امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

اجنه هم عزاداری می کنند

در گوشه ای مردی که هر دو پایش از ران و هر دو دستش از بازو قطع شده بود و در عین حال خیلی چاق مانند توپی روی زمین افتاده و گدایی می کرد. مردم هم به حال او رقّت می کردند و روی دستمالی که پهن کرده بود پول زیادی می ریختند. من در کناری ایستاده و منتظر شدم سرش خلوت شود تا چند دقیقه احوالش را بپرسم او متوجه من شد و با زبان عربی مرا صدا زد گفت : می دانم بچه فکر می کنی ، مایلی شرح حال مرا بدانی و من بدون استثناء هر که باشد اگر اصرار هم کند شرح حالم را برایش نمی گویم ، نمی دانم چرا دلم خواست برای شما قصه ام را نقل کنم . در این بین یک نفر متوجه حرف زدن ما شد و طبعاً فهمید ما راجع به علت قطع شدن دست و پای آن مرد گدا حرف می زنیم او هم نزدیک آمد می خواست گوش بدهد که آن مرد گدا به من گفت اینجا نمی شود با هم حرف بزنیم چون مردم جمع می شوند بیا باهم به منزل برویم تا من جریان را برای شما نقل کنم ، من به دو علت از این پیشنهاد استقبال کردم .

ادامه مطلب ...

دوران کودکی حضرت عباس(ع)

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام)، در روز چهارم ماه شعبان به دنیا آمدند.

در روزهاى کودکى حضرت عباس(علیه السلام)، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش حضرت على(علیه السلام) بهره مى‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش، فرمود: همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.

گاه که حضرت علی (علیه السلام) با نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده حضرت عباس(علیه السلام) را نظاره مى‏کرد، با لبخندى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین قطع خواهد شد.

در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد،حضرت علی(علیه السلام( به فرزندش فرمود: بگو یک.

حضرت عباس(علیه السلام( گفت: یک.

حضرت ادامه داد: بگو دو.

حضرت عباس(علیه السلام( خوددارى کرد و گفت: شرم مى‏کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ‏ام، دو بگویم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى حضرت عباس(علیه السلام( فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که حضرت علی (علیه السلامبا نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده حضرت عباس(علیه السلام( را نظاره مى‏کرد، با لبخندى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى‏پرسید، مى‏فرمود: دستان عباس در راه یارى حسین قطع خواهد شد.

حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش، فرمود: همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.

آنگاه از مقام و عظمت فرزند دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز کند.

محبت پدرى گاه حضرت على(علیه السلام( را بر آن مى‏داشت تا پاره تنش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه‏اى حضرت عباس(علیه السلام( را از خود دور نمى‏ساخت. فرزند پاکدل حضرت على(علیه السلام( در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در کنار او حضور داشت.

در ایام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال‏37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏اى جاوید آفرید



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

برگرفته از: سایت حضرت ابوالفضل (ع)، با تصرف

http://www.tebyan.net

با گوشت و خون پیامبر چه کردند؟!

انی سلم لمن سالمکم

یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیمة؛ یا ابا عبدالله، من با هر کس که با شما صلح و دوستی کرد، مسالمت می‎کنم و با هر کس که با شما به جنگجویی و پیکار پرداخت، پیکار می نمایم تا روز قیامت .


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 

در ادامه شرح زیارت عاشورا به مبحث دوستی و دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) رسیدیم که مبحثی سرنوشت ساز در زندگی ما می باشد. 

"سلم"؛ به معنای مسالمت و صلح آمده است.

"حرب" به معنای "جنگ کردن" در کتب لغت آمده است  و چون گاهی از اوقات از مصدر به عنوان صیغه مبالغه استفاده می شود مانند "زید عدل" یعنی زید بسیار دادگر است حرب  نیز در اینجا به معنای صیغه مبالغه آمده است یعنی بسیار دشمن  و حارب فعل ماضی از حرب، به معنای "جنگ کننده" می‎باشد.

مقصود این جمله از زیارت، اینست که من از جهت اظهار کمال بندگی و متابعت، به حدی رسیده‎ام که گویی سازش(سلم) من، با سازگاران شما است و مصداق حقیقی جنگ(حرب) و پیکار من با محاربین شما است.

مگر ممکن است پیرو حقیقی، در صلح و آرامش با اهل بیت(علیهم‎السلام) بوده و در جنگ و محاربه، بی تفاوت و یا رو در روی آنها باشد و مگر ممکن است شیعه راستین، در جنگ با آن بزرگواران بوده و در صلح با مخالفت به آنان برخیزد؟!

منظور از قیامت، روز آخرت است و علت آن که روز قیامت گفتند، این است که همه مردم برای حساب و کتاب از جای خود برمی‎خیزند و در محضر عدل الهی حاضر می‎شوند. و "الی یوم القیمه" کنایه از ابدی کردن این برائت و بیزاری است.

پس از آن که بیزاری خود را از دشمنان و قاتلین اهل بیت(علیهم‎السلام) اعلام داشتیم، مجددا سیدالشهدا را مخاطب قرار داده و هماهنگی کامل خود را در تمام چهره‎ها بیان می‎داریم؛ یعنی پیروی ما از آن بزرگواران در حدی است که در مقابل دوستان آنان، حقیقت "صلح" و در برابر دشمنان آنان حقیقت "جنگ و محاربه" را داریم و در حقیقت یعنی این که ما در تمام شداید و سختی‎ها و گرفتاری‎ها و همچنین در تمام شادی‎ها و آرامش‎ها با شما، بلکه عین شما هستیم.

مگر ممکن است پیرو حقیقی، در صلح و آرامش با اهل بیت(علیهم‎السلام) بوده و در جنگ و محاربه، بی تفاوت و یا رو در روی آنها باشد و مگر ممکن است شیعه راستین، در جنگ با آن بزرگواران بوده و در صلح با مخالفت به آنان برخیزد؟!


هرگز این چنین نیست؛ زیرا معنای حقیقی شیعه، پیروی در تمام چهره‎ها است و پیرو واقعی، روحش با امام خود، یکی می‎شود، لذا صلح امام؛ صلح او، و جنگ امام؛ جنگ او می‎شود، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از آن که خامس آل عبا را تحت کساء جمع نمود، فرمود:


منظور از قیامت، روز آخرت است و علت آن که روز قیامت گفتند، این است که همه مردم برای حساب و کتاب از جای خود برمی‎خیزند و در محضر عدل الهی حاضر می‎شوند. و "الی یوم القیمه" کنایه از ابدی کردن این برائت و بیزاری است.

اللهم ان هولاء اهل بیتی و خاصتی و حامتی، لحمهم لحمی و دمهم دمی، یولمنی ما یولمهم و یحرجنی ما یحرجهم، انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم و عدو لمن عاداهم و محب لمن احبهم، انهم منی و انا منهم ... . آن زمانی که تمامی آنان(پنج تن) گرد آمدند، رسول خدا طرفین عبا را گرفتند و با دست راست خود به سوی آسمان اشاره فرمودند: پروردگارا اینان اهل بیت و خاصان و یاوران من هستند، گوشت آنان، گوشت من و خون آنان، خون من است. آنچه که ایشان را بیازارد، مرا آزرده است و آنچه که آنان را به زحمت افکند، مرا به زحمت افکنده، هر کس با آنان بجنگد، با من جنگیده و هر کس با آنان در سلم و صلح باشد با من در سلم و صلح است و هر کس که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی ورزیده و هر کس که آنان را دوست بدارد مرا دوست داشته است. من از آنان و آنان از من هستند. پس پروردگارا صلوات و برکات و رحمت و آمرزش خود را بر من و آنان قرار بده و پلیدی را از آنان زدوده، و پاکشان گردان. (1)


پس از خواندن فرمایشات رسول گرامی اسلام می توان پرسید که امت پیامبر اکرم با گوشت و خون ایشان چه کردند؟! تنها دخترش فاطمه زهرا را آنگونه به شهادت رساندند و نسبت به علی آن حرمت شکنی ها و غصب خلافت، حسن را با جام زهر، و بالاخره حسین را آنگونه، با بی رحمانه ترین وضع به شهادت رساندند. و وضعیت دیگر امامان نیز مشخص است!

این بود رسم امانتداری و توجه به توصیه های پیامبر عزیز اسلام؟! 

راستی ما با امام زمانمان، آخرین یادگار رسول خدا؛ چگونه رفتار می کنیم؟! این سوالی است تامل برانگیز، که هر کس باید بیاندیشد و صادقانه به خود پاسخ دهد.  جمله "انی سلم لمن سالمکم، و حرب لمن حاربکم" در مورد امام زمان(عج) نیز صدق پیدا می کند.

