امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

علمدار عشق

عباس سرچشمه احساس است. نام او تمام خوبیها را در ذهن تداعی می کند. نام عباس که می آید علی با شجاعتش ، حسن با مظلومیتش ، حسین با عزتش، زینب با بردباریش و طفلان تشنه لب حسین با همه، عطشانی و معصومیشان یک جا به ذهن متبادر می شود. او چنان با اهل بیت آمیخته و چنان با کربلا و عاشورا جوش خورده است که در روز تولدش هم نمی توان حماسه جانسوز و باشکوه کربلا را به یاد بیاورد. اصلاً عباس زاده کربلاست و تولد حقیقی او در کربلا بوده است. با اتصال به اقیانوس سرخ است که او نیز بیکرانه می شود و ساحل عظمتش ناپیدا می نماید.

سرو ناوری که در سال 26 هجری از سرای سبز علی قد می کند، رشد می کند و حماسه اش بر اقصای زمان و مکان سایه می افکند. او پنجمین پور علی است. ماهی که از خورشید علی نور می گیرد و آئینه وار خصلت های جوانمردانه اوست. ابوالفضل عضو تازه وارد خانه علی است. وجودش مایه شادی همه اهل خانه است و پس از مدت ها که به خاطر فقدان جایگاه زهرا سنگینی حزن و اندوه فضای خانه را بر کرده بود، او تحولی شادی بخش در این روند ایجاد کرده است.


همه او را دوست دارند اما رابطة او با حسین(ع) طور دیگری است.

رشنه ای نامرئی، از جنس لطیف عشق و محبت آن دو را به هم مربوط می سازد. برادر بزرگ تر هر جا که می رود چون سایه دنبال اوست. این ارتباط زمانی عمیقتر می شود که پدر دست برادر را در دست او می گذارد و می گوید: عباس! حسین را به تو می سپارم. همیشه با او باش و هیج وقت تنهایش مگذار. از آن به بعد او حسین را چون جان شیرین در بر می گیرد و تا آخر با او می ماند. حسین پاسدار اسلام است و عباس، پاسدار حسین. نوجوان که بود حدود سی نفر از جوانان قوی و برومند بنی هاشم را انتخاب کرد و آموزششان داد تا از حسین محافظت کنند.

عباس برای حسین(ع) مثل هارون است برای موسی و علی برای محمد(ع). نقشی که علی علیه السلام در شکل گیری آیین پیامبر داشت، عباس نیز در نهضت احیاگر عاشورا ایفا کرد. حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در کربلا متولد می شود و با کربلا جاودانه می گردد ایثار و جانبازی او در آن روز باشکوه، تا امروز بلکه تا ابد منشأ بروز و تجلی این شیوه انقلابی خواهد بود. نام و یاد عباس و یادآوری آزادگی و جوانمردی او سستی و خمودی را از چهره جامعه و فرهنگ آن می زداید. سلوک مردانه عباس، خود به تنهایی فرهنگی پویا و ماندگار است. اگر نهضت عاشورا باعث تجدید حیات و رونق دوباره اسلام شد، به خاطر حضور عناصری ناب چون علمدار کربلا بود. هنوز فریاد بلند و رسای او که می گفت: «به خدا اگر دست راستم قطع شد، دست از حمایت دینم بر نمی دارم» از اعماق تاریخ به گوش می رسد. همان پیامی که امروزه الهام بخش ایثارگران و جانبازان راه حق و اسلام ناب محمدی است. آب حیاتی که از مشک او بر زمین ریخت، هنوز جاری است و کام همه تشنگاه آزادگی و رادمردی را سیراب می کند. آری! در روایات آمده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز قیامت دست های بریده او را برای شفاعت کافی می شمارد . به امید آن روز.





http://rbc.najva.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد