امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

حسین و شادمانی پیامبر و فاطمه علیها السلام

امام صادق علیه السلام فرمود : جبرئیل علیه السلام محضر مبارک رسول الله عرضه داشت :

یا رسول الله : آیا تو را به فرزندی که امتت بعد از تو او را می کشند بشارت ندهم؟!

حضرت فرمود : مرا به آن نیازی نیست .

جبرئیل به آسمان رفت و برای بار دوم آمد و همان کلمات را تکرار کرد ، باز حضرت رسول (ص) فرمود :

مرا به آن نیازی نیست

جبرئیل عرضه داشت : پروردگارت اوصیای تو را در نسل او قرار می دهد ، حضرت فرمود : بسیار خوب پذیرفتم و خشنود شدم .

حضرت بر فاطمه علیها السلام وارد شد و فرمود : جبرئیل نزدم آمد و به فرزندی که پس از من امتم او را می کشند بشارت داده است .

فاطمه علیها السلام عرض کرد : مرا به آن نیازی نیست .

رسول خدا (ص) فرمود : پروردگارم امامت و ولایت  و وصایت را در نسل او قرار داده است .

فاطمه علیها السلام عرضه داشت : بسیار خوب پذیرفتم و خشنود شدم .

پس در حالی که از مقتول شدن آن فرزند کراهت داشت به او باردار شد و بار حمل را بر زمین نهاد ،

« حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً » (سوره احقاف آیه 15)

مادرش او را با ناراحتی حمل می کند و با ناراحتی بر زمین می گذارد و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سی ماه است ، تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می گوید :

پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان .

امام فرمود : آیا در دنیا مادری را دیده اید « هل رایتم فی الدنیا تلد غلاما فتکرهه؟!»

که فرزندی بزاید و از آن کراهت داشته باشد ، البته این کراهت به خاطر این بود که می دانست عنقریب کشته خواهد شد ، بعد از شنیدن خبر شهادت امام حسین علیه السلام پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین علیه السلام گریستند تا حدی که جبرئیل نازل شد که پروردگارتان سلامتان می رساند و می فرماید : صبر نمودن بر شما واجب می باشد ، بعد از آن هر دو صبر نمودند ، وقتی که حسین علیه السلام متولد شد ، جبرئیل باز خبر شهادتش را به پیامبر اکرم (ص) داد ، حضرت گریه نمود ، در این بین فاطمه علیها السلام وترد شد در حالی که چشمان آن جناب اشک بار بود ، از حضرتش پرسید : شما را چه شده است ؟

پیامبر خدا (ص) فرمود : جبرئیل به من خبر داده که امتم عنقریب حسین علیه السلام را می کشند .

فاطمه با شنیدن این سخن جزع نمود و جامه خود را پاره کرد .

پیامبر (ص) فرمود : فاطمه جان ناراحت نشو که یکی از فرزندان این مولود مالک امور می شود و انتقام قاتلین را خواهد گرفت . فاطمه علیها السلام خشنود شد و نفس مبارکش آرام گشت . ( ترجمه کامل الزیارت باب 16 )







http://www.molayemehraboon.blogfa.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد