اینجا گوشه ای از ایران است
اینجا دل آسمان نیز گرفته است
میخواهد ببارد
رخت سیاه ماتم بر تن کرده و عاشقانه در انتظار اربابش به سوگ نشسته است
آری...
ای زمینیان
در آسمان نیز غلغله ای برپاست
فرشتگان و عرشیان سیاه پوش اند و ماتم دارند
دلشان بدجور گرفته و غمگین اند
ببار باران
دیر رسیدی
حسین را کشتند
قرزندانش را تشنه کشتند
ببار باران
دل رقیه کوچک گرفته است
دلش دستان مهربان بابا را میخواهد
نگاه پرمحبت عباس قهرمان را میخواهد
دلش ارامش میخواهد
ببار باران تا مرهم دل شکسته زینب شوی
ببار ... ببار ... ببار