امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

نهضت کربلا از دیدگاه اهل سنت



نهضت امام حسین(ع)از نادرترین رخدادهایى است که تفکر انسانهارا به خود معطوف داشته است و در تاریخ اسلام ارزش والایى دارد. شهادت حسین بن على(ع)حیات تازه‏اى به اسلام بخشیده، خونها رابه جوشش آورد و تنها را از رخوت خارج ساخت. امام حسین(ع)باحرکت قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده و احساس ذلت وزبونى و اسارت را که از اواخر حکومت عثمان بر روح جامعه‏اسلامى حکمفرما شده بود، تضعیف کرد.
آنچه امت اسلامى از زمان وقوع این حادثه عظیم تا امروز بر آن‏متفق است، این است که انقلاب کربلا هیبت و ابهت اسلام را که به‏علت‏حاکمیت فرمانروایان ضعیف النفس و تحقیر ارزشها و مقدسات‏دینى رو به افول گذارده بود، احیا کرد. حرکت امام حسین(ع)،حرکتى است مستمر براى همه نسلها و همه عصرها است.
این انقلاب تنها انقلابى است که اگر کلیه صحنه‏هایش چنان که‏بوده، تصویر شود، هیچ کس نمى‏تواند از بروز احساسها و عواطف‏فطرى‏اش جلوگیرى کند; زیرا این فاجعه به قول شافعى دنیا رالرزانده و نزدیک است قله کوهها را آب کند.
حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجى ایجاد کرد که زبان و قلم‏دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانى با شجاعت‏به توصیف وتجزیه و تحلیل آن پرداخته است. شوکانى در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضى از سخنوران دربارى مى‏گوید: به تحقیق عده‏اى از اهل‏علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که:
«حسین(ع)نوه پیامبر که خداوند از او راضى باشد. نافرمانى‏یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت‏شریعت‏یزید بن معاویه را هتک‏کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبى که از شنیدن‏آنها مو بر بدن انسان راست مى‏گردد.
تفتازانى در کتاب «شرح العقاید» مى‏نویسد:حقیقت این است که رضایت‏یزید به قتل حسین(ع)و شاد شدن اوبدان خبر و اهانت کردنش به اهل‏بیت پیامبر(ص)از اخبارى است که‏در معنى متواتر است; هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره‏مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت‏خدا بر او و یارانش‏باد. توافقى نداریم.
جاحظ مى‏گوید: منکراتى که یزید انجام داد، یعنى قتل حسین(ع)وبه اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم‏ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج ازایمان او دلالت مى‏کند.
بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسى که از لعن او جلوگیرى‏کند، نیز ملعون است.
ابن حجر هیثمى مکى در کتاب «الصواعق المحرقه‏» مى‏نویسد: پسرامام حنبل در مورد لعن یزید از وى پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسى که خداوند او را در قرآن لعن کرده است.
آنجا که مى‏فرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامکم‏اولئک الذین لعنهم‏الله‏» و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچه یزیدانجام داد، بالاتر است؟!
عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین‏» مى‏گوید: به تحقیق‏گروهى از علما از جمله قاضى ابویعلى و حافظ ابن الجوزى وتفتازانى و سیوطى در مورد کفر یزید نظر قطعى داده‏اند و باصداقت تمام لعن او را جایز شمرده‏اند.
مولف کتاب «شذرات الذهب‏» مى‏نویسد: در مورد لعن یزید، احمدبن حنبل دو قول دارد که در یکى تلویح و در دیگرى تصریح به لعن‏او مى‏کند. مالک و ابوحنیفه نیز هر کدام هم‏تلویحا و هم تصریحایزید را لعنت کرده‏اند; و به راستى چرا این‏گونه نباشد و حال‏آنکه او فردى قمار باز و دائم الخمر بود.
شیخ محمد عبده مى‏گوید: هنگامى که در دنیا حکومت عادلى وجوددارد که هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن‏حکومتى ستمگر است که مى‏خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هرفرد مسلمانى کمک کردن حکومت عدل واجب است; و از همین باب است‏انقلاب امام حسین که در برابر حکومت‏یزید که خدا او را خوارکند. ایستاد.
از سبط بن جوزى در مورد لعن یزید پرسیده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجویز کرده است، ما نیز به خاطر جنایاتى‏که درباره پسر دختر رسول خدا مرتکب شد، او را دوست نداریم; واگر کسى به این حد راضى نمى‏شود، ما هم مى‏گوییم اصل، لعنت کردن‏یزید است.
حادثه کربلا چنان در قلوب نفوذ کرد که بسیارى از بزرگان اهل‏تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خویش را ابرازکردند. امام شافعى که در دوستى اهل‏بیت زبانزد است. درباره‏نهضت کربلا چنین سروده است:
قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان خصیب نصلى على المختار من آل هاشم و نوذى بنیه ان ذاک عجیب لئن کان ذنبى حب آل محمد(ص) فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائى یوم حشرى و موقفى و بغضهم للشافعى ذنوب
حسین(ع)کشته‏اى بى گناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده وعجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درودمى‏فرستیم و از سوى دیگر فرزندانش را به قتل مى‏رسانیم و اذیت‏مى‏کنیم!
اگر گناه من دوستى اهل‏بیت پیامبر است، پس من هیچ‏گاه از آن‏توبه نمى‏کنم.
اهل‏بیت پیامبر(علیهم السلام)در روز محشر شفیعان من هستند واگر نسبت‏به آنان دشمنى داشته باشم، گناهى نابخشودنى است.




