دانلود در ادامه مطلب (2mb)
زمان:4دقیقه
الف . آموزههای قیام حسینی
استعداد شبیهسازی در حادثه عاشورا
از دیدگاه شهید مطهری «کسانی که به خاطر یک سلسله اصول و مبادی قیام
میکنند و نهضت مینمایند در حقیقتبه همه جهانیان بعد از خودشان پیامی
دارند و به اصطلاح معروف وصیتی دارند . آیندگان باید با پیام آنها آشنا
باشند و ندای آنها را بشناسند» . (1)
قیام امامحسین (ع) نیز از آن دست
قیامهایی است که بر اساس اصول بنیادین اسلام، با روش شناخته شده اسلام و
برگرفته از سیره نبوی و علوی سامان یافته و دارای پیام و وصیتشفاف برای
آیندگان است . اگر چه این نهضت صرفا برای شبیهسازی و کپیگیری معماری نشده
است اما به گونهای طراحی شده است که استعداد شبیهسازی در آن وجود دارد .
شهید مطهری معتقد است:
«انسان وقتی تاریخ حادثه عاشورا را میخواند،
استعدادی برای شبیهسازی در آن میبیند . همان طور که قرآن برای آهنگپذیری
ساخته نشده ولی این طور هست و حادثه کربلا هم برای شبیهسازی ساخته نشده
ولی این طور هست . من نمیدانم و شاید شخص اباعبدالله در این مورد نظر
داشته است ... متن تاریخ این حادثه، گویی اساسا برای یک نمایشنامه نوشته
شده است . شبیهپذیر است، گویی دستور دادهاند که آن را برای صحنه بودن
بسازند .» (2)
این خاصیت در حادثه کربلا نه صرفا یک نمایش توخالی و صورتسازی عاری از حقیقتباشد بلکه به خاطر رازی است که در آن نهفته است:
«آن
راز این است که اساسا خود این حادثه، تمام این حادثه تجسم اسلام است در
همه ابعاد و جنبهها; یعنی راز اینکه این حادثه نمایشپذیر و شبیهپذیر
است، این است که تجسم فکر و ایده چندجانبه و چند وجه و چند بعد اسلامی است;
همه اصول و جنبههای اسلامی عملا در این حادثه تجسم پیدا کرده است; اسلام
است در جریان و در عمل و در مرحله تحقق .» (3)
«وقتی بخواهیم به جامعیت
اسلام نظر بیفکنیم باید نگاهی هم به نهضتحسینی بکنیم . میبینیم
امامحسین (ع) کلیات اسلام را در کربلا به مرحله عمل آورده، مجسم کرده است
ولی تجسم زنده و جاندار حقیقی و واقعی، نه تجسم بیروح . انسان وقتی در
حادثه کربلا تامل میکند، اموری را میبیند که دچار حیرت میشود و میگوید
اینها نمیتواند تصادفی باشد . و سر اینکه ائمه اطهار این همه به زنده نگه
داشتن و احیای این خاطره توصیه و تاکید کرده و نگذاشتهاند حادثه کربلا
فراموش شود، این است که این حادثه یک اسلام مجسم است .» (4)
بدین ترتیب ائمه اطهار خواستهاند که داستان کربلا به صورت یک مکتب تعلیمی و تربیتی همیشه زنده بماند .
