چی میشه یبن فاطمه یک گوشه چشم نگام کنی

با اون نـگـاه فـاطـمـی دلـمــو کـربــــلــــاء کــــنـی

مـیگن که خاک تربـتت مـرده را زنـده مــی کــنـی

خنده کنون میره بهشت هر کـی بـرات گـریـه کـنه

پـرچـم سـرخ گـنـبـدت دل مـنـو خـون مـی کـنـه

هــرولـه سـیـنـه زنـات آدم مـجـنـون مــی کـنـه

اگـه مـیـام در خـونـت به یـک اومـیدی میشـینم

آرزو دارم کـه تو را یـک شـب تـو روضـه ببینم

قدیما هر وقت اسم تو میشنیدم مست میشدم

با گفتن ذکر حسین مست و حسینی میشدم

چند وقته توی روضهات نـمـی تـونـم گـریـه کـنـم

اشک از من نـگـیر آقـا بــذار بــرات گـریــه کـنـم

حسین رومو زمین نزار بـزار پـاتـو روی دیده ی ما

اگه واست زحمتی نیست امـشـب بـیـا روضـه مــا

آقام آقام آقام حسین




http://zakerzaker1.blogfa.com