امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین


دو مداحی زیبا از حاج محمود کریمی به مناسبت رحلت پیامبر اعظم (ص)در این قسمت دو مداحی زیبا از محمود کریمی در اختیار شما قرار گرفته است که در سوگ رحلت پیامبر (ص) خوانده است. فرمت این مداحی ها MP3 بوده و از کیفیت بالایی برخوردارند. حجم این مجموعه کمتر از 2.5 مگابایت است و امکان دریافت آن توسط تمامی کاربران امکان پذیر می باشد.



askdin.com

رحلت پیامبر اکرم (ص)و شهادت امام حسن مجتبی (ع)و امام رضا (ع)

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد. پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود: «فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‌گذارم و مى‌‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود».

در حجه‌‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید».

روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن‌ابى‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد».

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود:  «کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده‌ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام».

در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

«اى مردم! آتش فتنه‏‌ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏‌ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می‌کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌رسید».

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد:  «ای رسول خدا، می‌ترسم طاقت این کار را نداشته باشم».

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آنگاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود:  «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید».

ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست».

هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم».

سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.




http://ashuraian.com

سلام من به مدینه ، به آستان رفیعش
به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش
سلام من به تو یا صاحب الزّمان ، به فدایت
چه می شود شنوم در کنار کعبه صدایت
سلام من به تو ای روح حج ، حقیقت ایمان
عزیز گمشده ی دل ، یگانه مهدی دوران
سلام من به مدینه ، به آستان رفیعش
به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش
سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش
نشسته باز دلم پشت درب بسته ی آن جا
گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
تو ای مسافر شهر مدینه در دل شب ها
نبود هر چه که گشتم نشان ز مرقد زهرا
سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی
ز غیر هر چه که دیدی به یار شکوه نکردی
سلام من به بازو ، کبودی رویت
به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت



http://news.rapidgo.net



لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است

نور حسین علیه السلام در رحم مادر

نور وجود حسین علیه السلام در تمام عوامل عالم ذر ، اشباح ، سایه ها ، به هنگام تجسم یافتن بر درختی در بهشت ، به صورت گوشواره ای در گوش دخت والای پیامبر اکرم (ص) و بالاخره نور حسین علیه السلام  در مراحل گوناگون انتقال از طریق نیاکان پیامبر به صورت نورانیت ویژه ای در پیشانی آنان تجلی کرد و به تدریج از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد .

تا این که در رحم وجود مقدس و مبارک حضرت انسیه فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار گرفت که حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید :

هنگامی که حامل نور حسین علیه السلام بودم در شبهای تار نیاز به چراغ نداشتم چرا که به هر طرف روی می آوردم نور باران می گشت.

پیامبر اکرم (ص) به دخترش فاطمه سلام الله علیها فرمود : دخترم ! من در پیشانی تو ، درخشندگی و نور افشانی خاصی می نگرم و این نشانگر آن است که به زودی حجت خدا بر بندگانش را به دنیا خواهی آورد.

نور چهره فروزان حسین علیه السلام همانند ستون نوری بر آسمان تلالؤ داشت و خاک و خونی که بر چهره مقدسش نشسته بود ، نمی توانست مانع درخشش خورشید جهان افروزی شود که بر خاک تیره افتاده بود .

گفته اند : ( وقتی پیکر حضرتش به خون آغشته شده بود ) تا کنون هیچ شهید به خاک و خون آغشته ای به نورانیت چهره او ندیده ایم .(بحارالانوار-ج45-ص57)



http://www.molayemehraboon.blogfa.com

سیمای امام حسین(ع) در احادیث پیامبر(ص)



امام حسین(ع) به مدت 7 سال در آغوش پیامبر بزرگ اسلام تربیت یافت که در این 7 سال، آنقدر حضرت سفارش او و برادرش حسن (ع) را به مردم کرد که کتابهای سنی و شیعه پر است از فضایل و مناقب این دو بزرگوار که بیش از 50 مورد در کتابهای اهل سنت آمده است و در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



1 - حسین (ع)، سید جوانان بهشت:


پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه» ، یعنی حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشتند.