http://shiaha.com

عزت نفس امام حسین (ع)



یکى از خـصوصیات و امتیازات بارز حسین بن على علیه السلام که او را از همه مجاهدان تـاریخ بشریت ممتاز ‏ساخته است اباء از ضیم است . تا آنجا که ملقب به (اتى الضیم )۱ گـشتـه که این لقـب از مـشهورتـرین ‏القـاب است بلکه حسین مثل اعلاى این عنوان و مصداق بارز آن به حساب آمده است .

مـورخ مـشهور یعقوبى حسین علیه السلام را به (شدیدالعزه ) توصیف کرده ، و ابن ابى الحدید مى گوید: ‏حسین سید اهل اباء است که حمیت و غیرت را به مردم جهان آموخت و فرمود: کشته شدن با شمشیر، ‏زندگى است لیکن زندگى با ذلت مرگ است .

چنانکه یکى از شعراى سرشناس (عبدالغربن نباته سعدى ) درباره اش ‍مى گوید:‏

والحسین الذى راى المـوت فـى العـز ‎ ‎

‎ ‎ للّه حیاة و العـیش فـى الذل‎ ‎قتلا

‏« حسین کسى است که مرگ با عزت را حیات و زندگى ذلت بار را مرگ مى داند. »

مصعب بن زبیر مى گوید: ‏

یعـنى «حسین مرگ با شرافت را بر زندگى ذلت بار ترجیح داد»، سپس به این بیت متمثل مى شود:‏

یعـنى : «مـردان بزرگى از آل هاشم در کربلا در برابر ظلم مقاومتى به خرج دادند که براى بزرگان تاریخ سنت و ‏الگو شد.»

سخنان حسین علیه السلام در روز عاشورا عالیترین و برترین بیان در مورد حفظ حیثیت و عزت نفس مى باشد:

‏« همـانا زنازاده پـسر زنازاده مـرا مـیان دو امـر مـخیر ساخته کشته شدن با شمشیر یا پـذیرش ذلت چـه دور ‏است ذلت از مـا، که خدا و رسولش و مؤمنین ذلت را براى من نمى پسندند بلکه پدران و مادرانى که در دامن ‏پاکشان مرا پرورش داده اند و مردان غیور و با حمیت و انسان هایی که امتناع مى ورزند از اینکه طاعت ‏انسانهاى پست را بر کشته شدن ترجیح دهند.»‏

این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده ‏بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و ‏بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد:

و الله لا اعـطیکم بیدى اعطاء الذّلیل و لا افرّ فرار العبید انى عذت بربّى و ربّکم ان ترجمون .

‏« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود ‏و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید. »

شعراى اهل بیت در ترسیم و تنظیم این صفت ممتاز حسین علیه السلام به مسابقه پرداخته و بهترین اشعار را ‏در این زمینه سروده اند که از جمله اشعار ابو تمام است :‏

‏۱ ـ « انسانیکه از پـذیرش ذلت در روز جنگ آنچـنان خـود را دور مى دارد که گویا پذیرش ذلت کفر است یا کفر از ‏آن بهتر است . »

‏۲ ـ « پاى خود را در باتلاق مرگ محکم کرد و به آن خطاب کرد در روز قیامت از زیر چنین قدمى باید محشور ‏شد.»

