استفاده از درمانهاى پزشکى، و بهرهگیرى از تربت سیدالشهداء (ع) و توسل به اولیاء الله (ع)، و دعا کردن، سه ابزار براى شفاى امراض -در صورتى که اجل حتمى او فرا نرسیده باشد- مىباشند. این سه عامل همان گونه که مىتوانند به صورت منفرد و جداگانه، با ارادۀ الاهى مؤثر واقع شوند و با بهرهگیرى از یکى، از دو عامل دیگر مستغنى شویم، نیز مىتوانند به صورت مجموعهاى مرکب از هر سه عامل (به عنوان علت تامۀ مرکب) سبب شفاى مریض گردند؛ یعنى دعا سبب پذیرش شفاعت امام (ع) و اثر بخشى تربت او شود و تأثیر شفاعت امام (ع) و تربت او، سبب نتیجه بخشى بهینه عملیات پزشکى گشته و مراحل درمان به سهولت طى شود.
ادامه مطلب ...مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ «نفس المهموم» عباراتی از زیارتنامه سیدالشهدا(علیه السلام) میآورد که در انتساب آن به حضرت مهدی(عج) تردید ندارد؛ در این زیارتنامه 10 ویژگی برای امام حسین(علیه السلام) بیان شده است.
برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیکترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفتههایی که در آن تنها صدق گفتار مشاهده میشود، میتوان افراد شناخت. بر همین اساس، پناه بردن به کلام معصومین(علیهم السلام) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصوم(علیهم السلام) است.
امام حسین (علیه السلام) نیز به دلیل اثرگذاری خاصی که در مکتب شیعه دارد، و چگونگی زندگی، قیام و شهادتی که داشت، بسیار مورد سؤال امامان بعد از خود قرار گرفت تا شناخت شیعیان از امام سوم خود، بیشتر شود و هر یک از اولاد معصوم ایشان نیز به دنبال ارائه بهترین توصیف در باره شخصیت نورانی سیدالشهدا(علیه السلام) بودند. در این نوشتار به صورت خلاصه، اظهارات حضرت ولی عصر(عج) در باره جد شهیدشان برای بازشناسی شخصیت امام حسین (علیه السلام) ارائه شود.
از بهترین توصیفاتی که راجع به حضرت امام حسین (علیه السلام) شده، زیارتنامهای است منسوب به حضرت ولی عصر(عج). مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ خود «نفس المهموم» عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی به حضرت مهدی(عج) نسبت میدهد، آنجا که امام مهدی(عج) می فرماید:
«کُنتُ لِلرَّسُولِ وّلَداً و لِلقُرآن سَنَداً وَ للاُمَّة عَضُداً وَ فِی الّاعَهة مُجتَهِداً حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق ناکِباَ عَن سُبُلِ الفُسّاق تَناوه تأوه المَجهُود طَوِیل الرُکُوع وَ السُّجُود زاهِداَ فِی الدُّنیا ژُهدَ الرّاحِل عَنها ناظِراَ بِعَین المُستَوحِشِینَ مِنها»؛ تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر میتافتی، آه میکشیدی، آه آدمی که به رنج و زحمت افتاده، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است، با دیده وحشتزدگان بدان نگاه میکردی.
1. امام حسین(علیه السلام)، فرزند سول خدا (صلی الله علیه وآله) بود، او نواده پیامبر اکرم به شمار میرفت، و رسول خدا او را فرزند خویشتن میخواند.
2. او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(علیه السلام)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفاظ بیان فرموده در وجود مطهر حسین(علیه السلام) رؤیت و مشاهده میشود.
3. آن حضرت بازوی امت بود، امت اسلامی با وجود حضرت حسین(علیه السلام) دارای بازویی پر توان و قدرتمند بوده و هست و به همین دلیل میتواند همه قدرتهای ضد خدایی را در هم بشکند و نابود سازد.
4. امام حسین(علیه السلام) در راه اطاعت پروردگار، سخت کوش و تلاشگر بود. دعا، نیایش، ابتهال، نماز و مناجات شبانه وی در تاریخ، ضبط شده و خود مایه اعجاب آدمی است.
5. آن بزرگوار نگهدار عهد و میثاق بود. عهد و پیمان با خداوند یا با مردم را هرگز نقض نکرد و ثابت و استوار روی پیمان خویشتن میماند و وفا میکرد.
6. او از راه و روش فاسقان و فاجران رویگردان بود. هرگز روی به آنان نیاورد و تمایل به سوی آنان نکرد و چطور ممکن است کسی که فناءفیالله پیدا کرده به مخالفان فرمان پروردگار روی بیاورد و به آنان تمایل پیدا کند؟!
7. امام حسین (علیه السلام) دردمندانه آه میکشید، چون ناله کسی که سخت به رنج و زحمت افتاده و بار سنگینی از غصه و اندوه در دل دارد و در سینهاش جراحتی التیامناپذیر است.
9. سیدالشهداء (علیه السلام) نسبت به دنیا زاهد، بیرغبت و بیعلاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است.
10. آنجا که نظر دیگران نظر خریداری و نگاه عاشقانه بود، نظر آن بزرگوار به دنیا نظر انسان وحشتزده بود و نگاهش، نگاه دلبریدگان از آن، و بالاخره او از دنیا و زرق و برق آن در فرار بود که این چیزها در چشم انسان دریادلی چون امام حسین(علیه السلام) کمترین فروغی ندارد.
گروه دین تبیان
منبع :
خبرگزاری فارس
آیاتی از قرآن مجید که از آنها فضیلت و عظمت مقام حسین (ع) استفاده میشود فراوان است که در این یادداشت به چهار نمونه از آنها اشاره میشود.