 

 

الهی ما را از محبان و دوستداران واقعی اهل بیت(علیهم السلام) قرار بده !


پی‎نوشت:

1- فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، سیدمحمدکاظم قزوینی، ص 92، به نقل از عوالم الکبیر . 

با استفاده از کتاب شرح زیارت عاشورا، علی اصغر عزیزی تهرانی.


گروه دین و اندیشه تبیان

                                                                                                                               مهری هدهدی

حُر بن یزید ریاحی تَمیمی

«حر» پسر «یزید» فرزند «ناجیه» فرزند «قعنب» فرزند «عتاب بن هرمی»(1) پسر «ریاح بن یربوع» است.(2)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


خروج حر از کوفه

«شیخ ابن نما» گزارش کرد: هنگامی که حر از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شد تا به استقبال امام بیاید، ندایی را شنید که از پشت سر می‎گوید: ای حر! تو را به بهشت بشارت باد. او به پشت سر نگریست و کسی را ندید. با خود گفت: به خدا قسم، این بشارت نیست در حالی که من اسیر به جنگ با حسین هستم. او پیوسته این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت امام رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‎ای.

امام در یکی از خطابه‎های کوتاه خود اینگونه حر را آگاه کرد: آیا آزادمردی نیست که واگذارد این ریزه غذای داخل دهان را (ته مانده منافع دنیا را که شبیه به ریزه غذای داخل دهان است) برای اهل آن؟(3) شاید این سخن امام حسین علیه السلام بود که انقلاب و طوفان ظلمت براندازی را در افکار و اندیشه حر به پا ساخت.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



رو در رویی حر با امام حسین علیه السلام


ابومخنف از «عبدالله بن سلیم» و «مرزی بن مشمعل» نقل کرده که گفتند: ما همراه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام راه (حجاز تا عراق) را طی می‎کردیم که امام در منزل اشراف فرود آمد و جوانان خود را امر فرمود که هر چه می‎توانند آب بردارند. صبحگاهان (کاروان) حرکت کرد، حدود نیمروز شده بود که مردی از آن گروه تکبیر گفت. حضرت حسین علیه السلام فرمود: الله اکبر؛ ولی چرا تکبیر گفتی؟ گفت: نخلی را دیدم. آن دو نفر گفتند: ما در این مکان هرگز درخت خرمایی ندیده‎ایم. امام فرمود: من اینگونه نظر ندارم. گفتیم: ما گرد و غبار اسبان را می‎بینیم. پس آن حضرت فرمودند: به خدا قسم من نیز آن را می‎بینم. سپس امام حسین علیه السلام فرمود: آیا پناهگاهی نیست که آن را پشت سر خود قرار دهیم و با این قوم از یک جهت رو به رو شویم؟ گفتیم: چرا، آن ذوحسم است که به طرف چپ شما متمایل است. پس اگر این گروه (بر ما) سبقت گیرند هر اتفاقی ممکن است بیفتد. پس امام به طرف چپ، مسیر را تغییر داد. اسبان با شتاب به ما نزدیک شدند. آنها هم به سوی چپ متمایل شدند. ما زودتر از آنها به ذوحسم رسیده بودیم و خیمه‎گاه امام برافراشته شده بود. آن گروه سر رسیدند؛ او حر بود. با هزار سپاه که در گرمای آن روز رو به روی حسین علیه السلام قرار می‎گرفت. امام و یارانش همگی شمشیرهای آویخته داشتند. امام حسین علیه السلام به جوانان خود فرمودند: قوم را سیراب کنید و اسب‎ها را آب دهید. مردان سیراب و اسب‎ها خنک شدند.(4)



حُر بن یزید ریاحی تَمیمی

وقت نماز فرا رسید، امام به «حجاج بن مسروق جعفی» که او را همراهی می‎کرد فرمود: اذان بگو. او اذان گفت و نماز بپا شد. امام در حالی که پیراهن و ردائی به تن و نعلینی به پا داشتند از خیمه خارج شدند. پس از آن حمد ثنای الهی گفتند و فرمودند: ای مردم، این گفتار عذری در برابر خدای تعالی نسبت به شماست، من به سوی شما نیامده‎ام تا این که نامه‎هایتان را دریافت کردم. سپس حضرت خطبه را به پایان رسانید، در حالی که مردم سکوت کرده بودند. سپس به موذن فرمود: اقامه بگو. و او اقامه گفت. امام حسین علیه السلام به حر فرمود: آیا می‎خواهی که با اصحابت نماز بخوانی؟ گفت: نه، بلکه به نماز شما (اقتدا خواهم کرد). پس همه به امام حسین علیه السلام اقتدا کردند. بعد از نماز، آن حضرت وارد خیمه خود شد و یاران در اطراف امام جمع شدند. حر نیز وارد خیمه‎ای که برایش نصب کرده بودند شد و یارانش گرداگرد او را گرفتند. سپس به میدان بازگشتند و هر کس دهنه اسبش را گرفت و در زیر سایه آن به زمین نشست. هنگام عصر شده بود که امام حسین علیه السلام فرمان آماده باش برای کوچ از این محل را صادر فرمود و نماز عصر را با آن قوم بپا داشت. این بار پس از نماز به مردم روی گردانیده پس از حمد خداوند و مدح او فرمود: ایها الناس! انکم ان تتقّوا ... حر گفت: به خدا قسم، ما نمی‎دانیم این نامه‎هایی که از آن یاد کردید کدام است. امام فرمودند: ای عقبه بن سمعان! آن خورجین نامه‎هایی را که به من نوشته‎اند بیرون آور. (5) عقبه آن دو خورجین را که پر از نامه بود بیرون آورد و در برابر آنها پخش کرد. حر گفت: البته ما از این کسانی که نامه به سوی شما نوشته‎اند نیستیم و به ما امر شده که وقتی شما را ملاقات کردیم از شما جدا نشویم تا این که شما را نزد عبیدالله ببریم. امام حسین علیه السلام فرمود: مرگ به تو، از آن نزدیک‎تر است.(6)

سپس به یارانش فرمود: سوار شوید. پس همه سوار شدند و منتظر ماندند تا زن‎ها سوار شوند. پس فرمود: بگذرید. وقتی راه افتادند که از آنجا بگذرند، آن گروه جلوی (یاران امام) را گرفتند. امام حسین علیه‎السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند چه قصدی داری؟ حر گفت: آگاه باشید که به خدا قسم اگر غیر شما از عرب به من آن عبارت را می‎گفت - در حالی که وضعیت او چون شما باشد همین عبارت را به او باز می‎گفتم.(7) اما به خدا قسم برای من این (حق) نیست که یاد مادر شما کنم مگر به نیکوترین وجهی که می‎توانم.(8)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


توبه حر

هنگامی که حر فریاد غریبانه امام حسین علیه السلام را که طلب یاری می‎کرد شنید، نزد عمرسعد رفت و پرسید: آیا تو با این مرد خواهی جنگید؟ عمر گفت: آری به خدا قسم، با او جنگی خواهیم داشت که دست کم، سرها قطع گردد و دست‎ها جدا گردد.

حر گفت: شما چه خواهید کرد؟ آیا پیشنهاد او مورد پسند شما نیست؟ ابن سعد گفت: اگر کار دست من بود (هر آینه از جنگ با او) دست می‎کشیدم. اما امیر تو (ابن زیاد) از این کار سر باز می‎زند. حر او را ترک کرد و با دیگران در انتظار ایستاد، در حالی که در کنار او قره پسر قیس قرار داشت.

حر به قره گفت: آیا اسب خود را امروز آب داده‎ای؟ قره گفت: نه. حر گفت: آیا می‎خواهی آن را سیراب کنی؟ قره گمان کرد که حر قصد کناره‎گیری از سپاه ابن سعد را دارد، در حالی که حر چندان تمایلی نداشت که قره جدا شدن او را مشاهده کند. پس او را ترک کرد و رفت. اینجا بود که حر به امام حسین علیه السلام قدری نزدیک شد. مهاجر پسر اوس به حر گفت: آیا تو می‎خواهی که حمله کنی؟ در پاسخ این سوال حر ساکت شد و بر خود می‎لرزید، پس در حالی که مهاجر از این حال حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: اگر از من درباره شجاع‎ترین مرد کوفه سوال می‎شد، تو را معرفی می‎کردم، این چه حالتی است که در تو می‎بینم؟ حر گفت: همانا خود را بین بهشت و دوزخ متحیر می‎بینم، به خدا سوگند اگر مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد. پس از آن با شلاق به اسب خود نواخت و به سوی امام حسین علیه السلام رهسپار شد.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید



لحظات دیدار با امام


حُر بن یزید ریاحی تَمیمی

او به سبب آن چه پیش از آن به آل رسول روا داشته بود و آنها را در مکانی بی آب و گیاه وانهاده بود، سر از خجالت به پایین انداخته بود و به سوی آنها پیش می‎رفت. 