‏۳ ـ « لباس سرخ مـرگ را بر تـن کرد امـا هنوز شب نشده به سندس سبز بهشتى تبدیل گردید. »

این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده ‏بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و ‏بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد: ‏« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود ‏و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید»

سید حیدر حلى نیز در این زمینه چنین سروده است:

‏۱ ـ «حکومـت بین امـیه طمـع کرد که حسین را خوار سازد لیکن خدا و شمشیر از آن امتناع دارد»

‏۲ ـ «آخر چگونه گردنى که جز براى خدا خم نشده در برابر ناکسان خم گردد. »

‏۳ ـ «جز زندگـى با عـزت را نمـى پـذیرد حتـى اگـر در این ره جان خـود را از کف بدهد. »

آرى بنى امیه میخواستند که حسین در برابر ظلم و جور حکومت خودکامه آنان تسلیم گردد و زبان به اعـتـراض ‏نگـشاید و از ایراد و انتـقـاد لب فـرو بندد، و چـون این عـمل براى حسین سرور آزادگان ذلت و خوارى در برداشت ‏که نه خدا بر آن رضایت داشت و نه با عزت نفس حسین سازگار بود و حسین از جد و پدر آموخته بود که جز در ‏برابر اراده خـدا و حق در برابر هیچ قـدرتـى نباید گـردن کج نمـود لذا از مرگ و شهادت استـقـبال مى کند که ‏عزتش در آن است امام تسلیم خواسته هاى آنان نمى شود که همراه با ذلت است. ۲

اباة الضیم کیانند؟

اباة الضیم یعنى کسانى که هرگز زیر بار ظلم و ذلت و خوارى نرفته اند در تاریخ گـذشتـگـان مـخـصوصا تاریخ ‏اسلام و به ویژه تاریخ شیعه که پس از وقوع حادثه جانگـداز کربلا و شهادت امـام حسین عـلیه السلام شیعیان ‏و پیروان آنحضرت از آن بزرگوار الگو برداشته و راه آن حضرت را دنبال کردند نام افراد زیادى ثبت شده است .

پـیشگام در این خصلت و امتیاز در تاریخ اسلام حضرت مولاى متقیان امیر مؤمنان على علیه السلام است که ‏پس از ورود به صفین و قرار گرفتن شریعه در اختیار سپاه شام و منع آب از سپـاهیان عـلى عـلیه السلام آن ‏حضرت با این جملات یارانش را براى تصرف شریعه تحریک نمود:

‏« سپاه شام جنگ را بر شما تحمیل کردند در این مورد یا مى باید ذلت و عقب ماندگى را بپذیرید یا شمشیرها ‏را از خونها سیراب کنید، که مرگ شما در حیات شما است در حالیکه سرافکنده اید، لیکن حیاة و زندگى در مرگ ‏شما است در صورتیکه مرگ شرافتمندانه را اخـتـیار کنید، همـانا مـعـاویه عـده اى از ستـمـکاران و گـمـراهان را ‏گـسیل کرده که چون حقیقت بر آنها پوشیده است گلوهایشان را هدف تیرهاى شما قرار داده اند.»

از جمـله اباة الضیم یزید بن مهلب است و دیگر زید بن على بن الحسین علیهماالسلام و مـحمد و ابراهیم ‏پسران عبدالله محض که بحمدالله در کتاب شاگردان مکتب امام مکتوب است و همـچـنین یحیى بن زید و سایر ‏سادات از نسل امیرالمؤمنین علیه السلام که ابن ابى الحدید در جلد اول شرح نهج البلاغـه از صفـحه ۳۰۰ ذیل ‏خطبه یاد شده حالات بیشتر آنان را ذکر نموده است.۳

منبع: آنچه در کربلا گذشت، آیت الله محمد على عالمى

پی نوشت ها:

‏۱- ابى الضیم یعنى کسى که هرگز تن به ذلت نمیدهد و زیر بار ظلم و زور نمیرود جمع آن اباة الضیم است .