1. آیه مودّت
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ لا أَسْألُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلّا المَوَدَّةَ فِی القُرْبی» (الشوری: 23)
(بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم])
احمد بن حنبل در مسند، ابو نعیم حافظ، ثعلبی، طبرانی، حاکم، رازی ، شبراوی، ابن حجر، زمخشری ، ابن منذر، ابن ابی حاتم، ابن مردویه ، سیوطی و گروهی دیگر از علماء اهل سنت از ابن عباس روایت کردهاند که زمانی که این آیه نازل شد اصحاب گفتند: ای پیامبر خدا، این خویشاوندان تو که واجب گردیده بر ما مودّت و دوستی آنان کیستند؟
حضرت پیامبر (ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنها یعنی حسن و حسین. (الغدیر 2/307)
جالب اینکه امام شافعی در مورد حب اهل بیت (ع) گفته است:
یا أَهلَ بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ حُبُّکُمْ / فَرْضٌ مِنَ اللَّهِ فِی القُرآنِ أَنزَلَهُ
کَفاکُمْ مِنْ عَظِیِم القَدرِانَّکُمْ / مَنْ لَم یُصَلِّ عَلَیکُم لا صَلوةَ لَهُ
(ای اهل بیت رسول خدا محبت شما از سوی خداوند در قرآنش واجب شده است. در عظمت قدر و منزلت شما همین بس که هرکس در نماز بر شما صلوات نفرستد نماز نخوانده است)
(در کتاب الغدیر آمده که انتساب این ابیات به امام شافعی از شرح المواهب زرقانی جلد 7 ص 7 و جمعی دیگر است)
مفسر معروف علامه طبرسی از شواهد التنزیل حاکم حسکانی که از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است نقل میکند که پیامبر اسلام (ص) فرمود:
ان اللَّه خلق الانبیاء من اشجار شتی، و انا و علی (ع) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و علی فرعها، و فاطمة لقاحها، و الحسن و الحسین ثمارها، و اشیاعنا اوراقها ـ تا آنجا که فرمود ـ لو ان عبدا عبدالله بین الصفا و المروة الف عام، ثم الف عام، ثم الف عام، حتی یصیر کالشن البالی، ثم لم یدرک محبتنا کبه اللَّه علی منخریه فی النار، ثم تلا: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً
(خداوند انبیاء را از درختان مختلفی آفرید، و من و علی را از درخت واحدی، من اصل آنم، و علی شاخه آن، فاطمه موجب باروری آن است، و حسن و حسین میوههای آن، و شیعیان ما برگهای آنند ... سپس افزود: اگر کسی خدا را در میان صفا و مروه هزار سال، و سپس هزار سال، و از آن پس هزار سال، عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش میافکند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) (مجمع البیان 9/43)
همچنین زمخشری در کشاف درباره محبت اهل بیت (ع) حدیثی نقل کرده که خیلی ارزنده و پرمعناست و فخر رازی و قرطبی نیز از او اقتباس کردهاند: حدیث مزبور به وضوح مقام آل محمد (ص) و اهمیت حب آنها را بیان میدارد. رسول خدا (ص) فرمود:
من مات علی حب آل محمد مات شهیدا الا و من مات علی حب آل محمد (ص) مغفورا له الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا الا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکیر الا و من مات علی حب آل محمد یزف الی الجنة کما تزف العروس الی بیت زوجها الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة الا و من مات علی حب آل محمد جعل اللَّه قبره مزار ملائکة الرحمة الا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة و الجماعة الا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامه مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا الا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة. (کشاف 4/220، تفسیر فخر رازی 27/165 ، تفسر قرطبی 8/5843 ، نمونه 20/414 )
(هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود بخشوده است، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود با توبه از دنیا رفته، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت میدهد، و سپس منکر و نکیر (فرشتگان مامور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود او را با احترام به سوی بهشت میبرند آن چنان که عروس به خانه داماد، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده میشود، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار میدهد، آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته، آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا رود روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر میشود که در پیشانی او نوشته شده: مایوس از رحمت خدا، آگاه باشید هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود کافر از دنیا رفته، آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا برود بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.)
2. آیه تطهیر
خداوند می فرماید: انَّما یُرِیْدُ اللَّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (احزاب: 33)
(خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد)
واژه «رجس» به معنای شیء ناپاک است اعم از اینکه از نظر طبع آدمی ناپاک باشد یا به حکم عقل یا شرع و یا همه اینها (مفردات راغب، ماده رجس)
و اینکه در بعضی موارد رجس به معنای گناه یا شرک یا بخل و حسد و یا اعتقاد باطل و مانند آن تفسیر شده، در حقیقت بیان مصداقهایی از آن است وگرنه مفهوم این کلمه، مفهومی عام و فراگیر است، و همه انواع پلیدیها را شامل میشود. دلیلش هم این است که الف و لام رجس در این آیه الف و لام جنس است.
تطهیر به معنای پاک ساختن است و در حقیقت تاکیدی بر مساله اذهاب رجس و نفی پلیدیها است، و ذکر آن به صورت مفعول مطلق نیز تاکید دیگری بر این معنی محسوب میشود.
و اما تعبیر اهل البیت به اتفاق همه علمای اسلام و مفسران، اشاره به اهل بیت پیامبر (ص) است، و این چیزی است که از ظاهر خود آیه نیز فهمیده میشود، چرا که بیت گرچه به صورت مطلق در اینجا ذکر شده، اما به قرینه آیات قبل و بعد، منظور از آن، بیت و خانه پیامبر (ص) است و روایات بسیار زیادی در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده که میگوید: مخاطب در آیه فوق منحصرا پنج نفرند: پیامبر (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام.
با وجود این نصوص فراوان که قرینه روشنی بر تفسیر مفهوم آیه است تنها تفسیر قابل قبول برای این آیه همین است. (نمونه 17/293)
بر حسب احادیث متواتر بین شیعه و سنی، آیه تطهیر در مورد اجتماع آن پنج شخصیت ممتاز عالم آفرینش در زیر کساء و صلوات پیغمبر (ص) بر آنها نازل شد، و آیه شریفه و احادیثی که در تفسیر آن وارد شده دلالت بر عصمت و جلالت شأن حضرت سید الشهداء (ع) دارد.
روایات بسیار فراوانی در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده که از همه آنها استفاده میشود، پیامبر (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند- و یا به خدمت او آمدند- و عبایی بر آنها افکند، و دعا کرد:
خداوندا! اینها خاندان من هستند، رجس و آلودگی را از آنها دور کن. در این هنگام آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ نازل گردید.
دانشمند معروف حاکم حسکانی نیشابوری در شواهد التنزیل این روایات را به طرق متعدد از راویان مختلفی گرد آوری کرده است. (شواهد التنزیل 2/31)
بعد از جریان عاشورا وقتی به سر مبارک امام حسین (ع) جسارت شد واثلة بن اسقع برخاست و گفت:
سوگند به خدا من همواره علی، حسن، حسین و فاطمه را دوست میدارم بعد از اینکه شنیدم پیغمبر (ص) در حق آنها چه چیزهایی فرمود؛ یک روز در خانه ام سلمه در خدمت پیغمبر مشرف بودم که حسن آمد پیغمبر او را بر زانوی راستش نشانید و بوسید پس حسین آمد و او را بر زانوی چپش نشانید و بوسید پس فاطمه آمد و او را پیش روی خود نشانید پس علی را طلب کرد و گفت: «انَما یُرِیْدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (صحیح مسلم 7/130)
واحدی در اسباب النزول، احمد در مناقب و طبرانی نقل کردهاند که آیه «انَّما یُرِیدُ اللهُ» در حق پنج نفر نازل شد: رسول خدا، علی، فاطمه حسن و حسین (ع) (اسباب النزول 1/368، فرائد السمطین 1/24 )
این آیه و احادیث متواتر دلالت بر عصمت حضرت سید الشهداء (ع) دارد و اثبات می کند هر عمل ، اقدام و نهضتی که آن حضرت و دیگر ائمه اهل بیت انجام دهند صواب و حق است.