«پروردگارا! من به سوی تو باز می‎گردم، پس توبه‎ام را پذیرا باش. من دل اولیا و فرزندان پیامبرت را به وحشت انداخته‎ام. ای اباعبدالله! من بازگشته‎ام و تائب هستم، آیا برای من راهی به توبه هست؟ امام در پاسخ حر فرمود: آری، خداوند به تو روی خواهد کرد. (9)

این گفتار امام حسین علیه السلام حر را شادمان کرده بود. او به یقین دریافت که به زندگانی بی پایان و نعمت‎های همیشگی راه یافته است. حر داستان ندای هاتفی را هنگامی که او از کوفه خارج می‎شد به امام حسین علیه السلام اینگونه بازگو می‎کرد: من با گوش جان شنیدم، کسی اینگونه هشدارم می‎داد که ای حر! تو را بشارت به بهشت. گفتم وای بر حر ، آیا تو او را به بهشت مژده می‎دهی، در حالی که او برای جنگ با پسر دخت پیامبر به حرکت در آمده است؟ امام فرمود: تو به خیر و پاداش (نیکو) دست یافته‎ای. (10) 


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


شهادت حر

پس از حبیب بن مظاهر، حر در حالی که زهیر بن قین از پشت سر او را حمایت می‎کرد به میدان آمد. هرگاه که دشمن بر یکی از آن دو یار امام حسین علیه السلام سخت می‎گرفت، دیگری برای نجات دوست خود می‎شتافت. ساعتی درگیری «حر» با سپاه «ابن سعد» به طول انجامید(11) تا این که اسب حر مضروب شد و از گوش‎هایش خون می‎چکید. «حصین» به «یزید بن سفیان» گفت: این حرّی است که تو آرزوی قتل او را داشتی. یزید در پاسخ گفت: آری و از سپاه «ابن سعد» برای مبارزه بیرون آمد. همین که به میدان رسید، توسط «ایوب بن مشرح الخیوانی» تیری به سوی اسب حرّ پرتاب کرد که به پای اسب خورد و اسب به زمین خورد. حر قبل از آن که به زمین بخورد با چالاکی تمام از اسب پایین پرید.(12) او در حالی که شمشیر در دست داشت، در برابر دشمن ایستاد و دلاورانه مبارزه کرد تا این که حدود چهل نفر را به قتل رسانید.(13) در همین هنگام بود که پیاده نظام بر او حمله‎ور شد و جسم بی‎هوش او به زمین افتاد.(14) یاران امام او را در برابر خیمه شهدایی که در راه حسین علیه السلام شهید می‎شدند قرار دادند. امام فرمود: شهادت او چون شهادت انبیا و خاندان انبیاست.(15) سپس امام نظری به جانب حر افکند، او هنوز جان در بدن داشت. امام خون از صورت او برگرفت و فرمود: تو آزاده‎ای! همان طور که مادرت تو را نامیده است و تو در دنیا و آخرت آزاده‎ای (16) پس از آن مردی از یاران حسین در رثا و غم حرّ اشعاری را سرود که گفته شد او علی بن الحسین علیه السلام بود(17) و برخی گفته‎اند که خود اباعبدالله الحسین علیه‎السلام برای او اشعاری را سروده که اینگونه است:

چه آزاده‎ای است حرّ پسر ریاح؛ او در هنگام فرورفتگی تیرها بسیار شکیباست. آری آزاده خوبی است هنگامی که حسین فریاد و ندایش بلند شد، او از جانش در صبحگاهان گذشت.(18)

در زیارت ناحیه مقدسه به حرّ سلام داده شده است.(19)

درسی که می‎توان گرفت: امام صادق علیه السلام فرمود: آزاده آزاده است در همه حالاتش، حتی اگر مصیبتی سخت بر او وارد شود. حتی اگر مصیبت‎ها بر او محکم کوبیده شود او شکیبایی می‎کند. آری او شکسته نمی‎شود، هر چند اسیر و مقهور شود.(20) از امام علی علیه السلام نقل شده: بنده غیر خود مباش، چرا که خدای تعالی تو را آزاد آفریده است. (21)

در کربلا هم حضرت امام حسین علیه السلام لشکر ابن سعد را اینگونه مورد خطاب قرار دادند: ای پیروان خاندان ابی‎سفیان، اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی‎ترسید، پس لااقل در دنیای خود آزادمرد باشید.(22)



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


پی‎نوشت‎ها:

1- جمهرة انساب العرب، ص227 .

2- مقتل الحسین مقرم، ص 227- 229 .

3- تحت العقول، ص 292/ الانوار البهیة، ص 101. ترجمه از کتاب المنجد، ترجمه محمد بندرریگ، ج2، ص 1712 .

4- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص400/ مقتل الحسین مقرم، ص214 .

5- ابصارالیعین، ص205.

6- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص 402- 401/ رکک کتاب الفتوح، ج5، ص78- 76/ ابصارالعین، ص205 .

7- کتاب الفتوح، ج5، ص78/ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص232 .

8- مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص232 .

9- اللهوف، ص45/ امالی الصدوق، مجلس30، ص141 .

10- مثیرالاحزان، ص60/ مقتل الحسین مقرم، ص290 .

11- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص441- 440 .

12- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص437 .

13- مناقب آل ابی طالب، ایران، ج4، ص100 .

14- مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص11 .

15- بحارالانوار، ج10، ص117.

16- مقتل الحسین مقرم، ص303 .

17- مقتل العوالم، ص 85 .

18- امالی الصدوق، ص414، مجلس 30/ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص11 .

19- اقبال الاعمال، ج3، ص 78 و 344 .

20- اصول کافی، ج2، ص89، کتاب ایمان و کفر، باب صبر، ح6 .

21- نهج البلاغه، نامه 31 .

22- ابصارالعین، ص216 .

منبع:

یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی .


http://www.tebyan.net

زندگینامه یاران امام حسین(ع) . اَبوُ ثُمامَة، عَمرو الصّائِدی

نماز ظهر امام رو به پایان بود که ابن سعد به فرمانده تیراندازان خود «عمرو بن سعید» اشاره کرد تا اصحاب امام را تیرباران کنند و همه اسب‎های آنها را پی کنند.(1) در این درگیری، سواری جز «ضحاک ابن عبدالله مشرقی» در یاران امام باقی نمانده بود. او می‎گوید: چون دیدم همه یاران حسین مرکب‎های خود را از دست داده‎اند، اسب خود را داخل خیمه اصحاب نهادم و جنگ سختی کردم.(2) در این هنگام، هر یک از اصحاب که برای نبرد خارج می‎شد با امام اینگونه وداع می‎کرد: «السلام علیک یابن رسول الله» و آن حضرت پاسخ می‎فرمود: «و علیک السلام و نحن خلفک ... »؛ سلام بر تو، ما هم به شما ملحق خواهیم شد، برخی از آنها از دنیا رفتند و برخی هم در انتظارند و هیچ تغییری در قضای الهی نخواهد بود.(3)

«عمرو» پسر «عبدالله بن کعب صائد» پسر «شرجیل» و کنیه او «ابوثمامة» بوده است.(4) او از اهالی کوفه و شخصی با نفوذ و محترم در آن شهر بوده است. «ابوثمامة» از تابعین (یاران امام امیرالمومنین علیه‎السلام) بوده و در جنگ‎های بسیاری امام علی علیه السلام را یاری کرده بود. او پس از آن در یاری امام حسن مجتبی علیه السلام کوشید و از اصحاب آن حضرت نیز بود. «ابوثمامة» در کوفه با سفیر امام حسین علیه السلام بیعت کرد.(5) او از شیعیان سلحشور و از یاران شجاع و بیدار «مسلم بن عقیل» در مبارزات کوفه بود، چنان که «مسلم بن عقیل» او را مسئول امور مالی خود کرده بود تا که سلاح برای رویارویی با ابن زیاد فراهم کند. (6) ابن زیاد پس از ورود به کوفه، بر شیعیان سخت گرفت و در نهایت کار به شهادت «مسلم» انجامید. پس از آن بود که «ابوثمامة» از دیده‎ها پنهان شد؛ اما عبیدالله بن زیاد سخت به دنبال او بود تا این که او از کوفه متواری شد و به سمت امام حسین علیه السلام حرکت کرد. «نافع بن هلال جملی» نیز او را همراهی می‎کرد. نافع در بین راه با او برخورد کرده بود.(7) سرانجام، هر دو به سلامت خود را به کاروان امام حسین علیه السلام رساندند و با خون سرخ خود، به حمایت از امام خویش پرداختند. (8)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

مراقبت ابوثمامه از امام

عمربن سعد هنگامی که همراه چهار هزار نفر وارد کربلا شد، می‎پنداشت که خواهد توانست امام را به صلح وادارد و در ضمن به ملک ری که شدیداً به آن اشتیاق داشت - بدون درگیری با امام - دست یابد. از این رهگذر هم دنیای خود را آباد و هم آخرت خود را تامین کند.

وی باور نداشت که امام زیر بار ظلم نخواهد رفت و او یا باید از ریاست بگذرد یا این که با امام پیکار کند. او از «عَزرَةُ بن قَیس» خواست که برود و با امام مذاکره کند. «عزره» از قبول این کار سر باز زد، زیرا خود از کسانی بود که حضرت را به کوفه دعوت کرده بود. دیگران هم اصرار کردند، اما او حیا می‎کرد. «کثیرُ بن عبداللهِ شَعبی» که شخصی گستاخ بود از جای برخاست و گفت: من این کار را خواهم کرد و اگر شما بخواهید حاضرم که او را ترور کنم. ابن سعد گفت: نه، اما از او بپرس که چه چیز باعث شده به اینجا بیاید. کثیر به سمت حسین علیه السلام آمد. همین که قدری نزدیک شد، ابوثمامه به خدمت امام آمد و گفت: ای اباعبدالله! خداوند امور شما را اصلاح فرماید، بدترین و گستاخ‎ترین شخص اهل زمین به سمت شما می‎آید. او اهل ترور است! سپس ابوثمامه خود در برابر کثیر ایستاد و گفت: شمشیرت را به زمین بگذار. کثیر گفت: نه به خدا، که این بزرگواری نیست. من فقط پیام‎آورم، پس اگر به من گوش بدهید، من آن پیامی را که آورده‎ام به شما خواهم رسانید و اگر سر باز زنید من برمی‎گردم. ابوثمامه گفت: البته من دسته شمشیرت را خواهم گرفت، پس بگو آن چه می‎خواهی. کثیر گفت: نه به خدا قسم، نباید دست به شمشیرم بگذاری. ابوثمامه گفت: بگو بدانم برای چه آمده‎ای؟ تا من به جای تو به او (امام حسین علیه‎السلام) برسانم. من نمی‎گذارم که تو به (آن حضرت) نزدیک شوی، تو فاجر هستی. پس از مشاجره لفظی، کثیر به سوی عمر بن سعد بازگشت و او را از آن چه گذشته بود با خبر کرد، عمرسعد «قرة بن قیس تمیمی حنظلی» را فرستاد و او با امام حسین علیه السلام گفت و گو کرد. حضرت در پاسخ او فرمودند: مردم شهرتان به من نامه نوشتند که به سوی ما بیا، پس اگر آمدنم را ناخوش دارید باز می‎گردم.(9)

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

درسی که می‎توان گرفت:

در روایت آمده است: مومن زیرک است. چگونگی برخورد ابوثمامه شایسته قدردانی است؛ او با هوش سرشارش، جان امام را از خطر نجات داد. اهل ایمان نباید با تسامح و تساهل با مسائل رو به رو شوند. چنان که در قرآن آمده است: کفار دوست دارند که روغن مالی (مسامحه) کنید و آنها نیز چنین کنند.(10) غفلت زیبنده مومن نیست.



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

توجه ابوثمامه به نماز جماعت در اول وقت

از ابومخنف نقل شده: روز عاشورا و نزدیک زوال ظهر بود، «ابوثمامه» متوجه خورشید شد که از وسط آسمان در حال گذر است، ولی آتش جنگ برافروخته است، به امام حسین علیه السلام گفت: ای اباعبدالله! جانم فدای جان شما، من این گروه را می‎بینم که به شما نزدیک شده‎اند. به خدا قسم، شما شهید نخواهید شد، تا این که من پیش از شما شهید شوم - ان شاءالله - من علاقه‎مندم در حالی که این نمازم را که وقت آن فرا رسیده است با شما به جای آورم و خدای را ملاقات کنم. آنگاه امام سر به آسمان بلند کرد و فرمود: شما نماز را یادآوری کردی، خداوند تو را از نمازگزاران و اهل ذکر قرار دهد. آری اکنون اول وقت برای نماز است. پس از آن امام فرمود: از آنها بخواهید که از (جنگ) با ما دست بردارند تا نماز را به جای آوریم.(11) در پاسخ «حصین بن تمیم» گفت: البته آن نماز از شما قبول نخواهد شد.(12)

درسی که می‎توان گرفت:

وقت شناسی در انجام دادن نماز آثار و برکات بسیاری را به دنبال دارد؛ از جمله:

1. انسان مورد دعای امام خود قرار می‎گیرد تا خدا او را از نمازگزاران قرار دهد؛

2. از ذاکرین که خدا را هماره یاد می‎کنند به شمار آید.


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

شهادت ابوثمامه الصاعدی

ابومخنف گزارش کرده: نماز تمام شده بود و ابوثمامه با امام نماز گزارده بود. او که به امام حسین علیه‎ا‎لسلام عرض کرد: ای اباعبدالله! من عجله دارم تا که به دوستانم ملحق شوم. برایم ناخوشایند است که بمانم و شما را تنها ببینم در حالی که یاران شما کشته شده باشند. امام حسین علیه السلام به او فرمود: پیش رو که ما به زودی به شما ملحق خواهیم شد. ابوثمامه وارد میدان نبرد شد و نبرد سختی کرد تا آن که مجروح شد، پسرعموی او «قیس بن عبدالله صاعدی» در سپاه ابن سعد حضور داشت. او با ابوثمامه دشمنی دیرینه داشت. و «قیس» با ابوثمامه درگیر شد و او را به شهادت رساند.(13)

ابوثمامه صاعدی در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه مورد سلام قرار گرفته است. او در ظهر روز عاشورا نیز مورد دعای امام حسین علیه السلام قرار گرفته بود.



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

درسی که می‎توان گرفت:

عاقبت دو پسرعمو به گونه‎ای بود که یکی در اعلی علیین و دیگری در اسفل السافلین جای گرفت و این شایان تامل است.

به نقل از تبیان

اسامی یاران امام حسین (ع)

اسامى شهداى کربلا از یاران حسین (ع) طبق روایاتى که نگارنده از لابلاى کتب تاریخ به دست آورده ام از بنى هاشم و غیر بنى هاشم بدین شرح ذکر شده است: 



تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


فرزندان امیر المؤمنین (ع) :

1ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وى با شک و تردید ذکر شده است.)
2ـ عمر بن على
3ـ محمد الاصغر بن على
4ـ عبد الله بن على
5ـ عباس بن على
6ـ محمد بن العباس بن على
7ـ عبد الله بن العباس بن على
8ـ عبد الله الاصغر
9ـ جعفر بن على
10ـ عثمان بن على


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان امام حسن (ع) :

11ـ قاسم بن حسن
12ـ ابو بکر بن حسن
13ـ عبد الله بن حسن
14ـ بشر بن حسن


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان امام حسین (ع) :

15ـ على بن الحسین الاکبر
16ـ عبد الله الرضیع
17ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگرى نیز بدان اضافه کرده است.)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان عبد الله بن جعفر (ره) :

18ـ محمد بن عبد الله بن جعفر
19ـ عون بن عبد الله بن جعفر
20ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

فرزندان عقیل بن ابى طالب (ره)

21ـ مسلم بن عقیل
22ـ جعفر بن عقیل
23ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وى را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است.)
24ـ عبد الرحمن بن عقیل
25ـ عبد الله الاکبر بن عقیل
26ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل
27ـ عون بن مسلم بن عقیل
28ـ محمد بن مسلم بن عقیل
29ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل
30ـ احمد بن محمد الهاشمى (هر چند که در میان کتب تاریخى نامى از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکرى به میان نیامده اما وى را نیز ابن شهر آشوب آورده است.)