‏۲- حیاة الحسین ج ۱ / ص ۱۱۳- ابن ابى الحدید ج ۱ ص ۱۱۳- بلاغة الحسین ص ۴۵ و ۴۹٫

‏۳- شرح ابن ابى الحدید ج ۱ طبع بیروت ص ۳۰۰- نهج البلاغه خطبه ۵۱٫‏


http://shiaha.com

اسکرین سیور رهبری


اسکرین سیور رهبری ساخته شده توسط سایت شیعه ها با لینک مستقیم دریافت نمایید.

حجم فایل : ۹٫۸۰ مگابایت

لینک دانلود : مستقیم

چه کسی سر مبارک امام‌حسین را به کوفه برد؟

«خولی» در شهادت امام حسین (ع) و بریدن سر مبارک ایشان دست داشت و «عمرو بن حجاج» در کربلا با سوارانش، آب را بر امام حسین (ع) و یارانش بست و با عباس (ع) جنگید و در روز عاشورا سپاهش را بر ضد امام حسین (ع) تحریک کرد.

 
سرنوشت قاتلین امام حسین علیه السلام
 
 
به گزارش فارس، تاریخ از قاتلان امام حسین (ع) به عنوان شقی‌ترین و بی‌رحم‌ترین افراد یاد می‌کند. افرادی که به طمع درهم و دینار و در بالاترین حالت، حکومت ری و بر تن کردن قبای حکمرانی بر گروهی از مردمان، خون فرزند رسول گرامی اسلام (ص) را که به خون خدا «ثارالله» تعبیر شده است، ریختند.
با خبر شدن از سرنوشت این افراد پست و دون‌مایه بعد از جنایاتی که در کربلا و عاشورای حسینی انجام دادند، موضوعی است که کنجکاوی مسلمانان و به خصوص شیعیان و دوست‌داران اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را برانگیخته است.
در این سلسله گزارش، سرنوشت «یزید بن ‌معاویه»، «عبیدالله ‌بن‌ زیاد»، «عمر بن سعد»، «شمر بن‌ ذی‌‌الجوشن»، «عمرو بن‌ حجاج»، «حرملة‌ بن ‌کاهل»، «خولی‌ بن‌ یزید»، «سنان‌ بن‌ انس»، «زرعه»، «قیس ‌بن ‌اشعث»، «عبدلله ‌بن ‌عقبه»، «عبدالله ‌بن‌ ابی‌‌حصین»، «عبدالرحمان ‌بن ‌ابی ‌خشکاره بجلی» و «حصین‌ بن‌ نمیر» با استفاده از مستندات دانشنامه 14 جلدی امام حسین (ع) بیان می‌شود و بخش هفتم نیز مربوط به خولی و عمرو بن حجاج است که یکی از آنها سر امام حسین (ع) را از کربلا به کوفه برد و یکی دیگر آب را بر امام حسین (ع) و یارانش بست.

* خولی

خولی بن یزید اصبحی اِیادی دارِمی، در شمار سپاه و تیراندازان عمر بن سعد بود. در زیارت نامه شهدا و منابع تاریخی، به او نسبت داده شده که تیرهایی را به سوی عثمان (پسر امیرمؤمنان (ع) و برادر ابوالفضل العباس) پرتاب کرد و او بر اثر تیر وی و تیر دیگری که شخصی از قبیله بنی‌ابان پرتاب کرد، به شهادت رسید.
وی را قاتل جعفر بن علی (ع) هم شمرده‌اند؛ اما بیشتر منابع تاریخی، کشته شدن جعفر بن علی را به هانی بن ثُبَیت حضرمی نسبت داده‌اند.
خولی، در شهادت امام حسین (ع) و بریدن سر مبارک ایشان نیز دست داشت. او به همراه حُمَید بن مسلم اَزدی، سر مبارک امام حسین (ع) را برای عبیدالله بن زیاد به کوفه برد. او شب هنگام به کوفه رسید و سر امام (ع) را در خانه‌اش گذاشت و چون همسرش از ماجرا باخبر شد، با وی دشمن گشت. از این رو، در قیام مختار، وقتی مأموران مختار، وارد خانه خولی شدند، وی مخفیگاه او را به آنان نشان داد.
مأموران، خولی را دستگیر کردند و او را به سوی مختار می‌بردند که مختار، آنها را از میانه راه برگرداند و فرمان داد که او را در خانه خودش بکشند.
پس از کشته شدن خولی، مختار، جسد او را آتش زد و آن قدر ماند تا جنازه‌اش به خاکستر تبدیل شد و سپس بازگشت.
آنچه در پی می‌آید، گزیده‌ای از شرح حال و عاقبت خولی است که در کتاب‌های معتبر تاریخی شیعه و سنی آمده است.