3. آیه مباهله
خداوند می فرماید: فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ (آل عمران: 61)
(هر گاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم)»
از جمله آیاتی که بر فضیلت، و بلندی رتبه و مقام سید الشهداء (ع) به اتفاق مسلمانان گویا و ناطق است، آیه مباهله است.
از مظاهر و دلائل قوت ایمان پیغمبر (ص) به رسالتش داستان مباهله است زیرا پیشنهاد مباهله از طرف آن حضرت اگر مؤمن به دعوت خود نبود یک انتحار واقعی و دادن سند بطلان دعوت به دست دشمن بود. زیرا اگر نفرین نصارای نجران در حق آن جناب مستجاب میشد و یا آنکه نفرین پیغمبر (ص) به آنها مستجاب نمیگشت ، بطلان ادعاء آن حضرت آشکار میگشت لذا هیچ خردمندی چنین پیشنهادی نمیدهد مگر آنکه صد در صد اطمینان به استجابت دعای خود و هلاک دشمن داشته باشد، و پیغمبر اکرم (ص) چون یقین جزمی به صحت رسالت و استجابت دعاء خود و نابودی دشمن در صورت مباهله داشت با کمال شجاعت و صراحت، پیشنهاد مباهله داد.
شرکت دادن علی، حسن ، حسین و فاطمه زهرا (ع) در مباهله که به تعیین و امر خداوند بود نیز دلیل بر این است که این چهار نور مقدس که با پیغمبر در مباهله حاضر شدند شایستهترین و گرامیترین خلق در نزد خدا، و عزیزترین انسانها در نزد پیغمبر خدا بودند.
4. سوره «والفجر» و آیه «یا ایتها النفس المطمئنة»
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحبّ بخوانید که سوره حسین بن علی است، هر کس آن را بخواند با حسین بن علی (ع) در قیامت در درجه او از بهشت خواهد بود. (مجمع البیان 10/481)
لازم به ذکر است که معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین بن علی (ع) ممکن است به این خاطر باشد که اباعبدالله الحسین (ع) مصداق روشن «نفس مطمئنه» است که در آخرین آیات این سوره مخاطب واقع شده است، همانگونه که در حدیثی ذیل همین آیات آمده است. (البرهان فی تفسیر القرآن 5/658)
و یا به خاطر اینکه لیالی عشر (شبهای دهگانه) یکی از تفسیرهایش شبهای دهگانه آغاز محرم است که رابطه خاصی با حسین بن علی (ع) دارد. (نمونه 26/439 )
نویسنده: حجتالاسلام وحید واحد جوان
۱. ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
۲. پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر
۳. دوری جستن از خط انحراف
۴. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوههای هدایت
۵. ترویج روحیه شهادتطلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا.
۶. احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت.
پی نوشت :
۱. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۱۸۰.
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۹۰؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۳۸؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۵۳۸، ۵۴۲ و ۵۴۷ .
حسین ع، همچون پدرش در سراسر زندگی، عدالت را میخواست. او مرد دین بود، نه مرد سیاست سازشکارانه،
و دین را همان میدانست که جدش از نخستین روزهای دعوت خود اعلام کرد: اجرای عدالت با گرفتن حقوق ضعیفان از متجاوزان.
در حالی که در سراسر قلمرو اسلامی آن روز، نشانی از این عدالت دیده نمیشد.
تشریفاتی که به نام دین در مسجدهای مکه و مدینه و کوفه و دمشق و بصره انجام میگرفت، چندان بهتر از مراسمی نبود که عرب پیش از بعثت محمد ص در مسجدالحرام در کنار خانه کعبه انجام میداد؛ تشریفاتی بیروح برای مردمفریبی یا خود را فریفتن. او در قیام خود، خدا را میخواست و پس از خدا مردم را میخواست.
او میدید آنچه خدای اسلام به نام عبادت بر مسلمانان واجب ساخته، بهخاطر آن است که آنان را مسلمانانی پاکدل، پاک اعتقاد و مسلماندوست بار آورد تا آنچه را که روح اسلام خواهان آن است، تحقق یابد.
او دین را سنت خدا میدانست که باید در میان مردم جاری باشد. اکنون که سنت مرده و بدعت زنده شده است و او میتواند این منکر را دگرگون کند، نباید صبر کند.
او باید پوشش ریا و تزویری را که فرزند و نوه ابوسفیان بر روی مسلمانی کشیده و دین را حکومتی نژادی به مردم شناساندهاند که در آن حکومت، قریش والاتر از دیگرانند، بدرد و چهره حقیقی اسلام را که پس پرده این تشریفات دروغی است آشکار کند.
در راه او مشکلاتی بود، مشکلات شکست و بالاتر از آن خطر مرگ. او میدانست پایان کار چه خواهد بود. قطعههای کوتاه و تکبیتیها و جملههای فشرده که گاه گاه بر زبان میآورد و هریک چون گوهری بر تارک آزادگی میدرخشد، نشان دهنده این آگاهی است.
نقطه اختلاف ما با بعضی مورخان و جامعهشناسان قدیم و امروز- مسلمان یا غیرمسلمان- در همینجاست. آنها به قیام حسین از دیده سیاست مینگرند، در حالی که او از این قیام دین را میخواست.
فراموش نمیکنم شبی را که با استاد سالخورده مصری، دکتر عبدالله عنان، استاد تاریخ، بر بالکن مهمانخانه شهر تلمسان در الجزایر نشسته بودیم.
سخن از کربلا و نهضت حسین به میان آمد. این پیرمرد مسلمان سالخورده که عمر خود را در تاریخ اسلام سپری کرده است، چه ناسنجیده سخنی گفت: « چرا به حسین لقب ابوالشهدا دادهاند؟ او شهید نیست تا چه رسد که سالار شهیدان باشد. او مردی بلندپرواز بود که خود را به کشتن داد!!».
همین که نام «ابوالشهدا» را بر زبان آورد، دانستم متأسفانه سینه این استاد که آفتاب عمرش بر لب بام رسیده از حسد هم پیشه خود خارج نیست و بیش از ابوالشهدا، از مؤلف ابوالشهدا دلی پر دارد! ابوالشهدا را نویسنده مشهور مصری، عباس عقاد، نوشت.
