امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

آخر الزمان در آیین زرتشت

در گاهان (گاتها) که سروده‌های خود زرتشت است و در آنها می‌توان عقاید وی را یافت اشاره چندانی به پایان جهان نشده‌است، اما چنین می‌نماید که در بندی از گاهان (یسن ۴۳ بند ۳) سخن از مردی است که در آینده می‌آید و راه نجات را می‌یابد، همچنین در گاهان چند بار به واژه سوشینت بر می‌خوریم که در ادبیات بعدی زرتشت به صورت سوشیانس در آمده و منجی نهائی زرتشتی به شمار می‌آید. علاوه بر این‌ها در گاهان زردشت سخن از "داوری واپسین" برای درست کاران و بدکاران به میان می آید.در دین زرتشتی وقایع آخرالزمان را فرشگرد می‌گویند که به معنی بازسازی جهان است. در عقاید زرتشتی این پدیده به معنی پایان جهان نیست بلکه تسویه جهان از بدی و بازگشت به دوران پیش از آمیزش اهریمن است.در روز رستاخیز روان درگذشتگان از پل چینوت عبور کرده و در آن‌سوی توسط مهر, رشن و سروش اعمالشان سنجیده می‌شود.


http://fa.wikipedia.org/

آخر الزمان در دین مسیح



نظریاتی که درباره آخر الزمان در چهار انجیل آمده‌است یکسان نیست ولی به طور کلی وقوع آخر الزمان به صورت‌های زیر بیان شده‌است:

  1. الیاس باید پیش از آمدن مسیح بیاید و ظهور وی وقوع داوری بزرگ را اعلام کند.
  2. بعد از مرگ مسیح و رستاخیز و صعود او، در هنگام رجعت او این واقعه محقق می‌گردد.
  3. رجعت عیسی و آغاز روز بزرگ و داوری نهائی، ناگهانی است وهیچ علامتی ندارد.
  4. حوادثی پیش از رجعت مسیح در جهان روی می‌دهد که از آن جمله جنگ‌ها و بلاهایی سخت و زلزله‌است.


http://fa.wikipedia.org

آخر الزمان در دین یهود



تصور آخر الزمان به معنی پایان دوره جهان وپیوستن آن به قیامت کبری در دین یهود از سده‌های دوم و سوم قبل از میلاد پیدا شده، پیش از این زمان بنی اسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند می‌دانستند، در انتظار روزی بودند که در آن وعده الهی تحقق یابد و خداوند قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر، و دشمنان آن را نابود کند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند. در دوره‌های بعد از حکومت داوود و سلیمان که این قوم از لحاظ دینی و اخلاقی گرفتار فساد و انحطاط شده و گرایش به شرک و الحاد در میان آنان شدت گرفته بود، غایت این آرزو و انتظار بازگشت قدرت و وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظار زمانی می‌رفت که خداوند بار دیگر پیشوائی بفرستد و قوم را از تیره بختی نجات دهد.


http://fa.wikipedia.org

ظهور منجی در ادیان دیگر

در بیشتر ادیان الهی از ظهور منجی در اخرالزمان یاد شده است .


 

ظهوری که با خود عدل و داد و خیر و خوبی به همراه دارد. ظهوری که باعث نابودی اهل باطل می شود. ظهوری که قانون مقدس الهی را در جهان حاکم می کند.

 

در کتاب ((اوستا)) و ((زند)) زرتشتیان، ((شاکمونی)) و ((دید)) هندیان، ((دادتک)) و ((پاتیکل)) برهماییان و در کتب مقدس بودائیان، در مزامیر ((زبور)) منسوب به حضرت داوود  و در فصول ((تورات)) منسوب به حضرت موسی و اسفار ((انجیل)) منسوب به حضرت عیسی و... سخن از ظهور منجی بشریت و مصلح کل و بر هم زننده بساط ظلم و ستم و تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی مبتنی بر پایه های عدالت نوید داده شده است.

 

و همچنین در هر آئین نامی را به او اختصاص داده اند.

 

در آئین زرتشت از او به نام ((سوشیانت)) یا ((سوشیانس))(نجات دهنده بزرگ جهان) ، در میان یهودیان به نام ((ماشیع))(مهدی بزرگ) و در آئین هندی به نام (( آواتارا )) و در آئین بودایی به نام ((بودای پنجم)) و در میان برهماییان به نام ((ویشنو)) و در کتاب شاکمونی از کتب مقدس هندیان به نام ((فرزند سید دو جهان)) و در کتاب مقدس دادتک برهماییان به نام ((آخرین وصی ممتاطا)) (محمد) و در کتاب پاتیکل به نام ((راهنما))(هادی،مهدی) تعبیر نموده اند.