«المزار الکبیر» در «زیارت ناحیه»: سلام بر عثمان، پسر امیر‌مؤمنان (ع) و همنام عثمان بن مظعون! خدا لعنت کند خولی بن یزید اصبحی ایادی دارمی را که او را با تیر زد!

«تاریخ الطبری» به نقل از موسی بن عامر: مختار، مُعاذ بن هانی بن عَدیِ کندی، برادرزاده حجر، و نیز ابو عَمره، فرمانده نگهبانانش را اعزام کرد. آنان رفتند و خانه خولی بن یزدی اصبحی را که سر حسین (ع) را همراه خود آورد، محاصره کردند.
او در خروجی خانه پنهان شد. معاذ به ابو عمره دستور داد که خانه را جستجو کنند. زن خولی، به سوی آنان رفت. آنها به وی گفتند: همسرت کجاست؟
گفت: نمی‌دانم کجاست. و با دست به خروجی اشاره کرد. آنان وارد شدند و او را پیدا کردند، در حالی که روی سرش سبد خرمایی گذاشته و زیر آن، پنهان شده بود. پس او را بیرون کشیدند.
مختار در کوفه گردش می‌کرد و سپس در پی یارانش روان شد، که ابوعمره، پیکی را به سوی او فرستاد. مختار در کنار خانه ابوبلال از پیک، استقبال کرد ـ و عبدالله بن کامل هم با مختار بود ـ پیک، ماجرا را به مختار گفت و مختار به سمت آنان به راه افتاد و آنان از او استقبال کردند. مختار، خولی را برگرداند و او را در کنار خانواده‌اش کشت و آتشی خواست و خولی را با آتش سوزاند و از پیش او نرفت تا به خاکستر تبدیل شد. آن‌گاه بازگشت.
زن خولی، عیوف دختر مالک بن نهار بن عقرب، از طایفه حضر موت بود و از وقتی خولی، سر حسین (ع) را آورد، با او دشمن شده بود.

* عمرو بن حجاج

عمرو بن حجاج بن عبدالله بن عبدالعزیز بن کعب مَذحِجی زبیدی، از سران کوفه و شوهر خواهر هانی بن عروه بود. وی از جمله کسانی بود که برای امام حسین (ع) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد؛ ولی پس از اندک زمانی، تغییر موضع داد و از یاران ابن زیاد شد، تا جایی که ابن زیاد، او را به فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد در کربلا برگزید. او در کربلا با سوارانش، آب را بر امام حسین (ع) و یارانش بست و با عباس (ع) جنگید و در روز عاشورا سپاهش را بر ضد امام حسین (ع) تحریک کرد.
او راه چیره شدن بر یاران دلیر و جنگجوی امام حسین (ع) را سنگباران کردن آنان و تاختن یکباره بر آنها، و نه مبارزه و درگیری تن به تن دانست و این نقشه را با موافقت عمر بن سعد، عملی ساخت و خود با لشکرش بر جناح چپ لشکر امام (ع) ـ که فرماندهی آن با مسلم بن عوسجه بود ـ یورش برد و مسلم در این یورش، نقش بر زمین شد.
عمرو بن حجاج در روز عاشورا به امام حسین (ع) توهین کرد و ایشان را «خارجی (خارج شده از دین)» نامید. او پس از واقعه عاشورا، از جمله حاملان سرهای شهدا به کوفه بود.
عمرو، سرانجام، در قیام مختار، فرار کرد و بنا به گزارشی، به نفرین امام حسین (ع) گرفتار شد و از شدت تشنگی، در بیابان، هلاک گردید و بنا به گزارشی دیگر، در دو راهی کوفه و بصره ناپدید شد و دیگر هیچ کس، او را ندید.
آنچه می‌خوانید، مباحثی است که درباره عمرو بن حجاج در کتاب‌های معتبر تاریخی شیعه و سنی آمده است.