متن بعضی دیگر از احادیث این است که پیامبر(ص) فرمود: فرشته ای از آسمان که مرا زیارت نکرده بود، از خدا برای زیارت من اذن خواست، پس به من خبر و مژده داد که دخترم فاطمه، سیده زنان امت من است و این که حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشتند.


2- فضیلت دوستی حسین(ع) و نکوهش دشمنی با آن حضرت:


گروه بسیاری از محدثین نامدار اهل سنت روایت کردند که پیغمبر(ص) بیرون آمد در حالی که حسن و حسین(ع) با او بودند، امام حسن (ع ) بر یک دوش آن حضرت وامام حسین (ع)  بر دوش دیگر بود. یکبار حسن را می بوسید و بار دیگر حسین را،  تا به ما رسید، فرمود: [من احب الحسن و الحسین فقد احبنی و من ابغضهما فقد ابغضنی ] هر کس حسن و حسین را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هر کس آنها را دشمن بدارد، پس البته مرا دشمن داشته است.

3- حسین، محبوب پیامبر(ص):


در روایت دیگری آمده است که جمعی با رسول خدا (ص) به میهمانی می رفتند و آن حضرت پیشاپیش آنان حرکت می کرد، در اثنای راه، و حسین(ع) را دید و خواست او را در آغوش بگیرد، و حسین (ع) به این سو و آن سو می دوید، پیامبر اکرم(ص) از مشاهده این حالت تبسم میکرد تا آن که او را در آغوش گرفت، یک دست خود را به پشت سر و دست دیگر را به زیر چانه او نهاد و بر لبهای امام حسین بوسه زد و سپس فرمود: «حسین از من است و من از اویم، خداوند دوست دارد کسی را که او دوست دارد.»

4-  پیامبر(ص) حسین (ع) را می بوسید:


در البداء و التاریخ نقل شده که یزید امر کرد تا پرده نشینان حرم حسینی و بانوان آن حضرت را بر در همان مسجدی که اسیران را نگاه می داشتند، نگاه بدارند تا مردم آنها را ببینند؛ و سر مبارک حسین (ع) را در جلوی خود گذارد و با چوب یا شمشیر به آن روی مطهر می زد.

ابوبرزه اسلمی برخاست و گفت: به خدا قسم چوب تو به همان موضعی می خورد که مکرر دیدم پیغمبر (ص) می بوسید.


5- اول کسی که وارد بهشت می شود:


روزی پیغمبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: اول کسی که داخل بهشت می شود، من، تو، فاطمه، حسن و حسین هستیم. علی(ع) عرض کرد پس دوستان چطور؟ پیغمبر(ص) فرمود: بعد از شما وارد می شوند».

6- حسین (ع)، گلی از باغ دنیا، راوی می گوید:


به خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شدم، دیدم که حسن و حسین روی دوش اویند، عرض کردم: ای رسول خدا ! آیا این دو را دوست می داری؟ فرمود: برای چه دوست نداشته باشم؛ در حالی که این دو گلهای منند از باغ دنیا.

7- امام زمان (ع) نهمین فرزند حسین(ع) است:


پیامبر (ص) فرمود: حسن و حسین علیها السلام دو امام امت من بعد از پدرشان هستند، و دو آقای جوانان اهل  بهشتند، و مادرشان سیده زنان جهانیان و پدرشان سید الوصیین است، و از فرزندان حسین  9 نفرند که نهمین آنها قائم است از فرزندان من، طاعت ایشان طاعت من و معصیت و مخالفت ایشان معصیت و مخالفت با من است، به سوی خدا شکایت می کنم از کسانی که فضیلت ایشان را انکار و احترامشان را بعد از من ضایع می کنند .

و خداوند کافی است در ولایت کارها و نصرت عترت من، و امامان امت من، و انتقام گیرنده است از کسانی که حق آنها را انکار کنند. « و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون».