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

یاران امام از غیر بنى هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند به ترتیب حروف الفبا :

1ـ ابراهیم بن الحصین الاسدى
2ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصارى
3ـ ابو عامر النهشلی
4ـ ادهم بن امیه العبدى
5ـ اسلم الترکى (آزاد شده حسین ع)
6ـ امیة بن سعد الطایى
7ـ أنس بن الحارث الکاهلی
8ـ أنیس بن معقل الاصبحى
9ـ بریر بن خضیر الهمدانى
10ـ بشر بن عبد الله الحضرمى
11ـ بکر بن حی التیمى
12ـ جابر بن الحجاج التیمى
13ـ جبلة بن علی الشیبانی
14ـ جنادة بن الحارث السلمانى
15ـ جنادة بن کعب الانصارى
16ـ جندب بن حجیر الخولانى
17ـ جون (آزاد شده ابى ذر)
18ـ جوین بن مالک التمیمى
19ـ الحارث بن امرئ القیس الکندى
20ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)
21ـ الحباب بن الحارث
22ـ الحباب بن عامر الشعبى
23ـ حبشى بن قاسم النهمى
24ـ حبیب بن مظهر الاسدى
25ـ الحجاج بن بدر السعدى
26ـ الحجاج بن مسروق الجعفى
27ـ الحر بن یزید الریاحى
28ـ الحلاس بن عمرو الراسبى
29ـ حنظلة بن اسعد اشبامى
30ـ حنظلة بن عمرو الشیبانى
31ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدى)
32ـ زاهر بن عمرو الکندى (آزاد شده عمرو بن حمق)
33ـ زهیر بن لبشر الخثعمى
34ـ زهیر بن سلیم الازدى
35ـ زهیر بن القین البجلى
36ـ زیاد بن عریب الصائدى
37ـ سالم (آزاد شده بنى المدینه الکلبى)
38ـ سالم (آزاد شده عامر عبدى)
39ـ سعد بن الحارث الانصارى
40ـ سعد (آزاد شده على بن ابى طالب ع)
41ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوى)
42ـ سعید بن عبد الله الحنفى
43ـ سلمان بن مضارب البجلى
44ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)
45ـ سوار بن منعم النهمى
46ـ سوید بن عمرو بن ابى المطاع
47ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابرى
48ـ سیف بن مالک العبدى
49ـ شبیب (آزاد شده حارث جابرى)
50ـ شوذب (آزاد شده بنى شاکر)
51ـ الضرغامة بن مالک
52ـ عائذ بن مجمع العائذى
53ـ عالبس بن ابى شبیب الشاکرى
54ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی
55ـ عامر بن مسلم العبدى
56ـ عباد بن المهاجر الجهنى
57ـ عبد الأعلى بن یزید الکلبى
58ـ عبد الرحمن الارحبی
59ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصارى
60ـ عبد الرحمن بن عروة الغفارى
61ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمى
62ـ عبد الله بن ابى بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وى از کسانى است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است.)
63ـ عهد الله بن بشر الخثعمى
64ـ عبد الله بن عروة الغفارى
65ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبى
66ـ عبد الله بن یزید العبدى
67ـ عبید الله بن یزید العبدى
68ـ عقبة بن سمعان
69ـ عقبة بن الصلت الجهنى
70ـ عمارة بن صلخب الازدى
71ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعى
72ـ عمار بن حسان الطائى
73ـ عمار بن سلامة الدالانى
74ـ عمرو بن عبد الله الجندعى
75ـ عمرو بن خالد الازدى
76ـ عمرو بن خالد الصیداوى
77ـ عمرو بن قرظة الانصارى
78ـ عمرو بن مطاع الجعفى
79ـ عمرو بن جنادة الانصارى
80ـ عمرو بن ضبیعة الضبعى
81ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدى
82ـ قارب (آزاد شده حسین ع)
83ـ قاسط بن زهیر التغلبى
84ـ القاسم بن حبیب الازدى
85ـ کردوس التغلبى
86ـ کنانة بن عتیق التغلبى
87ـ مالک بن ذودان
88ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابرى
89ـ مجمع الجهنى
90ـ مجمع بن عبید الله العائذى
91ـ محمد بن بشیر الحضرمى
92ـ مسعود بن الحجاج التیمى
93ـ مسلم بن عوسجه الاسدى
94ـ مسلم بن کثیر الازدى
95ـ مقسط بن زهیر التغلبى
96ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)
97ـ الموقع بن ثمامة الاسدى
98ـ نافع بن هلال الجملى
99ـ نصر (آزاد شده على ع)
100ـ النعمان بن عمرو الراسبى
101ـ نعیم بن عجلان الانصارى
102ـ واضح الرومى (آزاد شده حارث سلمانى)
103ـ وهب بن حباب الکلبى
104ـ یزید بن ثبیط العبدى
105ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندى
106ـ یزید بن مغفل الجعفى


تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

چنانچه سى تن از بنى هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهداى کربلا به 136 نفر مى ‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوى و عبد الله بن بقطر و هانى بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به 139 نفر خواهد رسید.




http://essay.monajat.org

امام‌ حسین‌(ع) و آزادی‌

حریت‌ و آزادی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ کلمه‌ اصلی‌ است‌ از اصول‌ و رکنی‌ است‌ از ارکان‌ِ بقای‌ هر نظامی‌ . آزادی‌ یکی‌ از بزرگترین‌ اهداف‌ پیامبران‌ بود. آنان‌ آمدند تا بشریت‌ را ازخفقان‌ نجات‌ دهند و جوامع‌ بشری‌ را از چنگال‌ اهریمنان‌ و زورگویان‌ رها سازند. واژه‌ی مقدس‌ آزادی‌ را جز استکبار جهانی‌ همه‌ی انسان‌ها طالبند. آزادی‌ را حتی‌ حیوانات‌ و موجودات‌ زنده‌ دوست‌ دارند.

 

امام‌ حسین‌(ع) نگاه‌ عمیقانه‌ای‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ می‌کند و می‌بیند با روی‌ کار آمدن ‌بنی‌ امیه‌ و بازی‌ کردن‌ با دین‌ اسلام‌ و مقدّسات‌ عالم‌، دیگر چیزی‌ از اسلام‌ نمانده‌ و احکام‌ و قوانین‌ آسمانی‌ از مسیر خود منحرف‌ گشته‌. شیعیان‌ که‌ طرفداران‌ راستین‌ اسلام‌ بودند ازحقوق‌ خود محرومند.

 

بدین‌ سان‌ فرزند بزرگ‌ و رشید علی‌(ع) دیگر به‌ خود اجازه‌ نمی‌دهد که‌ بنشیند و این‌ منظره‌ را تماشا کند. او فرزند علی‌(ع) است‌ باید مقدمات‌ قیام‌ را فراهم‌ کند و به ‌طاغوت‌ و طاغوتیان‌ اعلام‌ خطر نماید.

 

بارها می‌فرمود: «اِذَا بَلَیتُ‌ الاُمَّةُ عَلَی‌ مِثلِ‌ یَزیدِ بنِ‌ مُعاوِیََةِ فَعَلَی‌ الاسلامِ‌ السَلام‌» یعنی‌ هر زمانی‌ که‌ امت‌ اسلامی‌ گرفتار حکومتی‌ مانند حکومت‌ فرزند هند جگر خوار شد، دیگر فاتحه‌ی اسلام‌ خوانده‌ شده‌ و دین‌ نابود خواهد شد.امام‌ حسین‌(ع) برای‌ آزادی‌ مردم‌ محروم‌ قیام‌ و انقلاب‌ مقدس‌ را به‌ وجود آورد.



http://navideshahed.com

شعر در مورد امام حسین

شاعری‌، مرام نامه‌ و اساس‌ زندگی‌ انسان‌ را در چند بیت‌ شعر تبیین‌ کرده‌ و خواسته‌های‌ امام‌ حسین‌(ع) را و این‌ که‌ در منطق‌ آن‌ حضرت‌ زندگی‌ انسانی‌ چیست‌ را روشن‌ می‌نماید:

 

اندر آن‌جا که‌ باطل‌ امیر است ‌اندر آن‌جا که‌ حق‌ سر به‌ زیر است‌

 

اندر آن‌جا که‌ دین‌ و مروّت‌ پایمال‌ و زبون‌ و اسیر است‌

 

راستی‌ زندگی‌ ناگوار است ‌مرگ‌ بالاترین‌ افتخار است‌

 

اندر آن‌ جا که‌ از دست‌ بیداد می‌کشد قلب‌ مظلوم‌ فریاد

 

اندر آن‌ جا که‌ ظالم‌ بمستی‌ بر سر خلق‌ می‌تازد آزاد

 