 

و اهالی صربستان در انتظار ((مارکوکرالیویچ))، ساکنان جزایر انگلستان در انتظار ((ارتور))، ایرانیان باستان در انتظار ((گرزاسپه))، یونانیان در انتظار ((کالویبرگ))، اقوام اسکاندیناوی در انتظار ((اودین))، اقوام اروپایی مرکزی در انتظار ((بوخص)) و اقوام آمریکای لاتین در انتظار ((کوتزلکوتل)) و چینی ها در انتظار ((کرشنا)) به سر می برند.



http://diltang.parsiblog.com

اعتقاد به موعود در ادیان مختلف

نویسنده: محمد پناهی دانشجوی مقطع کاردانی رشته آموزش ابتدایی



موضوع  تحقیق که درباره موعود از دیدگاه ادیان است، نخست اعتقاد به موعود  به  طور کلّی برّرسی واثبات شده است ودرواقع اهداف این مقاله،تبیین مسئله موعود در ادیان مختلف است.

ایده ظهور منجى بزرگ که با خروج خود ، عدل و قسط ، گشایش و آسایش را در مقطع پایانى تاریخ  حیات انسان، به ارمغان خواهد آورد و به ستم و تجاوز ظالمان در پهنه کره خاکى پایان خواهد  بخشید و دولت کریمه عدل  پرور و دادگسترى را بنیان خواهد نهاد ، عقیده اى است که پیروان ادیان سه گانه ابراهیمى و بخش چشم گیرى از سایر ملل بدان ایمان داشته و دارند . یهودیان مانند مسیحیان که به بازگشت  عیسى (ع)  معتقدند به  ظهور یک  منجى  مى اندیشند و همان  گونه  که  زرتشتیان  در انتظار رجعت سوشیلنت اند ، نصرانیان  حبشى نیز چشم به راه ظهور پادشاه خودتئودور موعود هستند و هندوها نیز به  خروج  ویشنو دل  بسته اند و مجوسى ها به زنده بودن هوشیدراعتقادراسخ دارند وبودایى ها منتظر باز آمدن بودا وهم چنین مسلمانان منتظر ظهور مهدی موعود هستند.


http://www.tmat.ir/link/388

ادامه مطلب ...

پیامک ماه رمضان

رمضــان چــشمــه عـطــای خـــدا / ماه عفو و گذشت و غفــران است

رمــضــان رهــنـــمــا و راه گــشــا / بهــر گــم گـشتگان حـیــران است . . .

————————————————————————————————–

کاش در این رمضان لایق دیدار شویم. *** سحری با نظر لطف تو بیدارشویم

————————————————————————————————–

به غضنفرمیگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم

————————————————————————————————–
به حیف نون میگن تو که روزه نمی گیری،

چرا سحری می خوری؟ می گه نماز که نخونم،…

روزه که نگیرم… سحری هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟

————————————————————————————————–

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی…
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام…
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج.

————————————————————————————————–

آمد رمضان هست دعا را اثری
دارد دل من شور و نوای دگری
ما بنده عاصی و گنهکار توییم
ای داور بخشنده بما کن نظری

————————————————————————————————–

ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت

کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت

آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز

باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت

————————————————————————————————–

امام صادق-ع:

خواب روزه دار عبادت،

خاموشی او تسبیح،

عمل وی پذیرفته شده

و دعای او مستجاب است.”

————————————————————————————————–

فرا رسیدن ماه ضیافت الهی بر شما و خانواده محترم مبارک باد


http://www.jokfun.com/

ماه رمضان ماه مهمانی خدا مبارک


http://majid45.blogfa.com/post-212.aspx

عزلی از مقام معظم رهبری نائب بر حق امام زمان (عج)


 دل را زبیخودى سر از خود رمیدن است

جان را هواى از قفس تن پریدن است 

از بیم مرگ نیست که سر داده‏ام فغان

بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است 

دستم نمى‏رسد که دل از سینه برکنم

بارى علاج شوق، گریبان دریدن است

شامم سیه‏تر است زگیسوى سرکشت

خورشید من برآى که وقت دمیدن است 

سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى

مرغ نگه در آرزوى پر کشیدن است

بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو

هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمى‏کنم

تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به جام هوس گشت آشنا

روزى «امین» سزا لب حسرت گزیدن است


http://gooooolenarges.blogfa.com/



امام مهدی عج الله تعالی ظهوره :

برای فرج من زیاد دعا کنید ، چرا که این زیاد دعا کردن
خود فرج و گشایش در کارهای شماست




رأس ساعت 11 شب نیمه شعبان


 

آیت الله وحید خراسانی:


رأس ساعت 11 شب نیمه شعبان دعای فرج (الهی عظم البلاء ... ) را بخوانید

با توجه به روایات نقل شده از اهل بیت(علیهم‌السلام) در مورد تأثیر دعای همگانی و نیز بر اساس اهمیت فوق العاده شب نیمه شعبان که هم شب میلاد آن امام رحمت و مهربانی و هم با فضیلت‌ترین شب سال پس از شب قدر است، به گزارش «شیعه نیوز» آیت الله وحید خراسانی در سخنانی فرمودند:

سزاوار است عموم مؤمنین و مؤمنات در آن شب عزیز (شب نیمه شعبان) پس از قرائت سوره یس و اهداء آن به آستان مقدس ولیعصر ارواحنا فداه و خواندن زیارت سلام علی آل یس، رأس ساعت 11 شب نیمه شعبان دعای فرج را بخوانند و تعجیل ظهور مولود نیمه شعبان را از خداوند متعال درخواست کنند.

همچنین مناسب است تا در تمامی مکان‌های مقدس و مجالس جشن و سروری که در آن شب تشکیل می‌گردد این قرائت سوره یس و دعا و توسل همگانی انجام گیرد.




http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=131542

تولدتون مبارک

آقا جون ...


تولدتون مبارک. همیشه دلم میخواست توی این روز واسم یه معجزه کنی.


من هیچ وقت از معجزه نا امید نمیشم.


بازم منتظرم.


منتظر خودتم هستم. زود بیا. میبینی که دلم تنگ شده.


زود بیا عزیز زهرا...


همه منتظرت قدمای خوشگلتن.


دوستت دارم. البته همه دوستت دارن. دلم میخواست واست کیک میپختم . دلم واسه خدا تنگ  


شده. خدا به همرات آقا جونم. بازم تولدتون مبارک.

اس ام اس ولادت امام زمان (عج)

میلاد حجت خدا ، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش مبارک باد . . .

.

.

.

سلام ای انتظــار انتظـــارم  / سلام ای رهبر و ای یادگارم

سلامم بر تو ای فرزند زهرا /  سلامم بر تو ای نـــاجی دنیا . . .

ولادت حضرت حق مهدی صاحب الزمان بر شما مبارک

.

.

.

دل شود امشب شکوفا در زمین

می زند لبخند شادی بر زمین

آسمان ِ دل تبسم می کند

روی ماهت را تجسم می کند . . .

ولادت حضرت مهدی (عج) مبارک

.

.

.

امشب ز کَرَم حق گُهرى داد به نرجس /  وز برج ولایت قمرى داد به نرجس

خوش باش که حق بال و پرى داد به نرجس /  برخیز که زیبا پسرى داد به نرجس

میلاد صاحب الزمان بر شما مبارک

.

.

.

نیمه شعبان سرود زندگی است / نیمه شعبان فرار از بردگی است

نیمه شعبان سلامی از خــــدا / بر همه افراد شهر بنــدگی است . . .

ولادت حضرت مهدی (عج) بر شما مبارک



http://www.radsms.com

علی اکبر حسین؛ الگوی ایمان، ادب و شجاعت

دودمان پاک

حضرت علی اکبر (ع) مولود خانه امامت و پرورده دامان ولایت و نجابت است. تولد او در روز یازدهم شعبان سال 33 هجری در مدینه بوده است.(1) پدرش حسین بن علی (ع) و مادرش لیلی دختر «ابی مره» بود که از خاندانی جلیل و با شرافت بود. لیلا براى امام حسین (ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه‏ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول، خویش خوی رسول، گفت و گویش، گفت و گوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى‏نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید:

«هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى‏شدیم به چهره او مى‏نگریستیم»؛ به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللّهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقاً و خلقاً و منطقاً و کنا اذا اشتقنا الى رؤیة نبیک نظرنا الیه...».

به دلیل این که او بزرگ‏ترین پسر سیدالشهدا بود، به علی اکبر مشهور شد. البته بعضی هم امام سجاد(ع) را پسر بزرگ امام حسین (ع) می‏دانند.

تربیت شایسته امام حسین(ع) سبب شد که علی اکبر به بهترین صفات کمال آراسته شود. اصالت خانوادگی، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل از عناصر تشکیل دهنده شخصیت هر کس است، در وجود و زندگی او فراهم بود. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حد اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته و نوشته‏اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا(ص) بود و همین سبب می‏گشت تا در چهره او شخصیت پیامبر را مشاهده نمایند و با دیدن او یاد حضرت رسول (ص) را در ذهن‏ها زنده کنند. علی اکبر، نسخه‏ای برابر با اصل، نسبت به رسول خدا و شاخه‏ای از آن شجره طیبه و ریشه پاک بود و وارث همه خوبی‏های خاندان عصمت و طهارت به شمار می‏رفت.