«نسبُ مَعَدّ»: عمرو بن حجاج بن عبدالله بن عبدالعزیز بن کعب، از اشراف قبیله مذحج در کوفه بود.

«تاریخ الطبری» به نقل از عامر شعبی، در یادکرد قیام مختار: عمرو بن حجاج زبیدی ـ که از حاضران در صحنه کشته شدن حسین (ع) بود ـ از خانه بیرون آمد و سوار بر مرکبش شد و رفت و راه شَراف و واقصه را در پیش گرفت و تاکنون دیده نشده و معلوم نشد که زمین، او را بلعید و یا به تیر آسمانی (غیبی)،‌ گرفتار آمد.

«البدایة و النهایة» در بیان رخدادهای سال 66 هجری: عمرو بن حجاج زبیدی ـ که از جمله حاضران در صحنه کشته شدن حسین (ع) بود ـ گریخت و معلوم نشد که به کدام سرزمین رفت.

«البدایة و النهایة»: یاران عمر بن سعد، مانع دستیابی یاران حسین (ع) به آب شدند. در گردان آنان، عمرو بن حجاج بود و حسین (ع) آنها را به دچار شدن به تشنگی، نفرین کرد. این مرد، از شدت تشنگی مرد.

«الاخبار الطوال»: عمرو بن حجاج ـ که از سران قاتلان حسین (ع) بود ـ گریخت و قصد عزیمت به بصره را داشت که از سرزنش بصریان ترسید و راهش را به سوی سَراف، کج کرد. ساحل نشینان، به وی گفتند: از پیش ما برو که ما از مختار، بیمناکیم.
او هم از پیش آنها رفت و آنان خود را سرزنش کردند و گفتند: کار بدی کردیم!
پس عده‌ای از آنها سوار بر مرکب‌هایشان در جستجوی وی برآمدند تا وی را برگردانند؛ ولی او وقتی آنها را از دور دید، گمان کرد که یاران مختارند. پس به بی‌راهه‌ای در ریگستان، به جایی به نام بُیَیضه روی آورد و این، در هوایی بسیار داغ بود. بییضه در میان آبادی‌های بنی کلب و بنی طَی قرار داشت. او در آن جا اندکی خوابید و تشنگی، او و همراهانش را از پی درآورد.




http://www.akharinnews.com

نخستین زائر که بود؟

آیا در منابع کهن تاریخی، درباره نخستین زائران مرقد مطهر امام حسین(ع) سخنی به میان آمده است؟
منابع تاریخی، جابر بن عبدا... انصاری را به عنوان اولین زائر مرقد امام حسین(ع) دانسته اند، اما چگونگی زیارت او را به دو گونه شرح داده اند؛ نخست نقل طبری شیعی است که زیارت جابر همراه با عطیه عوفی را به تفصیل گزارش داده اما در آن، سخنی از ملاقات وی با اهل بیت امام حسین(ع) به میان نیاورده است. دوم، گزارش سید بن طاووس است که زیارت جابر بدون همراهی عطیه را به اختصار بیان کرده اما به دنبال آن، ملاقات جابر با اسرای اهل بیت (ع) را - که از شام باز گشته اند- اضافه کرده است. در اینجا، مناسب است ابتدا به گزارش طبری و سپس به گزارش ابن طاووس اشاره کنیم.
عمادالدین طبری در "بشارة المصطفی" به سندش از عطیه بن سعد بن جناده کوفی جدلی نقل کرده که گفت: با جابر بن عبدا... به قصد زیارت امام حسین(ع) حرکت کردیم. وقتی به کربلا رسیدیم، جابر به سوی فرات رفت و غسل کرد؛ سپس پارچه ای به کمر بست و پارچه ای به دوش انداخت و عطر زد و ذکرگویان به سوی قبر امام رفت. وقتی به قبر نزدیک شد، گفت: دستم را بگیر و روی قبر بگذار. من دستش را روی قبر گذاشتم. جابر خود را به روی قبر انداخت و آن قدر گریه کرد که بیهوش شد.
آن گاه نگاهی به اطراف قبر افکند و گفت: سلام بر شما ای جانهای پاک که در آستان حسین(ع) فرود آمدید. گواهی می دهم که شما نماز را بر پا داشته و زکات را پرداختید. امر به معروف و نهی از منکر کردید؛ با ملحدان جهاد نمودید و خدا را پرستیدید تا آن که مرگ شما فرا رسید. سوگند به خدایی که محمد(ص) را به حق فرستاد! در راهی که رفتید شریک شماییم.
عطیه گفت: به جابر گفتم: چگونه با آنها شریکیم در حالی که نه دشتی پیمودیم و نه از بلندی و کوه بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، در حالی که اینها سر از پیکرهایشان جدا شد، فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند.
جابر گفت: ای عطیه، از حبیبم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هر کس گروهی را دوست دارد، در عمل آنها شریک است. سوگند به آن که محمد(ص) را به حق به پیامبری فرستاد، نیت من و یارانم همان است که حسین(ع) و اصحابش داشتند.
اما سید بن طاووس درباره زیارت جابر نوشته است: چون اهل بیت(ع) از شام به عراق آمدند، به راهنمای کاروان گفتند که ما را از کربلا عبور بده. آنان چون به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبدا... انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردان خاندان رسول خدا(ص) را ملاقات کردند که برای زیارت قبر حسین(ع) آمده بودند.




