چقدر امروز دلم گرفته. چقدر دلتنگم.
راستی چرا این طوری شد؟؟
واقعا چطور دلشون اومد این کارو بکنن؟؟
کاش شعور داشتن
کاش میفهمیدن که اون حسینه
حسین
به خدا ، حسین خیلی با ارزش تر از مقام و قدرته
حسین خیلی چیزاست
حسین عشقه
احساسه
کماله
انسانیت نابه
بنده پاک پاک پاک
بنده ای که همه شهیدان به رتبه اش غبطه میخورن
فهمیدن اینا اینقدر سخت بود؟؟
فقط کمی درک لازم داشت
یعنی مال حرام آدمو انقدر از انسانیت در میاره؟؟؟
خیلی حس بدیه
خیلی بده که حسین ، مظهر همه خوبیا رو انقدر اذیت کردن.
دلشو شکست. کم دل پدرشو شکسته بودن؟؟
کم امام علی رو ناراحت کرده بودن؟؟
دیشب توی اخبار یه بخشی رو نشون داد که آیا واقعا
اگر اون موقع توی کربلا بودین با امام حسین همیاری میکردین؟؟
واقعا این کارو میکردین؟؟
هیچ فکر کردین شهیدای ما این کار کردن؟
از خودشون
از جونشون از زندگشون گذشتن
به خاطر اعتقادشون
به خاطر دینشون
به خاطر اینکه
نمیخواستن مثل کوفیان باشن
هر موقع جانبازای شیمایی رو میبینم
هزار بار به همشون حسادت میکنم
یه نفر باید چقدر از خود گذشته باشه تا به خاطر دیگران از جونش بگذره؟؟
چند دقیقه طول نمیکشه
لطفا به اینا فکر کنید.
ممنونم
سلام.ایام تسلیت.حس زیبایی رو منتقل کردین.
هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلاست
بهانه ایی نیست برای فراموشی حسین(ع)
سلام
دل نوشته خوبی بود
حتما فکر می کنم...
عزاداریتون قبول
التماس دعا
لبریز آه و ندبه و غم گریه میکنم
دلتنگم و به یاد حرم گریه میکنم
شایسته زیارت شش گوشه نیستم
این روزها به حال خودم گریه میکنم
تا تل زینبیه و گودال قتلگاه
تا خیمه ها قدم به قدم گریه میکنم
با علقمه، به یاد لبت آب میشوم
با روضه های مشک و علم گریه میکنم
حتی اگر که خون بچکد از نگاه من
هر صبح و شام نه همه دم گریه میکنم
گفتند چشم خواهرت از دست رفته بود
معلوم شد برای تو کم گریه میکنم