این کتاب در سراسر قلمرو اسلامی عربی و بهخصوص کشورها و منطقههای شیعهنشین جایی باز کرد. به فارسی هم ترجمه شد و عقاد شهرتی بیش از آنچه داشت، یافت.
در پایان دیدم استاد عنان و همفکران او به جنگهای جمل، صفین و نهروان و کربلا از دیده کشورگشایی مینگرند، نه دینخواهی؛ به این جنگها خرده میگیرند چون تنها به یک روی کار چشم دوختهاند- حکومت- آن هم به هر صورت که باشد و آنچه بدان نمینگرند، دین است.
شکایت حسین از دوره حکومت معاویه این بود که بدعت زنده شد و سنت مرد. اگر یاور پیدا شد، باید سنت را زنده و بدعت را نابود کرد. پایان چه باشد؟ با خداست.
http://www.hamshahrionline.ir/news-14569.aspx
هنگامی که می نگریم در «خطبة عاشورا»، سخن از عدل می رود و از این که عدالت
از میان رفته است، می فهمیم که ما نیز باید با دفاع از «عدالت»، فلسفة
عاشورا را زنده نگاه بداریم و با قیام برای اجرای عدالت، از عاشورا دم
بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم.
هنگامی که می بینیم «حبیب بن مظاهر اسدی» و «سلیمان بن صرد خزاعی»، در نامة خود به امام حسین (علیه السلام) از آن امام بزرگ می خواهند تا بیاید و با ظلمهای اقتصادی نیز مبارزه کند و برای غلبة سرمایه داران بر جامعة اسلامی و سرنوشت جامعه، چاره ای بیندیشد، خوب درک می کنیم که تکلیف مسلمانان حسینی و مؤمنان عاشورایی چیست و وظیفة مردمی که ذکر و وردشان «یا لیتنا کنا معکم» است، کدام است؟
خوب پی می بریم که آن خون که در جام خورشید ریخته است و فجر و شفق را ـ سرخ فام ـ بر سراسر آبادی ها و زندگی ها می تاباند، تجسم کدام آرمان و تبلور کدام فریاد است. این همه و این همه، فریاد دفاع از حقیقت و عدالت است که از حلقوم خونین عاشورا، لحظه به لحظه، چونان تندرهای ستیغ لرزان، در اعماق زندگیها و ملت ها طنین می افکند.
آری، مردمی که اهمیت حیاتی و دینی و انسانی عدالت را درک نکنند، جاهلند و مردمی که عدالت خواه نباشند، مرده اند و مردمی که ظلم را منحصر در ظلم سیاسی بدانند و از ظلم اقتصادی و معیشتی و فاجعة بزرگ آن ـ چنان که باید ـ آگاه نباشند، فریب خوردهاند و جامعة عاشورایی، هرگز این چنین نیست و نباید باشد.
این همه احادیث فراوان و گوناگون که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمة طاهرین (علیهم السلام) دربارة «عاشورا» و زنده نگاه داشتن آن رسیده است و آن همه ذکر ثواب و فضیلت برای احیای این مراسم و حضور در آنها و آن همه زیارت و دعا دربارة عاشورا، از جمله برای احیای این آرمان خورشیدی است که یاد شد و از این جاست که همة اقالیم قبلة موظفند تلألو این حماسة خورشیدی را در طنین پر جلال آیات عدل و قسط، همیشه درخشان و پرتوافشان حفظ کنند.
مسلمانان جهان، باید بیدار شوند و پرچم خونین عاشورا را برافرازند و پیوسته حلقههای این سلسلة الهی را در معبر قرون و اعصار به هم بپیوندند و آیات قرآن را با خون فرزندان قرآن تفسیر کنند و عدالت را هدف قرار دهند و لذت ها را نپذیرند. مستکبران پیشین می کوشیدند فروغ عاشورا را بپوشانند تا بتوانند با خیال آرام، به ستم و بیداد خویش ادامه دهند. امروز نیز برخی میکوشند تا گسترة فروغ عاشورا را محدود سازند؛ لیکن چگونه ممکن است؟
هنگامی که «گاندی» از درون «شبه قاره» می گوید: «من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموختم» و شیخ محمد محمد مدنی از دامن «اهرام» می نویسد: «ما باید از یاد ماه محرم سرمشق بگیریم» و متفکر اصلاح طلبی از اعماق «لاهور» فریاد می زند:
سرّ ابراهیم و اسماعیل بود
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
رمز قرآن از حسین آموختیم
آری، جوانان غیور مسلمان، در هر جای جهان و از دو مذهب اسلامی، سنی و شیعه، خون خود را به حماسة حسینی پیوند زنند و در مشرق عاشورا بایستند و با تلاوت آیات فلق، در الهام خونین نگارة شفق، درفش صلابت مقاومت اعصار را برافرازند و در جولانگاه شرف و آزادگی حضور داشته باشند و با غرق گشتن در زمزمة قرآن و نماز شب عاشورا و مدد جستن از مردانگی و شجاعت روز عاشورا، همواره، فرزندان حسین باشند و عاشورا.
http://www.hamshahrionline.ir/news-13997.aspx
در فرهنگ شیعی، به خاطر واقعه شهادت امام حسین (ع) در این روز، عظیم ترین روز سوگواری و ماتم به حساب میآید که بزرگترین فاجعه و ستم در مورد خاندان پیامبر (ص) انجام گرفته و دشمنان اسلام و اهل بیت (ع) این روز را خجسته شمرده به شادی میپرداختند، اما پیروان خاندان رسالت، به سوگ و عزا مینشینند و بر کشتگان این روز میگریند.
امامان شیعه، یاد این روز را زنده میداشتند، مجلس برپا میکردند، بر حسین بن علی(ع) می گریستند، آن حضرت را زیارت میکردند و به زیارت او تشویق و امر می کردند و روز اندوهشان بود.
از جمله آداب این روز، ترک لذتها، دنبال کار نرفتن، پرداختن به سوگواری و گریه، تا ظهر چیزی نخوردن و نیاشامیدن، چیزی برای خانه ذخیره نکردن، حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و ... است.
در دوران سلطه امویان و عباسیان، شرایط اجتماعی اجازه مراسم رسمی و گسترده در سوگ اباعبدالله الحسین (ع) را نمیداد، اما هرجا که شیعیان قدرت و فرصتی یافته اند سوگواری پرشور و دامنه داری در ایام عاشورا به راه انداختهاند.
از قرنها پیش عاشورا به عنوان تجلی روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است.
