که می‎توان گرفت:

در روایت آمده است: مومن زیرک است. چگونگی برخورد ابوثمامه شایسته قدردانی است؛ او با هوش سرشارش، جان امام را از خطر نجات داد. اهل ایمان نباید با تسامح و تساهل با مسائل رو به رو شوند. چنان که در قرآن آمده است: کفار دوست دارند که روغن مالی (مسامحه) کنید و آنها نیز چنین کنند.(10) غفلت زیبنده مومن نیست.



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

توجه ابوثمامه به نماز جماعت در اول وقت

از ابومخنف نقل شده: روز عاشورا و نزدیک زوال ظهر بود، «ابوثمامه» متوجه خورشید شد که از وسط آسمان در حال گذر است، ولی آتش جنگ برافروخته است، به امام حسین علیه السلام گفت: ای اباعبدالله! جانم فدای جان شما، من این گروه را می‎بینم که به شما نزدیک شده‎اند. به خدا قسم، شما شهید نخواهید شد، تا این که من پیش از شما شهید شوم - ان شاءالله - من علاقه‎مندم در حالی که این نمازم را که وقت آن فرا رسیده است با شما به جای آورم و خدای را ملاقات کنم. آنگاه امام سر به آسمان بلند کرد و فرمود: شما نماز را یادآوری کردی، خداوند تو را از نمازگزاران و اهل ذکر قرار دهد. آری اکنون اول وقت برای نماز است. پس از آن امام فرمود: از آنها بخواهید که از (جنگ) با ما دست بردارند تا نماز را به جای آوریم.(11) در پاسخ «حصین بن تمیم» گفت: البته آن نماز از شما قبول نخواهد شد.(12)

درسی که می‎توان گرفت:

وقت شناسی در انجام دادن نماز آثار و برکات بسیاری را به دنبال دارد؛ از جمله:

1. انسان مورد دعای امام خود قرار می‎گیرد تا خدا او را از نمازگزاران قرار دهد؛

2. از ذاکرین که خدا را هماره یاد می‎کنند به شمار آید.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

شهادت ابوثمامه الصاعدی

ابومخنف گزارش کرده: نماز تمام شده بود و ابوثمامه با امام نماز گزارده بود. او که به امام حسین علیه‎ا‎لسلام عرض کرد: ای اباعبدالله! من عجله دارم تا که به دوستانم ملحق شوم. برایم ناخوشایند است که بمانم و شما را تنها ببینم در حالی که یاران شما کشته شده باشند. امام حسین علیه السلام به او فرمود: پیش رو که ما به زودی به شما ملحق خواهیم شد. ابوثمامه وارد میدان نبرد شد و نبرد سختی کرد تا آن که مجروح شد، پسرعموی او «قیس بن عبدالله صاعدی» در سپاه ابن سعد حضور داشت. او با ابوثمامه دشمنی دیرینه داشت. و «قیس» با ابوثمامه درگیر شد و او را به شهادت رساند.(13)

ابوثمامه صاعدی در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه مورد سلام قرار گرفته است. او در ظهر روز عاشورا نیز مورد دعای امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود.



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

درسی که می‎توان گرفت:

عاقبت دو پسرعمو به گونه‎ای بود که یکی در اعلی علیین و دیگری در اسفل السافلین جای گرفت و این شایان تامل است.

به نقل از تبیان

اسامی یاران امام حسین (ع)

اسامى شهداى کربلا از یاران حسین (ع) طبق روایاتى که نگارنده از لابلاى کتب تاریخ به دست آورده ام از بنى هاشم و غیر بنى هاشم بدین شرح ذکر شده است: 



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


فرزندان امیر المؤمنین (ع) :

1ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وى با شک و تردید ذکر شده است.)
2ـ عمر بن على
3ـ محمد الاصغر بن على
4ـ عبد الله بن على
5ـ عباس بن على
6ـ محمد بن العباس بن على
7ـ عبد الله بن العباس بن على
8ـ عبد الله الاصغر
9ـ جعفر بن على
10ـ عثمان بن على


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان امام حسن (ع) :

11ـ قاسم بن حسن
12ـ ابو بکر بن حسن
13ـ عبد الله بن حسن
14ـ بشر بن حسن


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان امام حسین (ع) :

15ـ على بن الحسین الاکبر
16ـ عبد الله الرضیع
17ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگرى نیز بدان اضافه کرده است.)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان عبد الله بن جعفر (ره) :

18ـ محمد بن عبد الله بن جعفر
19ـ عون بن عبد الله بن جعفر
20ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان عقیل بن ابى طالب (ره)

21ـ مسلم بن عقیل
22ـ جعفر بن عقیل
23ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وى را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است.)
24ـ عبد الرحمن بن عقیل
25ـ عبد الله الاکبر بن عقیل
26ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل
27ـ عون بن مسلم بن عقیل
28ـ محمد بن مسلم بن عقیل
29ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل
30ـ احمد بن محمد الهاشمى (هر چند که در میان کتب تاریخى نامى از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکرى به میان نیامده اما وى را نیز ابن شهر آشوب آورده است.)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

یاران امام از غیر بنى هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند به ترتیب حروف الفبا :

1ـ ابراهیم بن الحصین الاسدى
2ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصارى
3ـ ابو عامر النهشلی
4ـ ادهم بن امیه العبدى
5ـ اسلم الترکى (آزاد شده حسین ع)
6ـ امیة بن سعد الطایى
7ـ أنس بن الحارث الکاهلی
8ـ أنیس بن معقل الاصبحى
9ـ بریر بن خضیر الهمدانى
10ـ بشر بن عبد الله الحضرمى
11ـ بکر بن حی التیمى
12ـ جابر بن الحجاج التیمى
13ـ جبلة بن علی الشیبانی
14ـ جنادة بن الحارث السلمانى
15ـ جنادة بن کعب الانصارى
16ـ جندب بن حجیر الخولانى
17ـ جون (آزاد شده ابى ذر)
18ـ جوین بن مالک التمیمى
19ـ الحارث بن امرئ القیس الکندى
20ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)
21ـ الحباب بن الحارث
22ـ الحباب بن عامر الشعبى
23ـ حبشى بن قاسم النهمى
24ـ حبیب بن مظهر الاسدى
25ـ الحجاج بن بدر السعدى
26ـ الحجاج بن مسروق الجعفى
27ـ الحر بن یزید الریاحى
28ـ الحلاس بن عمرو الراسبى
29ـ حنظلة بن اسعد اشبامى
30ـ حنظلة بن عمرو الشیبانى
31ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدى)
32ـ زاهر بن عمرو الکندى (آزاد شده عمرو بن حمق)
33ـ زهیر بن لبشر الخثعمى
34ـ زهیر بن سلیم الازدى
35ـ زهیر بن القین البجلى
36ـ زیاد بن عریب الصائدى
37ـ سالم (آزاد شده بنى المدینه الکلبى)
38ـ سالم (آزاد شده عامر عبدى)
39ـ سعد بن الحارث الانصارى
40ـ سعد (آزاد شده على بن ابى طالب ع)
41ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوى)
42ـ سعید بن عبد الله الحنفى
43ـ سلمان بن مضارب البجلى
44ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)
45ـ سوار بن منعم النهمى
46ـ سوید بن عمرو بن ابى المطاع
47ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابرى
48ـ سیف بن مالک العبدى
49ـ شبیب (آزاد شده حارث جابرى)
50ـ شوذب (آزاد شده بنى شاکر)
51ـ الضرغامة بن مالک
52ـ عائذ بن مجمع العائذى
53ـ عالبس بن ابى شبیب الشاکرى
54ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی
55ـ عامر بن مسلم العبدى
56ـ عباد بن المهاجر الجهنى
57ـ عبد الأعلى بن یزید الکلبى
58ـ عبد الرحمن الارحبی
59ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصارى
60ـ عبد الرحمن بن عروة الغفارى
61ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمى
62ـ عبد الله بن ابى بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وى از کسانى است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است.)
63ـ عهد الله بن بشر الخثعمى
64ـ عبد الله بن عروة الغفارى
65ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبى
66ـ عبد الله بن یزید العبدى
67ـ عبید الله بن یزید العبدى
68ـ عقبة بن سمعان
69ـ عقبة بن الصلت الجهنى
70ـ عمارة بن صلخب الازدى
71ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعى
72ـ عمار بن حسان الطائى
73ـ عمار بن سلامة الدالانى
74ـ عمرو بن عبد الله الجندعى
75ـ عمرو بن خالد الازدى
76ـ عمرو بن خالد الصیداوى
77ـ عمرو بن قرظة الانصارى
78ـ عمرو بن مطاع الجعفى
79ـ عمرو بن جنادة الانصارى
80ـ عمرو بن ضبیعة الضبعى
81ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدى
82ـ قارب (آزاد شده حسین ع)
83ـ قاسط بن زهیر التغلبى
84ـ القاسم بن حبیب الازدى
85ـ کردوس التغلبى
86ـ کنانة بن عتیق التغلبى
87ـ مالک بن ذودان
88ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابرى
89ـ مجمع الجهنى
90ـ مجمع بن عبید الله العائذى
91ـ محمد بن بشیر الحضرمى
92ـ مسعود بن الحجاج التیمى
93ـ مسلم بن عوسجه الاسدى
94ـ مسلم بن کثیر الازدى
95ـ مقسط بن زهیر التغلبى
96ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)
97ـ الموقع بن ثمامة الاسدى
98ـ نافع بن هلال الجملى
99ـ نصر (آزاد شده على ع)
100ـ النعمان بن عمرو الراسبى
101ـ نعیم بن عجلان الانصارى
102ـ واضح الرومى (آزاد شده حارث سلمانى)
103ـ وهب بن حباب الکلبى
104ـ یزید بن ثبیط العبدى
105ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندى
106ـ یزید بن مغفل الجعفى


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

چنانچه سى تن از بنى هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهداى کربلا به 136 نفر مى ‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوى و عبد الله بن بقطر و هانى بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به 139 نفر خواهد رسید.




http://essay.monajat.org

امام‌ حسین‌(ع) و آزادی‌

حریت‌ و آزادی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ کلمه‌ اصلی‌ است‌ از اصول‌ و رکنی‌ است‌ از ارکان‌ِ بقای‌ هر نظامی‌ . آزادی‌ یکی‌ از بزرگترین‌ اهداف‌ پیامبران‌ بود. آنان‌ آمدند تا بشریت‌ را ازخفقان‌ نجات‌ دهند و جوامع‌ بشری‌ را از چنگال‌ اهریمنان‌ و زورگویان‌ رها سازند. واژه‌ی مقدس‌ آزادی‌ را جز استکبار جهانی‌ همه‌ی انسان‌ها طالبند. آزادی‌ را حتی‌ حیوانات‌ و موجودات‌ زنده‌ دوست‌ دارند.

 

امام‌ حسین‌(ع) نگاه‌ عمیقانه‌ای‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ می‌کند و می‌بیند با روی‌ کار آمدن ‌بنی‌ امیه‌ و بازی‌ کردن‌ با دین‌ اسلام‌ و مقدّسات‌ عالم‌، دیگر چیزی‌ از اسلام‌ نمانده‌ و احکام‌ و قوانین‌ آسمانی‌ از مسیر خود منحرف‌ گشته‌. شیعیان‌ که‌ طرفداران‌ راستین‌ اسلام‌ بودند ازحقوق‌ خود محرومند.

 

بدین‌ سان‌ فرزند بزرگ‌ و رشید علی‌(ع) دیگر به‌ خود اجازه‌ نمی‌دهد که‌ بنشیند و این‌ منظره‌ را تماشا کند. او فرزند علی‌(ع) است‌ باید مقدمات‌ قیام‌ را فراهم‌ کند و به ‌طاغوت‌ و طاغوتیان‌ اعلام‌ خطر نماید.

 

بارها می‌فرمود: «اِذَا بَلَیتُ‌ الاُمَّةُ عَلَی‌ مِثلِ‌ یَزیدِ بنِ‌ مُعاوِیََةِ فَعَلَی‌ الاسلامِ‌ السَلام‌» یعنی‌ هر زمانی‌ که‌ امت‌ اسلامی‌ گرفتار حکومتی‌ مانند حکومت‌ فرزند هند جگر خوار شد، دیگر فاتحه‌ی اسلام‌ خوانده‌ شده‌ و دین‌ نابود خواهد شد.امام‌ حسین‌(ع) برای‌ آزادی‌ مردم‌ محروم‌ قیام‌ و انقلاب‌ مقدس‌ را به‌ وجود آورد.



http://navideshahed.com

شعر در مورد امام حسین

شاعری‌، مرام نامه‌ و اساس‌ زندگی‌ انسان‌ را در چند بیت‌ شعر تبیین‌ کرده‌ و خواسته‌های‌ امام‌ حسین‌(ع) را و این‌ که‌ در منطق‌ آن‌ حضرت‌ زندگی‌ انسانی‌ چیست‌ را روشن‌ می‌نماید:

 

اندر آن‌جا که‌ باطل‌ امیر است ‌اندر آن‌جا که‌ حق‌ سر به‌ زیر است‌

 

اندر آن‌جا که‌ دین‌ و مروّت‌ پایمال‌ و زبون‌ و اسیر است‌

 

راستی‌ زندگی‌ ناگوار است ‌مرگ‌ بالاترین‌ افتخار است‌

 

اندر آن‌ جا که‌ از دست‌ بیداد می‌کشد قلب‌ مظلوم‌ فریاد

 

اندر آن‌ جا که‌ ظالم‌ بمستی‌ بر سر خلق‌ می‌تازد آزاد

 

مُهر بر لب‌ نهادن‌ گناه‌ است ‌خامشی‌ بدترین‌ اشتباه‌ است‌

 

این‌ اساس‌ مرام‌ حسین‌ است‌ روح‌ رمز قیام‌ حسین‌ است‌

 

یا که‌ آزادگی‌ یا شهادت‌ حاصلی‌ از کلام‌ حسین‌ است‌

 

شیعه‌ او همین‌ سان‌ غیور است‌ تا ابد از زبونی‌ بدور است‌

 

شیعه‌ و تن‌ به‌ بیداد دادن‌ شیعه‌ و مُهر بر لب‌ نهادن‌

 

شیعه‌ و چون‌ زنان‌ آرمیدن‌ شیعه‌ و در مذلّت‌ فتادن‌

 

شیوه‌ شیعه‌ هرگز نه‌ این‌ است ‌شیعه‌ نبود هر آن‌ کس‌ چنین‌ است‌

 

چون‌ یزید از هوس‌ کامور شد دولت‌ غاصبش‌ مستقر شد

 

کار اسلام‌ از او شد پریشان‌ آدمیّت‌ دچار خطر شد

 

سیل‌ طغیان‌ او دین‌ ز جا برد تا لب‌ پرتگاه‌ فنا برد

 

دید فرزند زهرا که‌ این ‌جا نیست‌ جای‌ سکوت‌ و تماشا

 

نهضتی‌ کرد خونین‌ و پر شور آتشین‌ محشری‌ کرد برپا

 

کربلا را ز نهضت‌ تکان‌ داد باز از نو به‌ اسلام‌ جان‌ داد

 

گرچه‌ دشمن‌ تنش‌ غرق‌ خون‌ کرد ظلم‌ها بر وی‌ از حد برون‌ کرد

 

لیک‌ خونش‌ بجوشد و زو موج‌ کاخ‌ بیداد را سرنگون‌ کرد

 

تا ابد نیز آن‌ خون‌ بجوشد بر زوال‌ ستم‌ها بکوشد

 

زان‌ شهید سر از تن‌ فتاده‌ زان‌ فداکار در خون‌ فتاده‌

 

جاودان‌ آید این‌ بانگ‌ پرشور "لا اری‌ الموت‌ الا سعادة"

 

آری‌ آزاد مردان‌ بکوشند بر ستمگر چو طوفان‌ بجوشند




http://navideshahed.com

جدول شناخت کلی امام حسین

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم


حسین بن علی


امامان شیعه
نقش سومین امام شیعیان
نام حسین بن علی
کنیه اباعبدالله
تولّد ۳ یا ۵ شعبان سال چهارم پس از هجرت
زادگاه مدینه
مدفن حرم امام حسین، کربلا
طول عمر

پیش از امامت ۴۶ سال
(سال ۴ تا ۵۰ پس از هجرت)

دوران امامت ۱۱ سال
(سال ۵۰ تا ۶۱ پس از هجرت)
القاب

سیدالشهدا
سید الشباب اهل الجنه
ثارالله
الرشید
الطیب
السید

السبط
همسر شهربانو
ام الرباب
ام لیلا
ام اسحاق بن طلحه
پدر علی
مادر فاطمه زهرا
فرزندان علی بن حسین، علی‌اکبر، علی‌اصغر، رقیه، فاطمه صغری

Almahdi.png



علی · حسن · حسین

سجاد · محمد باقر · جعفر صادق
موسی کاظم · رضا · جواد
هادی · حسن عسکری · مهدی




http://fa.wikipedia.org