تفسیر الگوساز
گام نخست در الگوپذیری قیام عاشورا این است که راز جامعیت اسلام در
کربلا درک شود و بر اساس آن، تفسیری صحیح از این حادثه ارائه گردد . در
صورتی این نکته از عاشورا قابل برداشت است که قرائتی الگوساز از آن صورت
گیرد . بیتردید پیشوایان دینی از زمان پیغمبر اکرم (ص) و ائمه طهار (ع)
دستور اکید و بلیغ دادهاند که باید نام حسین بن علی (ع) زنده بماند و باید
سوگواری آن حضرت هر سال تجدید بشود . سؤال اساسی این است که چرا چنین
دستوری دادهاند و چرا این همه به این موضوع اهتمام داشتهاند؟
از این
رو تحلیل ما از قیام امامحسین (ع) تعیین کننده است . از نگاه شهید مطهری
حادثه عاشورا و تاریخچه آن، دو صفحه دارد; یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه
تاریک، سیاه و ظلمانی . در نگاه دوم، قهرمان حادثه یزید بنمعاویه،
عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، شمر و امثال اینها است . وقتی این صفحه تاریک
مطالعه شود فقط ظلم است، جنایت است و رثاء بشریت، که هیچ چیز غیر از گریه،
زاری و مرثیه را نمیطلبد اما اگر صفحه مقابل مطالعه شود قهرمان این صفحه
نورانی حسین است و اهل بیت و اصحاب او . این صفحه دیگر جنایت و تراژدی
نیستبلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت، انسانیت و حق
پرستی است . البته هر دو صفحه این واقعه یا بینظیر استیا کمنظیر و باید
به هر دوی آنها پرداخت و آن را مورد تجزیه و تحلیل عبرتآموز قرارداد، اما
به قول آن استاد فرزانه:
«چرا ما صفحه نورانی این داستان را کمتر
مطالعه میکنیم در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنایی
آن میچربد و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن خیلی میچربد» (5);
«اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم آن وقت از جنبه رثائیاش میتوانیم استفاده کنیم و گرنه بیهوده است» (6);
«پس
اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید و
گرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بیدست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد و
گریه ملتی برای او معنی ندارد . در رثای قهرمان بگریید برای اینکه احساسات
قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و
شما هم تا اندازهای نسبتبه حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم
عدالتخواه بشوید . شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادیخواه
باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی
چه، شرف و انسانیتیعنی چه، کرامتیعنی چه؟» (7)
درک پیام عاشورا و الگوگیری از آن در گرو درک حقیقت قیام کربلا و ارائه
تفسیر صحیح از آن و شناخت و مبارزه با تحریفاتی است که ممکن است در این
حادثه رخ دهد .
در طول تاریخ، عالمان روشنضمیر شیعه، پیوسته نگهبانی
از این سنگر بزرگ را به عهده داشتهاند و استاد شهید آیةالله مرتضی مطهری
یکی از این عالمان دردآشنایی است که در زدودن تحریفات از حرکت عاشورا و
نشان دادن چهره سازنده آن تلاش کرده است . بررسی کامل دیدگاههای ایشان در
باره حرکتسیدالشهدا (ع) و پیامها و پیامدهای آن و آفاتی که متوجه تحلیلها
و تفسیرهای این نهضتشده است و کاستیهایی که از نظر ایشان در این زمینه
وجود دارد و مسؤولیتی که بر عهده محافل علمی و حوزوی و عالمان اسلامی
میباشد، نیازمند چند مقاله مستقل و گستره است که اینک از محدوده و حوصله
این ویژهنامه بیرون است . اما خالی گذاشتن این مجموعه از یک مقاله محدود و
انعکاس اجمالی دیدگاههای ایشان را نیز نپسندیدیم . آنچه پیش روی دارید به
تناسب دفتر سوم ویژهنامه و به عنوان بازخوانی و مروری کوتاه بر بخش
عمدهای از نظرات آن شهید عزیز به تناسب محور اصلی موضوعات این شماره،
نگاشته شده است .
... کسی مثل حسین بن علی علیه السلام ـ که خودش تجسّم ارزش هاست ـ قیام می کند برای این که جلو انحطاط را بگیرد؛ چون این انحطاط، داشت می رفت تا به آن جا برسد که هیچ چیز باقی نماند... یک تنه در مقابل این سرعت سراشیب سقوط قرار می گیرد. البتّه در این زمینه جان خودش، جان عزیزانش و... را فدا می کند اما نتیجه می گیرد. «واَنَا مِنْ حُسین» یعنی این پیامبر زنده شده حسین بن علی علیه السلام است. آن روی قضیه این بود، این روی سکه، حادثه عظیم و حماسه پرشور و ماجرای عاشقانه عاشوراست که واقعا جز با منطق عشق و با چشم عاشقانه نمی شود قضایای کربلا را فهمید.
|
|
|
نظرات شهید مطهری در مورد امام حسین
امام حسین(ع) و نهضت پرشور عاشورا در اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری، از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.
دغدغه استاد در معرفی این نهضت به حدی بوده که بارها موضوعات سخنرانی مهم و با ارزش ایشان را این موضوع به خود اختصاص میداد.
نهضت
عاشورایی امام حسین (ع)، با انگیزه امر به معروف و نهی از منکر و با هدف
برقرای عدل و عدالت و در نهایت برای نجات اسلام و مبارزه با طغیان بود.
آن همه گریه بر سیدالشهدا و عزاداری برای سید مظلومان نیز، برای زنده نگهداشتن این مکتب جهاد و شهادت و حفظ ارزشها بوده است.
متاسفانه
درطول تاریخ، تحریفهایی چه در انگیزهها و اهداف، چه در چهرههای
حماسهساز و چه در برنامههای مربوط به عاشورا انجام شد که این تحریفها
برخی به محتوا، برخی به شکل و برخی به افراد برمیگردد.
کتابهایی
که به عنوان مقتل نوشته شد و روضههایی که برای عاشورا گفته و خوانده شد،
گاهی چون با انگیزه گریاندن مستمعان بود، آمیخته به مطالب ضعیف، غیر مستند
و احیانا دروغ شد.
علاقهای که به چهرههای عاشورایی وجود داشت،
سبب شد در حوادث آن حماسه، غلوها و مبالغههایی نقل شود که غیر عقلی و
باور نکردنی است.
آمار و ارقام کشتهها و برخی حوادثی که به ظاهر غمانگیز و سوزناک بود، بر اصل واقعه افزوده شد.
انگیزه
آن حماسه، گاهی تا حد کشته شدن برای شفاعت! تنزل یافت، نوع برخوردهای امام
حسین(ع)، زینب و امام سجاد(ع) و کودکان و اهل بیت، گاهی به صورت عجز و
لابه و ذلت و حقارت در برابر فاسقانی چون یزید و عمر سعد و ابن زیاد و شمر
در آمد و خواسته بزرگ امام در این میدان حماسه، که رد بیعت با حکومت
جوربود، به درخواست جرعهای آب برای لب عطشان خویش یا گلوی خشک علیاصغر
در آمد.
استاد شهید مرتضی مطهری از جمله اندیشمندانی است که این
تحریفات را ریشه یابی کرده و به علل و عوامل آن از زوایای مختلف پرداخته
است.
استاد مطهری در خصوص این تحریفات معتقد است: "برای مصیبت
امام حسین (ع) و اهل بیتش (س) به خاطر آن همه زجرهای روحی و جسمی و ضربات
شمشیرها نباید گریست، بلکه باید به خاطر مظلومیت و دروغ پردازیهایی گریست
که مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را متنزل میکند."
وی در ادامه
میگوید: در برخی از این تحریفات اشاره شده که لیلا مادر علی اکبر(ع) نذر
کرده که اگر فرزندم سالم بماند از کربلا تا مدینه ریحان خواهم کاشت، بعدها
علما با سند این مطلب را رد کردند. اولا حضرت در کربلا حضور نداشته، ثانیا
منطقه فیمابین کربلا و مدینه برای کشت ریحان بلا امکان است، ثالثا مسافت
بین آن دو شهر سیصد فرسنگ است.
در جای دیگر نیز گفتهاند،امام
حسین(ع) در کربلا سیصد هزار نفر را کشته است، اگر فرض شود هرثانیه یک نفر
را بکشد برای این تعداد هشتاد و سه ساعت و بیست دقیقه وقت لازم است. بعد
دیدند این تعداد کشته با طول روز جور در نمی آید، گفتند روز عاشورا هم
هفتاد ساعت بوده است!
همین طور درباره حضرت ابوالفضل (ع) گفتهاند که
بیست و پنج هزار نفر را کشت! که حساب کردم اگردر هر ثانیه یک نفر کشته
شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت میخواهد.
* عوامل تحریف
استاد
مطهری در این رابطه عوامل تحریف را به طور مبسوط مورد بررسی قرار داده و
میگوید: "به طور کلی عواملی وجود دارد که همواره تاریخ را دچار تحریف
کرده است و این تحریفات تنها اختصاص به حادثه عاشورا ندارد." مثلا همیشه
اغراض دشمنان، خود، عاملی است برای اینکه حادثهای را دچار تحریف کنند.
دشمن برای اینکه به هدف و غرض خود برسد، تغییر و تبدیلهایی در متن تاریخ
ایجاد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ میکند و این نمونههای
زیادی دارد که در تحریف واقعه کربلا هم این عامل دخالت داشته است.
عامل
دوم، تمایل بشر به اسطورهسازی و افسانهسازی است و این در تمام تواریخ
دنیا وجود دارد، افرادی که شخصیت آنها، شخصیت پیشوایی است، قول آنها، عمل
آنها، قیام آنها، نهضت آنهاست و حجت است، نباید در سخنانشان، در شخصیتشان،
در تاریخچه شان تحریفی واقع شود.
عامل سوم یک عامل خصوصی است، دو
عامل پیشین در تمام تواریخ دنیا هست، ولی در خصوص حادثه کربلا یک جریان و
عامل بخصوصی هست که سبب شده است در این داستان، جعل واقع شود.
پیشوایان
دین از زمان پیغمبر اکرم و ائمهاطهار دستور اکید دادهاند که باید نام
حسین بن علی (ع) زنده بماند، باید مصیبت حسین بن علی (ع) هر سال تجدید
شود، چرا این چه دستوری است در اسلام، چرا ائمه دین این همه به این موضوع
اهتمام داشتند، و چرا برای زیارت حسین بن علی (ع) این همه ترغیب و تشویق
است؟"
از دیدگاه مطهری حسین (ع) مکتب عملی اسلام را تاسیس کرد. حسین
(ع) نمونه عملی قیامهای اسلامی است. خواستند مکتبش زنده بماند، خواستند
سالی یکبار امام (ع) با آن انگیزهاش ظهور کند و برای همیشه زنده بماند.
"هر
چه ما در این راه کوشش کنیم به شرط آنکه هدف آن را تشخیص دهیم بجاست. اما
متاسفانه عدهای این را نشناختند، خیال کردند بدون اینکه مردم را با فلسفه
قیام حسینی و مکتبش آشنا کنند و مردم را عارف به مقامات حسینی کنند، همین
قدر که آمدند و نشستند و نفهمیده و ندانسته گریهای کردند، کفاره گناهان
است.
بعضی میگویند هدف وسیله را مباح میکند. هدف که خوب باشد،
وسیله هر چه باشد، شد! اینها هم گفتند ما یک هدف مقدس داریم وآن گریستن
برامام حسین(ع) است که کار خوبی است و باید گریست، به چه وسیله بگریانیم؟
گفتند، اشک جاری میشود یا نه؟همین قدر که اشک جاری شود اشکال ندارد،
شیپوربزنیم، طبل بزنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم بگیریم،
جعل کنیم، تحریف کنیم، در دستگاه امام حسین(ع) این حرفها مانعی ندارد، در
نتیجه افرادی دست به جعل و تحریف این واقعه بزرگ زدند."
تاریخچه با
عظمت کربلا که به دست ما افتاده، هم دچار تحریف لفظی و هم دچارتحریف معنوی
شده است. یعنی ما از خودمان ساز و برگهایی بر پیکره این تاریخ ساختهایم
که چهره با عظمت و نورانی آن را تاریک و ظلمانی و قیافه زیبای آن را زشت
کردهایم.
استاد مطهری معتقد است: هرگز نمونهای از یک مکتب عملی
در دنیا پیدا نمیشود که نظیر مکتب حسین بن علی (ع) باشد. اگر شما نمونه
حسین بن علی را پیدا کردید، آن وقت بگویید چرا ما هر سال باید یاد حسین بن
علی را تجدید کنیم.
نظیر آنچه که حسین بن علی در حادثه عاشورا،
از ایمان کامل به جهان دیگر، از رضا و تسلیم، از صبر، از مردانگی، از
طمانینه نفس از ثبات و استقامت، از عزت و کرامت نفس، از آزادیخواهی و
آزادی طلبی، از این که در فکر انسان باشد، از این که در خدمت انسان باشد،
اگر در دنیا نمونهای پیدا کردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی
را زنده کنیم."