حسین بن علی(ع) در این روز، با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند با سپاه سنگدل و بیدین حکومت ستم یزدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی و حریت مبدل ساخت.
عاشورا گرچه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته که همه ساله دهه محرم و بویژه عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و همه، حتی غیر شعیه، در مقابل عظمت روح آن آزادمردان تعظیم میکنند.
امام حسین(ع) که به دعوت اهل کوفه از مکه عازم این شهر بود تا به شیعیان انقلابی بپیوندد و رهبری آنان را به عهده گیرد، پیش از رسیدن به کوفه، در کربلا به محاصره نیروهای ابن زیاد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسلیم و بیعت با حکومت غاصب و ظالم یزیدی را بپذیرد، سپاه کوفه با او جنگیدند.
حسین و یارانش روز عاشورا لب تشنه با رشادتی شگفت تا آخرین نفر جنگیدند و به شهادت رسیدند و بازماندگان این قافله نور، به اسارت نیروهای ظلمت درآمده به کوفه برده شدند. هفتاد و دو تن یاران شهید او، بزرگترین حماسه بشری را آفریدند و یاد خویش را در دل تاریخ و وجدان بشرهای فضیلت خواه، ابدی ساختند.
عاشورا در مقایسه با بسیاری از رخدادهای دیگر، حجم کمی از وقایع را به خود اختصاص داده و آغاز و انجام آن، در برهه ای کوتاه اتفاق افتاده است. اما یکی از حوادثی است که در طول تاریخ خویش، بیشترین توجه را به خود جلب کرده و علاوه بر نقش گسترده وتاثیر عمیق اجتماعی تاریخی خود، به صورت فرهنگی ویژه با ساختاری منحصر به فرد در آمده است.
http://hamshahrionline.ir/news-123024.aspx
می نویسند زیبایی آدرس خانه خدا است و حسین یعنی زیبا که از حسن و زیبایی صادر می شود . اگر زیبایی با آزادگی ممزوج شود، تندیسی جاودان خواهد ساخت که نظیری برای آن نتوان یافت .
در این گلگشت می خواهیم درباره کسی بنویسیم که به قول عقاد پیامبرش او را «سرور جوانان بهشتی » نامید; او را به «پسر من » خطاب می کرد و درباره اش می فرمود: «آیا نمی دانی که گریه اش مرا می آزارد .»
عظمت واقعه عاشورا و قهرمانانش چنان است که بسیاری از متفکران جهان آن را ستوده، درباره اش سخنان نغز گفته اند . با توجه به حوصله این نوشتار توجه به نمونه هایی از آن سودمند می نماید:
کاپیتان هانیبلت:
آن شب (شب عاشورا) هنگامی که آتش اردوها در اطراف او در بیابان برق می زد، پیروان خویش را به اطراف خود جمع کرد و طی یک سخنرانی طولانی و قلب نواز با آن ها سخن گفت و بیعت خود را از آن ها برداشت; آن ها را از اتفاقات صبح فردا آگاه کرد و فرمود: یقینا قتل عام انجام خواهد شد و کسانی که با من بمانند یقینا شهید خواهند شد . سپس عمل بسیار زیبایی انجام داد که نشانه آگاهی کامل او از ضعف بشری و قدرت روح فداکاری وی و علامت قلب رؤوف آن بزرگوار بود . تمام چراغ های اردو را خاموش کرد و سپس به پیروان خود گفت: هر کس جرات و قلب ایستادگی و شهادت را در خود نمی بیند، در تاریکی به طور ناشناس و بدون خجلت برود . صبح روز عاشورا، در حالی که ابرهای ارغوانی در آسمان شرق جمع می شد، تمام یاران آن شب با ایمان دور امام را گرفتند و همگی آماده مرگ و شهادت بودند .
جرح جرداق (مسیحی):
فرق علی (ع) با معاویه این است که اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولی یاران امام علی (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و کرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود که وقتی یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزی می کرد، یاران یزید می گفتند: «کم تهب لنا; یعنی چقدر و چه مبلغ می دهی تا او را بکشیم » اما انصار امام حسین (ع) به او می گفتند: «یا امام حسین نموت معک; ما با تو هستیم و با تو می میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار کشته شویم، سوزانده شویم و پراکنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز می خواهیم در رکاب تو جنگ کنیم و کشته شویم .
ونستان (امریکایی):
تا وقتی مسلمانان مثلث جاودانه ای چون: قرآن که تلاوت شود و پیام هایش پیروی گردند، کعبه ای که قصد شود و ایجاد همدلی و وحدت کند و حسینی که یاد شود و از او الهام گرفته شود دارند، هیچ کس قدرت نفوذ و تسلط کامل بر آن ها را نخواهد داشت .
عباس محمد عقاد (مصری):
جنبش امام حسین (ع) و رفتن او از مکه به سوی کشور عراق حرکتی نیست که با سنجش حوادث امروز و با پیش آمدهای روزانه معمولی به آسانی بتوان در آن قضاوت کرد; زیرا جنبش امام حسین (ع) یکی از بی نظیرترین جنبش های تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوت های دینی و یا نهضت های سیاسی پدیدار شده است .
ماربین (آلمانی):
امام حسین بن علی (ع) که از دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها کسی است که در چهارده قرن پیش دربرابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد . . . موضوعی را که نمی توان نادیده گرفت این است که حسین (ع) اول شخص سیاستمداری بود که تا به امروز احدی چنین سیاست مؤثری اختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگی خود می گفت: من در راه حق و حقیقت کشته می شوم و دست به ناحق نخواهم داد . . . .
علامه علائلی، (نویسنده مصری):
تاریخ هر ملتی واقعا تاریخ بزرگان آن است . پس هر ملتی که رجال بزرگ ندارد تاریخ سترگ ندارد یا اصلا تاریخش شایسته نگارش نیست; و ما چون حسین (ع) را میان رجال تاریخ داریم نه تنها بزرگواری را مانند رجال تاریخی دیگر در نظر داریم، بلکه بزرگترین رجال تاریخ است که همه را کوچک کرده و شخصیت خود را سرمقاله همه آنان پدید آورده و این عجیب نیست; زیرا همه مردان عالم را که تاریخ شناخته، عمر خود را در تحصیل مجد و بزرگواری زمین صرف کرده اند; ولی حسین (ع) مجد آسمان را طلبید و جان خود را فدای آن کرد . . . .
دکتر طه حسین (مصری):
ابن زیاد چنان می پنداشت که با کشتن حسین (ع) فتنه را ریشه کن و شیعه را نومید خواهد ساخت و به این ترتیب آنان را وادار خواهد کرد که دست از آرزوها بشویند و به آنچه ناچار باید به آن گردن نهند سرفرود آورند . ابن زیاد فتنه را گداخته تر کرد و کار بد او کارهای بد دیگری را سبب شد و خون های ریخته شده و شکنجه هایی که به کودکان و زنان داده شد همه بر خلاف آن چه ابن زیاد می خواست نتیجه به بار آورد .