http://www.tebyan-zn.ir

آیا اربعین مخصوص امام حسین است؟

آیا برای معصومان(ع) پیش از سیدالشهدا(ع) نیز اربعین گرفته شده و زیارتی در این باره وارد شده است؟



خیر، در احادیث، تنها استحباب زیارت اربعین، درباره امام حسین(ع) وارد شده است و تا آنجا که من بررسی کرده ام، چنین سفارشی درباره هیچ یک از معصومان پیش و پس از سیدالشهدا(ع) وجود ندارد. پس از نظر تاریخی و حدیثی، هیچ پیشینه ای را نمی توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصور کرد. از این رو، این ویژگی و امتیاز، تنها مخصوص امام حسین(ع) است.






http://www.tebyan-zn.ir

فلسفه اربعین

مهمترین فلسفه و دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(ع)، سفارش برخی از امامان(ع) به این امر است؛ چنان که امام حسن عسکری(ع) در روایتی فرموده اند: نشانه های مؤمن پنج چیز است که یکی از آنها زیارت اربعین است. افزون بر این، امام صادق(ع) زیارت اربعین را به "صفوان به مهران جمال" تعلیم داده که در آن به بزرگداشت اربعین تصریح شده است.
اما درباره منشأ اهمیت اربعین در منابع کهن شیعه، باید گفت که این روز از دو جهت مورد توجه قرار گرفته است؛ یکی از جهت بازگشت اسرا از شام به مدینه و دیگری به سبب زیارت مدفن سیدالشهدا (ع) توسط جابر بن عبدا... انصاری، یکی از اصحاب برجسته رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع).
شیخ مفید، شیخ طوسی و علامه حلی در این باره می نویسند: بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین(ع) از شام به سوی مدینه باز گشتند. همچنین، در این روز، جابربن عبدا... انصاری - صحابی رسول خدا(ص)- برای زیارت امام حسین(ع) از مدینه به کربلا آمد و او اولین کسی بود که قبر امام حسین(ع) را زیارت کرد.





http://www.tebyan-zn.ir/

خط سیر کاروان حسینی

5 نقشه ابتکاری از مسیر حرکت کاروان حسینی شامل «نقشه‌های تقریبی کوفه و کربلا» و «خط سیر کاروان حسینی در مکه، کربلا و بازگشت به مدینه» جزئیات جالبی از قیام امام حسین (ع) در ذهن تداعی می‌کند.

به گزارش فارس، نرم‌افزار «دانشنامه امام‌حسین (ع)» که برگرفته از دانشنامه 14 جلدی امام‌حسین (ع) و حاوی 4191 حدیث و گزارش تاریخی درباره سیدالشهداء (ع) است؛ تا پایان ماه محرم منتشر می‌شود.

این نرم‌افزار به همت مؤسسه علمی ـ فرهنگی امام حسین (ع) تهیه شده و حاصل 10 سال کار پژوهشی است.