مُهر بر لب‌ نهادن‌ گناه‌ است ‌خامشی‌ بدترین‌ اشتباه‌ است‌

 

این‌ اساس‌ مرام‌ حسین‌ است‌ روح‌ رمز قیام‌ حسین‌ است‌

 

یا که‌ آزادگی‌ یا شهادت‌ حاصلی‌ از کلام‌ حسین‌ است‌

 

شیعه‌ او همین‌ سان‌ غیور است‌ تا ابد از زبونی‌ بدور است‌

 

شیعه‌ و تن‌ به‌ بیداد دادن‌ شیعه‌ و مُهر بر لب‌ نهادن‌

 

شیعه‌ و چون‌ زنان‌ آرمیدن‌ شیعه‌ و در مذلّت‌ فتادن‌

 

شیوه‌ شیعه‌ هرگز نه‌ این‌ است ‌شیعه‌ نبود هر آن‌ کس‌ چنین‌ است‌

 

چون‌ یزید از هوس‌ کامور شد دولت‌ غاصبش‌ مستقر شد

 

کار اسلام‌ از او شد پریشان‌ آدمیّت‌ دچار خطر شد

 

سیل‌ طغیان‌ او دین‌ ز جا برد تا لب‌ پرتگاه‌ فنا برد

 

دید فرزند زهرا که‌ این ‌جا نیست‌ جای‌ سکوت‌ و تماشا

 

نهضتی‌ کرد خونین‌ و پر شور آتشین‌ محشری‌ کرد برپا

 

کربلا را ز نهضت‌ تکان‌ داد باز از نو به‌ اسلام‌ جان‌ داد

 

گرچه‌ دشمن‌ تنش‌ غرق‌ خون‌ کرد ظلم‌ها بر وی‌ از حد برون‌ کرد

 

لیک‌ خونش‌ بجوشد و زو موج‌ کاخ‌ بیداد را سرنگون‌ کرد

 

تا ابد نیز آن‌ خون‌ بجوشد بر زوال‌ ستم‌ها بکوشد

 

زان‌ شهید سر از تن‌ فتاده‌ زان‌ فداکار در خون‌ فتاده‌

 

جاودان‌ آید این‌ بانگ‌ پرشور "لا اری‌ الموت‌ الا سعادة"

 

آری‌ آزاد مردان‌ بکوشند بر ستمگر چو طوفان‌ بجوشند




http://navideshahed.com

جدول شناخت کلی امام حسین

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم


حسین بن علی


امامان شیعه
نقش سومین امام شیعیان
نام حسین بن علی
کنیه اباعبدالله
تولّد ۳ یا ۵ شعبان سال چهارم پس از هجرت
زادگاه مدینه
مدفن حرم امام حسین، کربلا
طول عمر

پیش از امامت ۴۶ سال
(سال ۴ تا ۵۰ پس از هجرت)

دوران امامت ۱۱ سال
(سال ۵۰ تا ۶۱ پس از هجرت)
القاب

سیدالشهدا
سید الشباب اهل الجنه
ثارالله
الرشید
الطیب
السید

السبط
همسر شهربانو
ام الرباب
ام لیلا
ام اسحاق بن طلحه
پدر علی
مادر فاطمه زهرا
فرزندان علی بن حسین، علی‌اکبر، علی‌اصغر، رقیه، فاطمه صغری

Almahdi.png



علی · حسن · حسین

سجاد · محمد باقر · جعفر صادق
موسی کاظم · رضا · جواد
هادی · حسن عسکری · مهدی




http://fa.wikipedia.org

حسین بن علی(ع)

حسین پسر علی و فاطمه (دختر محمد پیامبر اسلام)، امام سوم شیعیان است. حسین ۳ شعبان ۴ هجری قمری در مدینه زاده شد و در ۱۰ محرم ۶۱ در کربلا واقع در عراق کنونی در نبرد کربلا کشته شد.

در میان شیعیان، از وی با القابی همچون اباعبدالله، ثارالله، خامس آل عبا، سبط، وفی، زکی و سیدالشهدا نام برده می‌شود. سجاد، امام چهارم شیعیان فرزند وی است

حسین بنابر اکثر روایات در اولین روزهای شعبان سال چهارم هجری به دنیا آمد. محمد، پیامبر مسلمانان و پدربزرگ او، در همان سالهای کودکی از دنیا رفت. روایاتی از علاقه محمد نسبت به وی و برادرش حسن نقل شده‌است. مانند «هر کس آنها را دوست داشته باشد من را دوست دارد و هر کس از آنها متنفر باشد از من منتفر است» یا «حسن و حسین سید جوانان اهل بهشت اند». حدیث دوم از دیدگاه شیعه اهمیت زیادی دارد و به اعتقاد آن گواهی بر حقانیت حسن و حسین بر امامت است.

حسین پسر علی هنگام زمامداری پدرش علی پسر ابی‌طالب او را در جنگ‌های جمل و صفین و نهروان همراهی کرده بود. سال ۵۰ هجری وقتی که برادرش حسن پسر علی کشته شد. معاویه حدود ۱۰ سال به عنوان خلیفه باقی بود. معاویه سال ۶۰ هجری درگذشت و پسرش یزید را به جانشینی انتخاب کرد. به نوشته منابع شیعه حسین بن علی موافق راه و روش حکومت هم عصر خود نبود. در دوران خلافت علی، حسین در رکاب پدرش بود و در جنگ‌های او شرکت داشت. در دوران حیات حسن برادر او نیز رویه او در همراهی با شیوه او ادامه داشت. حتی بعد از مرگ حسن نیز حسین شیوه او در برخورد با معاویه را ادامه می‌داد. او سالی یک یا دو میلیون درهم از معاویه می‌گرفت و مکرر به شام سفر می‌کرد و در آنجا نیز هدایای دیگری از معاویه دریافت می‌نمود در این زمان معاویه از مروان حاکم مدینه خواسته بود تا با حسین برخوردی نداشته باشد و عملی تحریک آمیز انجام ندهد. گزارش‌ها نشان می‌دهد که شیعیانی مانند حجر بن عدی حتی پیش از فوت حسن بسیار به دیدن او می‌آمدند و از او تقاضا می‌کردند تا بر علیه معاویه قیام کند. اما بنا بر نوشته البلاذری پاسخ او همیشه این بود که «تا زمانی که معاویه هست کاری نمی‌توان کرد... امر این است که در همیشه در فکر انتقام باشید.. اما در مورد آن چیزی نگویید.

در زمان حکومت معاویه دو عمل مهم از او در منابع تاریخی ثبت شده‌است. یکی هنگامی که در مقابل چندی از بزرگان بنی امیه در مورد حق مالکیت خود بر یک سری زمین‌ها ایستاد و دیگر آنکه از تقاضای معاویه برای پذیرش یزید بعنوان ولی عهد معاویه سرباز زد. با این دیدگاه که تعیین ولی عهد بدعتی است در اسلام






http://fa.wikipedia.org

 

فواید خواندن دعای علقمه

علقمه گفت که فرمود حضرت باقر علیه السلام که اگر بتوانى که زیارت کنى آن حضرت را در هر روز به این زیارت در خانه خود بکن که خواهد بود براى تو جمیع این ثوابها و روایت کرده محمد بن خالد طیالسى از سیف بن عمیره که گفت بیرون رفتم با صفوان بن مهران و جمعى دیگر از اصحاب خودمان بسوى نجف بعد از خروج حضرت صادق علیه السلام از حیره به جانب مدینه پس زمانى که ما فارغ شدیم از زیارت یعنى زیارت امیر المؤمنین علیه السلام ؛ گردانید صفوان صورت خود را به جانب مشهد (محل شهادت) ابو عبد الله علیه السلام پس گفت از براى ما که زیارت کنید حسین علیه السلام را از این مکان از نزد سر مقدس امیر المؤمنین علیه السلام که از اینجا ایما و اشاره کرد به سلام بر آن حضرت جناب صادق علیه السلام و من در خدمتش بودم سیف گفت پس خواند صفوان همان زیارتى را که روایت کرده بود علقمه بن محمد حضرمى از حضرت باقر علیه السلام در روز عاشورا آنگاه دو رکعت نماز کرد نزد سر امیر المؤمنین علیه السلام و وداع گفت بعد از آن نماز امیر المؤمنین علیه السلام را و اشاره کرد به جانب قبر حسین علیه السلام به سلام در حالتى که گردانیده بود روى خود را به جانب او و وداع کرد بعد از زیارت او را و از دعاهایى که بعد از نماز خواند این بود :

برای خواندن متن عربی ، به کتاب مفاتیح الجنان ، صفحه 898 ، دعای بعد از زیارت عاشورا ، مراجعه کنید.

سیف بن عمیره گوید که سؤال کردم از صفوان و گفتم که علقمه بن محمد این دعا را براى ما از حضرت باقر علیه السلام روایت نکرد بلکه همان زیارت را حدیث کرد صفوان گفت که وارد شدم با سید خودم حضرت صادق علیه السلام به این مکان پس بجا آورد مثل آنچه را که ما بجا آوردیم در زیارت و دعا کرد به این دعا هنگام وداع بعد از اینکه دو رکعت نماز گزاشت چنانچه ما نماز گزاشتیم و وداع کرد چنانچه ما وداع کردیم پس صفوان گفت که حضرت صادق علیه السلام به من فرمود که مواظب باش این زیارت را و بخوان این دعا را و زیارت کن به آن پس بدرستیکه من ضامنم بر خدا براى هر که زیارت کند به این زیارت و دعا کند به این دعا از نزدیک یا دور اینکه زیارتش مقبول شود و سعیش مشکور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خداى تعالى به هر مرتبه که خواهد برسد و او را نومید برنگرداند.
اى صفوان یافتم این زیارت را به این ضمان از پدرم و پدرم از پدرش على بن الحسین علیهم السلام به همین ضمان و او از حسین علیه السلام به همین ضمان و حسین علیه السلام از برادرش حسن علیه السلام به همین ضمان و حسن از پدرش امیر المؤمنین علیه السلام با همین ضمان و امیر المؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله با همین ضمان و رسول خدا صلى الله علیه و آله از جبرئیل با همین ضمان و جبرئیل از خداى تعالى با همین ضمان و به تحقیق که خداوند عز و جل قسم خورده به ذات مقدس خود که هر که زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا قبول مى ‏کنم از او زیارت او را و مى ‏پذیرم از او خواهش او را به هر قدر که باشد و مى‏ دهم مسئلتش را پس بازنگردد از حضرت من با ناامیدى و خسار و بازش گردانم با چشم روشن به برآوردن حاجت و فوز به جنت و آزادى از دوزخ و قبول کنم شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند.
حضرت فرماید جز دشمن ما اهل بیت که در حق او قبول نشود قسم خورده حق تعالى به این بر ذات اقدسش و گواه گرفته ما را بر آنچه که گواهى دادند به آن ملائکه ملکوت او پس جبرئیل گفت :
یا رسول الله خدا فرستاده مرا به سوى تو به جهت سرور و بشارت تو و شادى و بشارت على و فاطمه و حسن و حسین و امامان از اولاد تو علیهم السلام تا روز قیامت پس مستمر و پاینده باد مسرت تو و مسرت على و فاطمه و حسن و حسین و امامان علیهم السلام و شیعه شما تا روز رستخیز پس صفوان گفت که حضرت صادق علیه السلام با من فرمود اى صفوان هر گاه روى داد از براى تو به سوى خداى عز و جل حاجتى پس زیارت کن به این زیارت از هر مکانى که بوده باشى و بخوان این دعا را و بخواه از پروردگار خود حاجتت را که برآورده شود از خدا و خدا خلاف نخواهد فرمود وعده خود را بر رسول خود به جود و امتنان خویش و الحمد لله.





http://www.monajat.monajat.org

ترجمه فارسی دعای علقمه

اى خدا اى خدا اى خدا اى مستجاب کننده دعاى بیچارگان و اى برطرف کن غم و اندوه پریشان خاطران‏اى دادرس دادخواهان و اى فریادرس فریادخواهان و اى آنکه تو از رگ من به من نزدیکترى .
اى آنکه بین شخص و قلب او حایل مى ‏شوى اى آنکه ذاتت در منظره بلند است و وجودت در افق روشن است
اى آنکه او منحصرا بخشاینده و مهربان و بر عرش مستقر است اى آنکه نظر چشم آنان که به خیانت نگرند و آنچه در دلها پنهان دارند همه را مى ‏دانى ؛ اى آنکه هیچ امر مستور و سر مخفى بر تو پنهان نیست اى آنکه اصوات بر تو مشتبه نخواهد شد و حاجات تو را به اشتباه نیفکند و اى کسى که الحاح و التماس تو را رنج و ملال ندهد .
اى مدرک هر چه فوت شود و اى جمع آرنده هر چه در جهان متفرق و پریشان شود اى برانگیزنده جانها پس از موت .
اى آنکه تو را در هر روز شأن خاصى است اى برآورنده حاجات اى برطرف ساز غم و رنجها ؛ اى عطا بخش سؤالات .
اى مالک رغبت و اشتیاقات اى کفایت کننده مهمات خلایق
اى کسى که تو به تنهایى کفایت از همه مى‏کنى و هیچ چیز در آسمان و زمین از تو کفایت نمى‏ کند .

از تو درخواست مى ‏کنم به حق محمد خاتم پیغمبران و به حق على امیر اهل ایمان و به حق فاطمه دخت پیغمبرت و به حق حسن و حسین (ع) که من بوسیله آن بزرگواران به درگاه حضرتت رو آورده ‏ام در این مقام و به آنها توسل جسته و آنان را به درگاهت شفیع مى‏ آورم و به حق آن پاکان از تو مسئلت مى ‏کنم و قسم و سوگند به جد یاد مى‏ کنم بر تو و به شأن و مقامى که آن بزرگواران را نزد توست و به قدر و منزلتشان نزد تو و به آن سر حقیقتى که موجب افضلیت آنها برعالمیان گردید و به آن اسم خاصى که تو نزد آنها قرار دادى از همه خلق به آنها اختصاص دادى تا آنکه فضل و کمال آنان برتر از تمام عالمیان گردید.
(به این امور تو را قسم مى ‏دهم و) از تو درخواست مى ‏کنم که درود فرستى بر محمد و آل محمد و هم و غم و رنج مرا برطرف سازى
و مهمات امورم را کفایت فرمایى و دینم را ادا سازى و از فقر و مسکنتم نجات دهى و مرا از سؤال از خلق به لطف و کرمت بی ‏نیاز گردانى و مرا کفایت کنى از هر هم و غمى که از آن مى‏ ترسم و از هر مشکل و خشونت هر که خایفم و از هر شر اشرارى که ترسانم و از مکر و ظلم و جور کسانى که خوفناکم و از تسلط و خدعه و کید و اقتدار کسانى که از آنها خائفم بر خود ؛ از همه مرا حفظ و کفایت فرمائى و کید و خدعه حیلت گران و مکر مکاران را از من بگردانى .

پروردگارا هر کس با من اراده شرى دارد شرش را به خود او برگردان و هر که با من قصد خدعه و فریب دارد آرزو و فریب و آسیب او را از من برطرف ساز و به هر طریق و به هرگاه مى ‏خواهى آزارش را از من منع فرما .
پروردگارا تو از فکر آزار من او را به فقر و مسکنت و بلا و مصیبت دایمى که برطرف ابدا از او نگردانى و به دردى که عافیت نبخشى مشغولش گردان و به ذلت ابدى و فقر و مسکنت همیشگى که هیچ جبران نکنى گرفتار ساز.

پروردگارا ذلت نفس را نصب العین او گردان‏و فقر و احتیاج را به منزل او داخل ساز و درد و مرض را به بدن او جاى ده تا او را از من همیشه مشغول درد و الم و فقر خودش گردانى و مرا از یاد او ببر چنانکه یاد خود را از خاطرش بردى و آن دشمن مرا تو به کرمت گوش و چشم و زبان و دست و پا و قلب و جمیع اعضایش را از آزار و اذیت به من منع فرما و دردى به تمام این اعضاء و جوارحش مسلط فرما که ابدا شفا نبخشى تا از من مشغول شود و یاد من از خاطرش برود و مهمات مرا کفایت فرما اى کافى مهماتى که غیر تو احدى آن مهمات را کفایت نتواند کرد که همانا تویى کفایت کننده در عالم و جز تو کفایت کننده‏اى نیست و فرج و گشایش امور منحصر به توست و غیر تو نیست و فریادرس خلق تویى و غیر تو نیست و پناه بیچارگان تویى و غیر تو نیست .
هر کس به جوار غیر تو پناه برد و فریادرسى جز تو طلبد و زارى به درگاه غیر تو کرد و ملجأ و پناهى غیر تو جست و نجات بخشى ماسواى تو از مخلوق طلب کرد محروم و ناامید گشت .
پس تویى اى خدا اعتماد و امید من و محل زارى و پناه و ملجأ و نجات بخش من که به لطف تو گشایش و فیروزى مى‏ طلبم و بوسیله محمد و آل محمد (ص) بدرگاه تو روى مى ‏آورم و توسل و شفاعت مى ‏جویم .
پس از تو منحصرا درخواست مى ‏کنم اى خدا اى خدا اى خدا و تو را شکر و ستایش مى ‏کنم و به درگاه تو به شکوه و ناله و زارى مى ‏آیم و از تو یار و یاور مى ‏طلبم .