ابن ابی الحدید معتزلی (شارح معروف نهج البلاغه) در خصوص واقعه کربلا، می نویسد:
سرور مردانی که دارای حس امتناع بودند، آن کسی که حمیت به مردم آموخت و به آنان فهماند که زیر سایه شمشیر مردن از پستی و مذلت بهتر است، حسین بن علی (ع) است . به او و یارانش پیشنهاد امان شد، و لیکن نپذیرفت و زیر بار ذلت نرفت و فرمود: آگاه باشید که ناکس فرومایه ای به من اتمام حجت فرستاده و مرا میان کشته شدن و تسلیم شدن مخیر ساخته، لیکن ذلت از حضرت من دور است . نه خدا راضی است که من ذلیل شوم نه پیامبرش و نه مردان با ایمان دنیا و نه آن دامن پاکی که مرا پرورش داده و نه آن روح با مناعت که من دارم . من هرگز طاعت لئیمان را بر کشته شدن به شرافت ترجیح نخواهم داد .
منابع
1 . نور دانش، سال 2، شماره 3، ص 96 .
2 . حسین پیشوای انسان ها، م . اکبرزاده .
3 . زندگانی امیرالمؤمنین علی (ع)، عمادزاده .
4 . الامام الحسین ابوالشهداء، عباس محمود عقاد، ترجمه محمد کاظم معزی .
5 . علی (ع) و دو فرزند بزرگوارش، طه حسین، ترجمه احمد آرام، ج 2 .
6 . واقعه کربلا، عباس محمود عقاد، ترجمه مسعود انصاری .
7 . سلسله سخنرانی 79- 1378، محمد رضا سنگری
http://www.hawzah.net/
براستی «انسان » به چه معناست; اجمال پاسخ، این است که انسان از ماده «انس » به معنای ایناس الی الحق می باشد; یعنی انسان را از آن حیث، «انسان » گفته اند که با ذات حق، انس و الفت دارد . بنابراین، همه انسانیت او در همین نکته نهفته است که او با حق مرتبط می باشد; اگر این پیوند و ارتباط قطع گردد او از مفهوم انسان هیچ حظ و بهره ای نبرده است .
در اتصاف انسان به فضایل اخلاقی و نیل به کمال انسانی همین بس که امام حسین علیه السلام می فرماید:
«در ننگ آدمی و دور شدن از جایگاه واقعی اش همین بس که او را ببینی از مقام بلند انسانیت به پستی فرود آید; چنان که بر کارهای ناشایست طمع کند و بر اعمال شایسته، بی میل و بی رغبت گردد; گمان برد که این کارها سبب ساز عبور از صراط است .»
تمام کمال انسان و بهره ای که از انسانیت دارد، از اوصاف انسانی و متصف شدن بدان است و از کلام گوهربار آن امام بزرگوار است که «هر کس اوصاف پنج گانه عقل، دین، ادب، شرم و خوش خلقی را نداشته باشد، از حیات انسانی بهره ای ندارد .»در مکتب آسمانی اسلام، عقل را به ابزار عبودیت، دین را به اجرای شریعت، ادب را به رفتار و عمل کرد با ظرافت و دقت، شرم را به حجب و حیا در مقابل صاحب قدرت و اخلاق نیک را به ملکات راسخه در نفس و نورانیت در قلب، معنا کرده اند و قطعا با این اوصاف، انسان معنی پیدا کرده و جایگاه خویش را در فرهنگ آسمانی اسلام پیدا می کند .
امام کاظم علیهالسلام در شرایطی میزیست که هرگونه امکان برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام از او سلب شده بود. ولی حضرت در موقعیت مناسبی دیدهها را به سوی کربلا جلب کرد. در نوروز یکی از سالها، هارون الرشید به حضرت پیشنهاد داد که سران کشوری و لشکری به دیدن امام بیایند. آن حضرت خواسته هارون را نپذیرفت، ولی مخالفت ایشان سودی نبخشید و ناگزیر به دستور هارون تن داد. همه شخصیتهای سیاسی و نظامی به دیدار امام شرفیاب شدند و هر کدام هدیهای تقدیم کردند. در این میان، پیرمردی حاضر شد و گفت: «من مالی ندارم که اهدا کنم، ولی اشعاری را که پدرم در رثای جدت سیدالشهدا علیهالسلام سروده است، به شما تقدیم میکنم». حضرت وی را بسیار گرامی داشت و در کنارش نشانید. پس از پایان مراسم، امام علیهالسلام به مأموری که هارون برای کنترل اوضاع گماشته بود، فرمود: «نزد هارون برو و درباره این هدیهها کسب تکلیف کن». وی پس از مراجعت از نزد هارون، گفت: «شما در تصرف این هدیهها مختارید». بدین ترتیب، حضرت، تمام هدایا را به شاعر مرثیه سرای حسینی هدیه کرد و در پاسداری حماسه حسینی نقش آفرینی فرمود.
www.erfan.ir
پیامبر اکرم (ص) بارها به مناسبتهایی مصایب امام حسین علیهالسلام را بیان میکردند و میگریستند، هنگامی که حسین علیهالسلام به محضر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میرسید، آن حضرت او را در آغوش میگرفت و به علی علیهالسلام میگفت که وی را نگاه دارد. سپس او را میبوسید و گریه میکرد. چون امام حسین علیهالسلام علت گریه آن حضرت را جویا شد، فرمود: «محل ضربههای شمشیر را میبوسم و میگریم». امام حسین علیهالسلام عرضه داشت: «آیا من کشته میشوم؟» پیامبر فرمود: «آری. به خدا سوگند! تو و پدرت و برادرت کشته میشوید». امام حسین علیهالسلام گفت: «محل کشته شدن و مدفن ما متعدّد است؟» حضرت پاسخ داد: «آری، فرزندم». پس امام حسین علیهالسلام پرسید: «چه کسی به زیارت ما میآید؟» پیامبر فرمود: «زائران من، پدر، برادرت و تو، راستگویان و حق جویان امت من هستند».
پایگاه اطلاع رسانی حماسه حسینی
سایر اعمال دهه اول
1
- یکى از اعمال مهم ، دعاى اول ماه است . و بجهت اینکه اول این ماه اول
سال بوده و از طرف دیگر دعاهاى قبل از وقت نیز تاءثیر خاصى در برآورده شدن
حاجات و رسیدن به امور مهم دارد، این دعا تاءثیر زیادى در سلامتى و دورى از
آفات دینى و دنیایى آن سال و بهبودى حال و بدست آوردن نیکیها دارد. و
دعایى که براى اول ماه در اقبال روایت شده دعاى بسیار مفیدى براى مطالب
مذکور است .