8- اشتقاق نام حسین (ع) از نام خدای تعالی:


پیامبر اکرم(ص) فرمود: چون خدا آدم را آفرید، در سمت راست عرض پنج شبح در نور دید که در سجده و رکوع هستند. آدم پرسید: این پنج شبح که در هیبت و صورت من هستند، کیستند؟ خطاب شد: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند، که پنج اسم برای آنها از نامهای خود مشتق کرده ام، و اگر برای اینان نبود، بهشت و جهنم، عرش و کرسی، آسمان و زمین فرشتگان و آدمیان و جنیان را نمی آفریدم، پس من محمودم، و این محمد است و من عالی هستم، و این علی است، و من فاطرم، و این فاطمه است، و من احسانم و این حسن است، و من محسنم و این حسین است. به عزتم سوگند یاد کرده ام که هر کس ذره ای از کینه ایشان در دل داشته باشد، او را داخل آتش می کنم، ایشان برگزیدگان من هستند، و به ایشان نجات می دهم، و به ایشان هلاک می نمایم، هر وقت حاجتی داری به این پنج تن متوسل شو، پس پیغمبر (ص) فرمود: ماییم کشتی نجات! هر کس به آن ملحق شود ، نجات یابد و هر کس از آن برگردد، هلاک شود.

9- دوستان حسین (ع) اهل بهشتند:


از ابن عباس حدیثی طولانی از پیغمبر(ص) در فضایل حسنین (علیهما السلام) روایت شده که در پایان آن می فرماید: «خدایا تو می دانی که حسن و حسین در بهشتند، هر کس آنها را دوست دارد در بهشت است و هر کس آنها را دشمن بدارد، در آتش است».

http://www.tebyan.net

جغد بر حسین علیه السلام نوحه سرائی و ذکر مصیبت می کند

راوی می گوید امام رضا علیه السلام به من فرمود : مردم درباره جغد چه می گویند؟

عرض کردم : فدایت شوم آمده ایم که از شما بپرسیم . حضرت فرمود : جغد در زمان جدم رسول الله در منازل و قصرها و خانه ها سکنی داشت ، وقتی مردم مشغول خوردن غذا می شدند این حیوان پر می زد ، در مقابل آنان قرار می گرفت مردم هم بای او غذا می ریختند ، او می خورد ، و از آب هم سیراب می شد ، بعد به منزلش بر می گشت .

اما وقتی که حسین بن علی علیه السلام شهید شد ،از شهر و آبادی خارج گشت و در خرابه ها و کوه ها  و بیابانها مکان گرفت و گفت : بد امتی شما می باشید ، پسر دختر پیامبر خود را کشتید و من در امان نیستم. (ترجمه کامل الزیارت ص 319)

امام صادق علیه السلام به حسین بن ابی غندر فرمود : آیا احدی از شما جغد را در روز دیده است ؟

عرضه داشتن : خیر تنها در شب پیدا می شود . حضرت فرمود : آیا می دانید چرا در خرابه ها ممکن دارد و به آبادی نمی آید ؟

وقتی امام حسین علیه السلام شهید شد این حیوان قسم خورد که هرگز در آبادی منزل نگیرد تنها در خرابه ها باشد ، روز پیوسته روزه و ناراحت تا شب فرا برسد از ابتداء آن تا صبح بر مصیبت حسین علیه السلام زمزمه و نوحه سرائی و مرثیه خوانی می کند.(ترجمه کامل الزیارات ص 318)

امام صادق علیه السام فرمود : ای یعقوب آیا تا حال دیده ای که جغدی در روز آواز بخواند ؟

عرض کرد : خیر ، حضرت فرمود : می دانی چرا ؟ عرض کردم : خیر ،فرمود برای اینکه حلول روز را این حیوان روزه است و وقتی شب فرا رسید افطار کرده و آنچه خداوند منان روزی او کرده استفاده نموده پس پیوسته تا صبح بر مصائب حسین علیه السلام زمزمه و نوحه سرائی می کند. .(ترجمه کامل الزیارات ص 318)




http://www.molayemehraboon.blogfa.com