باز از تو تنها مسئلت مى ‏کنم اى خدا اى خدا اى خدا به حق محمد و آل محمد که درود فرستى بر محمد و آل اطهارش و از من هم و غم و رنج و پریشانیم را برطرف سازى در همین جا که اقامت دارم .
چنانکه هم و غم و رنج ‏پیغمبرت را هم تو برطرف فرمودى و از هول و هراس دشمنش کفایت کردى ؛ پس از من برطرف ساز چنانکه از آن حضرت برطرف ساختى و به من فرج و گشایش بخش چنانکه به او بخشیدى و امورم کفایت فرما چنانکه از او کفایت فرمودى و هر چه از آن هراسانم تو برطرف گردان و از من آنچه که از مشقت و زحمتش ترسانم و آنچه از او اندوهناک و پریشان خاطرم بدون تحمل مشقت من تو از من کفایت فرما و مرا برآورده حاجت از اینجا بازگردان و مهمات امور دنیا و آخرتم را کفایت فرما .

اى امیر المؤمنین و اى ابا عبد الله الحسین سلام و تحیت خدا از من بر تو باد همیشه تا من باقیم و تا لیل و نهار باقى است و خدا این زیارت مرا آخر عهد من در زیارت شما قرار ندهد و هرگز میان من و شما خدا جدایى نیفکند .

پروردگارا مرا به طریق حیوة محمد و آل محمد زنده بدار و به طریق آنان بمیران و بر ملت و شریعتشان قبض روحم فرما و در زمره آن بزرگواران محشورم گردان و طرفة العینى تا ابد در دنیا و آخرت میان من و آنها جدایى میفکن .

اى امیر المؤمنین و اى ابا عبد الله من آمدم به زیارت شما و براى توسل بسوى خدا پروردگار من و شما و براى توجه به درگاه او بوسیله شما و به شفاعت شما و به شفاعت شما بسوى خدا براى برآمدن حاجتم ؛ پس براى من به درگاه خدا شفاعت کنید که شما را نزد خدا مقام بلند محمود و آبرومندى رتبه و منزلت رفیع است و وسیله خدایید.
حالیا من از زیارت شما باز مى‏ گردم و منتظر برآمدن قطعى حاجتم و روا شدن آن از لطف خدا بواسطه شفاعت شما به درگاه ‏حق در این حاجت هستم.
پس اى خدا ناامید نشوم و از این سفر زیارت به زیان و حرمان باز نگردم بلکه از آن درگاه کرم با فضیلت و رستگارى و فیروزى و اجابت دعاها و برآورده شدن تمام حاجات باز گردم و با شفاعت به درگاه حق برگردم بر آنچه خدا مشیتش قرار گرفته و هیچ قدرت و نیرویى الا به حول و قوه خدا نخواهد بود ؛ کارم را به خدا تفویض مى کنم و در پناه حق و یارى او با توکل بر خدا .
پیوسته خواهم گفت که خدا مرا بس و کافى است که خدا هر که او را به دعا بخواند مى ‏شنود و مرا جز درگاه و درگاه شما بزرگانم که اولیاء خدایید درى دیگر نیست .
آنچه پروردگارم خواسته وجود یابد و آنچه نخواسته وجود نخواهد یافت و هیچ حول و قوه‏اى جز به خدا وجود ندارد .

من شما دو بزرگوار را اینک وداع مى ‏گویم و خدا این زیارت را آخرین عهدم به زیارت شما قرار ندهد.

من بازگشتم اى آقاى من اى امیر المؤمنین و اى آقاى من اى ابا عبد الله و سلام و تحیت مادام که شب و روز پیوسته به یکدیگرند بر شما باد و همیشه این سلام به شما واصل شود و از شما پوشیده و محجوب هیچگاه نباشد انشاء الله و از خدا به حق شما دو بزرگوار مسئلت مى ‏کنم که این همیشه با مشیت خدا و عنایت الهى انجام یابد که او البته خداى بزرگوار ستوده صفات است .
بازگشتم اى آقاى من از زیارت شما در حالى که از هر گناه توبه کرده و به حمد و شکر و سپاس حق مشغولم و امیدوار اجابت دعاهایم هستم و ابدا مأیوس از لطف خدا نیستم که باز مکرر رجوع به درگاه شما و بازگشت به زیارت قبور مطهر شما کنم و هیچ از شما و زیارت قبور مطهرتان سیر نشوم ؛ بلکه مکرر باز بیایم انشاء الله و البته هیچ حول و قوه ‏اى جز به خواست خدا نخواهد بود .

اى بزرگان من به زیارت شما مشتاق و مایل بودم بعد از آنکه اهل دنیا را دیدم به شما و زیارت شما بى ‏میل و رغبت بودند پس خدا مرا از امید و آرزویى که دارم محروم نگرداند و هم از زیارت شما محروم نسازد که او به ما نزدیک است و اجابت کننده دعا خیلى است.




http://www.monajat.monajat.org

زیارت عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کند و فرزند چنین کسى و اى کشته اى که انتقام کشته گانت نگرفتى


اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ

سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز

یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ

اى ابا عبداللّه براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام


و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ

و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى را بر شما خاندان


وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها

و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود


و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ

و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند


بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم

بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان


یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ

اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت


وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ

و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را


وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ

خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو


بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ

پدر و مادرم بفدایت که براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را


وَ اَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ و َآلِهِ

و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله


اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ

خدایا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت


یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ

اى اباعبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤ منین و فاطمه و حسن


وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْ

وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَشْیاعِکُمْ
و شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و جنگ با تو را برپا آرد و به بیزارى جستن از آسى آه شالوده ستم و ظلم بر شما را ریخت




و بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ریزى کرد شالوده این کار را و پایه گذارى کرد بر آن بنیانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما


بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ

بیزارى جویم بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى دوستان شما


وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ

و به بیزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بیزارى از یاران و پیروانشان


اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ

من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد


فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکُمْ

و درخواست کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزارى جستن از دشمنانتان را


اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَآُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ

به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام راست و درستى (و ثبات قدمى ) در دنیا و آخرت


وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ] مِنْکُمْ

و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما در پیش خدا و روزیم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشکار گویاى [به حق] که از شما (خاندان ) است


وَ اَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَه

و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او دارید ، که عطا کند به من بوسیله مصیبتى که از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را که مى دهد به یک مصیبت زده از مصیبتى که دیده


وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ

براستى چه مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا چنانم کن در اینجا که ایستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى


اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد


اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آکِلَةِ الَْآکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خدایا این روز روزى است که مبارک و میمون دانستند آنرا بنى امیه و پسر آن زن جگرخوار (معاویه ) آن ملعون پسر ملعون (آه لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او و آلش باد


فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

در هر جا و هر مکانى که توقف کرد در آن مکان پیامبرت صلى اللّه علیه و آله


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ

خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت بر ایشان باد از جانب تو براى همیشه


وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ

و این روز روزى است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان حضرت حسین صلوات اللّه علیه را


اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذابَ [الاَْلیمَ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا

خدایا پس چندین برابر کن بر آنها لعنت خود و عذاب دردناک را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى که هستم


وَ اَیّامِ حَیاتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ

و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان پیامبرت که بر او و بر ایشان سلام باد


پس مى گوئى صد مرتبه :



اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

خدایا لعنت کن نخستین ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد


اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً

خدایا لعنت کن بر گروهى که پیکار کردند با حسین علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را


پس مى گوئى صد مرتبه :



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما


اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین


پس مى گوئى :



اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ

خدایا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را


اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ

خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا روز قیامت


پس به سجده مى روى ومى گوئى :


اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى

خدایا مخصوص تو است ستایش سپاسگزاران تو بر مصیبت زدگى آنها، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم


اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ

خدایا روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود (به صحراى قیامت ) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت با حسین علیه السلام و یاران حسین آنانکه بى دریغ دادند جان خود را در راه حسین علیه السلام






http://www.asriran.com