2 - بهتر است در شب اول ، بعضى از نمازهایى را که در این شب
وارد شده بمقدار حال و توانایى خود خوانده - حداقل دو رکعت نمازى را که
شامل حمد و یازده بار ((قل هو الله احد))
است -، بعد از آن دعایى را که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم )
بعد از این نماز خوانده است و در کتاب اقبال نقل شده بخواند و فرداى آن روز
را روزه بگیرد. در روایت آمده است : کسى که چنین عملى را انجام دهد، مانند
کسى است که بمدت یک سال کارهاى خوب انجام داده و تا سال آینده محفوظ خواهد
بود.
3 - روزه روز سوم در روایت آمده است : حضرت یوسف (علیه السلام )
در این روز از چاه خارج شد. و اگر کسى این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل
او را برطرف نموده و سختیها را بر او آسان مى نماید.
4 - روایت شده :
مستحب است تمام ماه را روزه بگیرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا
روایت مخصوص داریم اما احتیاط این است که روز عاشورا را روزه نگیرد ولى از
خوردن و آشامیدن تا عصر خوددارى نماید و آنگاه چیزى بخورد یا بیاشامد بجهت
این که امام حسین (علیه السلام ) و یاران حضرت در عصر از غصه هاى این دنیاى
پست رهایى یافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود که عبارت
بود از دیدار خداوند بزرگ ، رسیدند. و شاید بهمین جهت است که دوستان عزادار
آن حضرت (علیه السلام ) در عصر این روز غم و غصه آنها کاهش پیدا کرده و از
بین مى رود.
دو نکته
(الف
در سایر اعمال شب و روز عاشورا، از قبیل نمازها و دعاهاى آن - غیر از
زیارتها و نمازهاى آن - اشکالهایى وجود دارد. و ممکن است این اعمال ساخته و
پرداخته مخالفین شیعه باشد. مواردى مانند استحباب سرمه کشیدن و غیر آن ؛ و
حتى اگر از معصومین (علیهم السلام ) نیز روایت شده باشد، باز هم انجام
مراسم عزادارى و صلوات فرستادن بر امام (علیه السلام ) و اصحاب او و لعنت
نمودن کشندگان آنها بهتر از انجام چیزهایى است که در آن روایات وارد شده
است . زیرا در روایت بر این اعمال نیز تاءکید شده است .
(ب از چیزهایى
که عقل آنها را همراه با زیارت آن حضرت (علیه السلام ) لازم مى داند، زیارت
اهل بیت و یاران شهید اوست ؛ بخصوص با زیارتهایى که وارد شده است .
http://forooghetohid.ir/fa17/mahme/moharam/220.html
1-یکى از اعمال مهم ، دعاى اول ماه است . و به جهت اینکه اول این ماه اول سال بوده و از طرف دیگر دعاهاى قبل از وقت نیز تاثیر خاصى در برآورده شدن حاجات و رسیدن به امور مهم دارد، این دعا تاثیر زیادى در سلامتى و دورى از آفات دینى و دنیایى آن سال و بهبودى حال و بدست آوردن نیکیها دارد. و دعایى که براى اول ماه در اقبال روایت شده دعاى بسیار مفیدى براى مطالب مذکور است .
2 - بهتر است در شب اول، بعضى از نمازهایى را که در این شب وارد شده به مقدار حال و توانایى خود خوانده - حداقل دو رکعت نمازى را که شامل حمد و یازده بار "قل هو الله احد" است -، بعد از آن دعایى را که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بعد از این نماز خوانده است و در کتاب اقبال نقل شده بخواند و فرداى آن روز را روزه بگیرد.
در روایت آمده است : کسى که چنین عملى را انجام دهد، مانند کسى است که بمدت یک سال کارهاى خوب انجام داده و تا سال آینده محفوظ خواهد بود.
3 - روزه روز سوم، در روایت آمده است: حضرت یوسف علیه السلام در این روز از چاه خارج شد. و اگر کسى این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل او را برطرف نموده و سختیها را بر او آسان مى نماید.
4 - روایت شده: مستحب است تمام ماه را روزه بگیرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روایت مخصوص داریم اما احتیاط این است که روز عاشورا را روزه نگیرد ولى از خوردن و آشامیدن تا عصر خوددارى نماید و آنگاه چیزى بخورد یا بیاشامد به جهت این که امام حسین علیه السلام و یاران حضرت در عصر از غصه هاى این دنیاى پست رهایى یافتند و در هنگام عصر سعادتمند شده و به مطلوب خود که عبارت بود از دیدار خداوند بزرگ، رسیدند. و شاید به همین جهت است که دوستان عزادار آن حضرت علیه السلام در عصر این روز غم و غصه آنها کاهش پیدا کرده و از بین مىرود.
حضرت یوسف علیه السلام در روز سوم محرم از چاه خارج شد. و اگر کسى این روز را روزه بگیرد، خداوند مشکل او را برطرف نموده و سختیها را بر او آسان مى نماید
دو نکته
الف- در سایر اعمال شب و روز عاشور، از قبیل نمازها و دعاهاى آن - غیر از زیارتها و نمازهاى آن - اشکالهایى وجود دارد. و ممکن است این اعمال ساخته و پرداخته مخالفین شیعه باشد. مواردى مانند استحباب سرمه کشیدن و غیر آن ؛ و حتى اگر از معصومین علیهم السلام نیز روایت شده باشد، باز هم انجام مراسم عزادارى و صلوات فرستادن بر امام علیه السلام و اصحاب او و لعنت نمودن کشندگان آنها بهتر از انجام چیزهایى است که در آن روایات وارد شده است . زیرا در روایت بر این اعمال نیز تاکید شده است.
ب- از چیزهایى که عقل آنها را همراه با زیارت آن حضرت علیه السلام لازم مى داند، زیارت اهل بیت و یاران شهید اوست؛ بخصوص ب زیارتهایى که وارد شده است.
free download font : 163KB
http://www.smary110.com/download-file-158.html
یکى از خـصوصیات و امتیازات بارز حسین بن على علیه السلام که او را از همه مجاهدان تـاریخ بشریت ممتاز ساخته است اباء از ضیم است . تا آنجا که ملقب به (اتى الضیم )۱ گـشتـه که این لقـب از مـشهورتـرین القـاب است بلکه حسین مثل اعلاى این عنوان و مصداق بارز آن به حساب آمده است .
مـورخ مـشهور یعقوبى حسین علیه السلام را به (شدیدالعزه ) توصیف کرده ، و ابن ابى الحدید مى گوید: حسین سید اهل اباء است که حمیت و غیرت را به مردم جهان آموخت و فرمود: کشته شدن با شمشیر، زندگى است لیکن زندگى با ذلت مرگ است .
چنانکه یکى از شعراى سرشناس (عبدالغربن نباته سعدى ) درباره اش مى گوید:
والحسین الذى راى المـوت فـى العـز
للّه حیاة و العـیش فـى الذل قتلا
« حسین کسى است که مرگ با عزت را حیات و زندگى ذلت بار را مرگ مى داند. »
مصعب بن زبیر مى گوید:
یعـنى «حسین مرگ با شرافت را بر زندگى ذلت بار ترجیح داد»، سپس به این بیت متمثل مى شود:
یعـنى : «مـردان بزرگى از آل هاشم در کربلا در برابر ظلم مقاومتى به خرج دادند که براى بزرگان تاریخ سنت و الگو شد.»
سخنان حسین علیه السلام در روز عاشورا عالیترین و برترین بیان در مورد حفظ حیثیت و عزت نفس مى باشد:
« همـانا زنازاده پـسر زنازاده مـرا مـیان دو امـر مـخیر ساخته کشته شدن با شمشیر یا پـذیرش ذلت چـه دور است ذلت از مـا، که خدا و رسولش و مؤمنین ذلت را براى من نمى پسندند بلکه پدران و مادرانى که در دامن پاکشان مرا پرورش داده اند و مردان غیور و با حمیت و انسان هایی که امتناع مى ورزند از اینکه طاعت انسانهاى پست را بر کشته شدن ترجیح دهند.»
این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد:
و الله لا اعـطیکم بیدى اعطاء الذّلیل و لا افرّ فرار العبید انى عذت بربّى و ربّکم ان ترجمون .
« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید. »
شعراى اهل بیت در ترسیم و تنظیم این صفت ممتاز حسین علیه السلام به مسابقه پرداخته و بهترین اشعار را در این زمینه سروده اند که از جمله اشعار ابو تمام است :
۱ ـ « انسانیکه از پـذیرش ذلت در روز جنگ آنچـنان خـود را دور مى دارد که گویا پذیرش ذلت کفر است یا کفر از آن بهتر است . »
۲ ـ « پاى خود را در باتلاق مرگ محکم کرد و به آن خطاب کرد در روز قیامت از زیر چنین قدمى باید محشور شد.»
۳ ـ « لباس سرخ مـرگ را بر تـن کرد امـا هنوز شب نشده به سندس سبز بهشتى تبدیل گردید. »
این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد: « بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید»
سید حیدر حلى نیز در این زمینه چنین سروده است:
۱ ـ «حکومـت بین امـیه طمـع کرد که حسین را خوار سازد لیکن خدا و شمشیر از آن امتناع دارد»
۲ ـ «آخر چگونه گردنى که جز براى خدا خم نشده در برابر ناکسان خم گردد. »
۳ ـ «جز زندگـى با عـزت را نمـى پـذیرد حتـى اگـر در این ره جان خـود را از کف بدهد. »
آرى بنى امیه میخواستند که حسین در برابر ظلم و جور حکومت خودکامه آنان تسلیم گردد و زبان به اعـتـراض نگـشاید و از ایراد و انتـقـاد لب فـرو بندد، و چـون این عـمل براى حسین سرور آزادگان ذلت و خوارى در برداشت که نه خدا بر آن رضایت داشت و نه با عزت نفس حسین سازگار بود و حسین از جد و پدر آموخته بود که جز در برابر اراده خـدا و حق در برابر هیچ قـدرتـى نباید گـردن کج نمـود لذا از مرگ و شهادت استـقـبال مى کند که عزتش در آن است امام تسلیم خواسته هاى آنان نمى شود که همراه با ذلت است. ۲
اباة الضیم کیانند؟
اباة الضیم یعنى کسانى که هرگز زیر بار ظلم و ذلت و خوارى نرفته اند در تاریخ گـذشتـگـان مـخـصوصا تاریخ اسلام و به ویژه تاریخ شیعه که پس از وقوع حادثه جانگـداز کربلا و شهادت امـام حسین عـلیه السلام شیعیان و پیروان آنحضرت از آن بزرگوار الگو برداشته و راه آن حضرت را دنبال کردند نام افراد زیادى ثبت شده است .
پـیشگام در این خصلت و امتیاز در تاریخ اسلام حضرت مولاى متقیان امیر مؤمنان على علیه السلام است که پس از ورود به صفین و قرار گرفتن شریعه در اختیار سپاه شام و منع آب از سپـاهیان عـلى عـلیه السلام آن حضرت با این جملات یارانش را براى تصرف شریعه تحریک نمود:
« سپاه شام جنگ را بر شما تحمیل کردند در این مورد یا مى باید ذلت و عقب ماندگى را بپذیرید یا شمشیرها را از خونها سیراب کنید، که مرگ شما در حیات شما است در حالیکه سرافکنده اید، لیکن حیاة و زندگى در مرگ شما است در صورتیکه مرگ شرافتمندانه را اخـتـیار کنید، همـانا مـعـاویه عـده اى از ستـمـکاران و گـمـراهان را گـسیل کرده که چون حقیقت بر آنها پوشیده است گلوهایشان را هدف تیرهاى شما قرار داده اند.»
از جمـله اباة الضیم یزید بن مهلب است و دیگر زید بن على بن الحسین علیهماالسلام و مـحمد و ابراهیم پسران عبدالله محض که بحمدالله در کتاب شاگردان مکتب امام مکتوب است و همـچـنین یحیى بن زید و سایر سادات از نسل امیرالمؤمنین علیه السلام که ابن ابى الحدید در جلد اول شرح نهج البلاغـه از صفـحه ۳۰۰ ذیل خطبه یاد شده حالات بیشتر آنان را ذکر نموده است.۳
منبع: آنچه در کربلا گذشت، آیت الله محمد على عالمى
پی نوشت ها:
۱- ابى الضیم یعنى کسى که هرگز تن به ذلت نمیدهد و زیر بار ظلم و زور نمیرود جمع آن اباة الضیم است .
۲- حیاة الحسین ج ۱ / ص ۱۱۳- ابن ابى الحدید ج ۱ ص ۱۱۳- بلاغة الحسین ص ۴۵ و ۴۹٫
۳- شرح ابن ابى الحدید ج ۱ طبع بیروت ص ۳۰۰- نهج البلاغه خطبه ۵۱٫
http://shiaha.com