در این نرم‌افزار 5 نقشه ابتکاری شامل «خط سیر کاروان حسینی از مدینه به کربلا»، «خط سیر کاروان حسینی در منطقه مکه مکرمه»، «نقشه تقریبی کوفه هنگام قیام امام حسین»، «نقشه منطقه کربلا هنگام قیام امام حسین» و «خط سیر کاروان حسینی از مدینه به مدینه» وجود دارد که پیش از انتشار رسمی این نرم‌افزار، ارائه می‌شود.

 





http://www.akharinnews.com

باز اربعین فرا می رسد

سرانجام اربعین فرا می رسد، برای آ نان که دل در گرو محبت دوست دارند و جانشان جز با نام و یاد معشوق قرار نمی گیرد.

اربعین فرصتی است برای اندیشیدن، تفکر در حکمت این فراز بی فرود در عالم، تامل در علت این تلاطم بی بدیل در خلقت و فحص در پی دلیل این محشر کبری که از ازل تا ابد خلایق را شاهد حیرتزده خود ساخته است. و اگر در عاشورا شدت مصیبت و داغ بلا آنگونه سنگین است که جان مشتاقان را بی تاب و صبوران را بی قرار می کند و دیگر شعور و عقل در سایه شور دل مجال حضور نمی یابد، در اربعین و از پس چهل روز سرگشتگی و حیرانی و چهل شب اشک و ناله، داغ بر قلب عاشقان همانند آثار تازیانه و آبله بر تن کودکان حسین(ع) کهنه شده است و آتش فراغ، جای خود را به خاکستر هجران داده و در سینه های سوخته و چشمان به خون نشسته، این باور نشسته است که به راستی حسین(ع) کشته شده است و واقعا فرزند فاطمه(س) را تشنه لب سر بریده اند، هرچند که هر از چندی با ناله طفلی که پس از برخاستن از رویای پدر، حسین(ع) را در سنگلاخ های صحرا، سیاهچال های زندان و خرابه ها می جوید، این زخم کهنه سر باز می کند و این داغ جانگداز باز تازه می شود و ساعتی شیفتگان را به تلاطم وا می دارد.اما اکنون نوبت عقل است که سر برآورد و در میان خیمه های سوخته، پیکرهای بی سر و سرهای بر نیزه شده، علت این همه مصیبت را بجوید و دلیل این همه بلا که فرزند زهرا(س) و اهلش را بیش از همه فرزندان آدم مبتلا کرده است، بجوید



http://www.ghadir.ca

دست تقدیر

دست تقدیر حسین(ع) را به شریف ترین تبار تاریخ مفتخر ساخته است. این تنها حسین(ع) است که فرزند مصطفی خاتم «الانبیا (ص) و مرتضی اشرف الاوصیا»(ع) است و این تنها اباعبدالله(ع) است که دردانه صدیقه زهرا(س) و برادر سبط اکبر حسن مجتبی(ع) است. آری حسین(ع) علاوه بر شریف ترین تبار، عزیزترین خلایق نیز هست.

تنها اوست که در پس مرارت و اهانت های بی شمار امت به جد و پدرش، سرزنش ها و هتک حریم مادر و برادرش، مصون از هر گزند و بی حرمتی مانده و آنگونه گوهر عزت خویش را بی تعدی ناکسان به کربلا رسانده که فدا کردن این عزت و غلتیدن در خاک گرم گودال قتلگاه، به جان خریدن سم ستوران اشرار و شکسته شدن حریم حرمش، هدیه ای بی بدیل برای حضرت حق است.و اینگونه است که حسین(ع) پا به کربلا می گذارد، در حالی که باارزش ترین گوهرهای خلقت را به درگاه دوست تحفه آورده است و می خواهد هستی خود و اهلش را به همراه حرمت و عزت حرمش، به یکباره در این قربانگاه پیشکش حضرتش کند و در آن سو تنها این حسین(ع) است که رخصت اهدای چنین تحفه گرانبهایی را به ذات غنی و عاری از نیاز الهی می یابد.




http://www.ghadir.ca

www.juyom.ir مجموعه ای از عکسهای متحرک ماه محرم و صفر ، نوحه ، شعر ، کتاب ،  السلام علی الحسین



لینک آهنگ حسینی برتنم نشونه از اینجا


لینک آهنگ حسینی واویلا از اینجا


لینک آهنگ حسینی یه خنجر از اینجا

http://juyom.ir/article100.html