الگوی شجاعت و ادب، اکبر

دردانه فاطمی نسب، اکبر

فرزند یقین، زنسل ایمان بود

پرورده دامن کریمان بود

جان، برخی نام ماندگارش باد

یاد ادبش نمی‏رود از یاد

آن یوسف حسن و ماه کنعانی

در خلق و خصال، احمد ثانی

آن شاهد بزم، سرو قامت بود

دریا دل و کوه استقامت بود(2)

فضایل

علی اکبر (ع)، از جوانی مجموعه‏ای از خوبی‏ها و فضیلت‏ها و نمونه‏ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت. روزی در حضور معاویه سخن از این بود که «رهبری دینی» شایسته کیست؟ حاضران گفتند: تو شایسته‏ترینی. ولی خود معاویه گفت: نه، چنین نیست. علی فرزند حسین بن علی(ع) شایسته‏ترین است، چرا که هم از نسل پیامبر است، هم شجاعت بنی هاشم در او جلوه‏گر است، هم سخاوت بنی امیه!...(3) البته سخاوت بنی‏امیه ادعایی بی‏اساس است. وقتی از زبان دشمن چنین اعترافی شنیده شود، دوستان چه خواهند گفت؟ این که معاویه در شام، درباره ی او چنین تعبیراتی را بر زبان جاری می‏کند، نشانه آن است که آوازه کمالات او فراتر از حجاز رفته بود.

رابطه سرشار از ادب و احترام علی اکبر (ع) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه عاشورا دیده می‏شود که به آن اشاره می‏کنیم.

در رکاب پدر

تربیت و تأدیب شایسته، سبب شده بود علی اکبر همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهایت ادب، گوش به فرمان و آماده جان نثاری شود.

وقتی حادثه قیام اباعبدالله(ع) پیش آمد و امام برای مبارزه با فساد و طغیان امویان، از بیعت با آنان خودداری کرد و از مدینه خارج شد، علی اکبر در رکاب و همراه پدر بود و پس از اقامت چند ماهه در مکه، چون امام تصمیم گرفت به سمت کوفه و کربلا حرکت کند، علی اکبر هم با صلابت و ایمان و عشق، در این کاروان شهادت حضور یافته بود. سخنانش در طول راه تا رسیدن به کربلا و نقشی که در آن حماسه داشت، ستودنی است.

به نقل تواریخ، وقتی کاروان حسینی به منزلگاه «قصر بنی مقاتل» رسید، پس از استراحتی کوتاه و برداشتن آب، در مسیر حرکت یک لحظه خواب چشمان حسین بن علی (ع) را گرفت، وقتی بیدار شد، فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون، و الحمد لله رب العالمین». سه بار این جمله را تکرار کرد که به طور ضمنی اشاره به حادثه تلخ و مصیبت و شهادت داشت.

علی اکبر که سوار بر اسب بود، با شنیدن این ذکر (استرجاع) نزد پدر آمد و گفت: پدر جان، جانم به فدایت، برای چه استرجاع گفتی و خدا را حمد کردی؟

امام حسین (ع) فرمود: سر بر روی زین اسب نهاده بودم که لحظه‏ای به خواب رفتم. سواری را دیدم که می‏گفت: این گروه سیر می‏کنند، مرگ هم در پی آنان روان است. فهمیدم که در این سفر به شهادت خواهیم رسید.

پرسید: پدر جان، مگر ما بر حق نیستیم؟

فرمود: چرا فرزندم، قسم به خدایی که بازگشت همگان به سوی اوست، ما بر حقیم.

علی اکبر گفت: پس، دیگر چه باک از مردن در راه حق؟

حسین بن علی(ع) فرمود: خدا جزای خیر به تو بدهد؛ بهترین پاداشی که به فرزندی نسبت به پدرش می دهند.(4)

پس از چند روز، با محاصره ی فرات از سوی دشمن، یاران امام و خیمه گاه در مضیقه بی آبی قرار گرفتند. هر چه به عاشورا نزدیک‏تر می‏شد، فشار کمبود آب بیشتر می‏شد و برداشت آب از فرات مشکل‏تر می‏گشت.

روز هشتم محرم، امام حسین(ع) علی اکبر را همراه سی سوار برای آوردن آب به شریعه فرات فرستاد تا با شکستن حلقه محاصره، آب به خیمه‏ها بیاورند. گرچه هدف، صرفاً آوردن آب بود، ولی این هدف جز با درگیری با سپاه خصم و مأموران عمرسعد، میسر نبود.

آن گروه، صفوف دشمن را متفرق ساختند و وارد فرات شدند، مشک‏ها را پر از آب کرده به سوی خیمه‏ها حرکت کردند. در برگشت نیز با سربازان کوفه درگیر شدند و با دلاوری و شهامتی که از خود نشان دادند، توانستند با موفقیت آب را به خیمه گاه برسانند.(5)

در شب عاشورا

برای یاران امام حسین(ع) به ویژه جوانان بنی هاشم، شب عاشورا شبی ارجمند و سرنوشت ساز و لحظه تجلی عشق و ایمان بود. جوانان هاشمی یکدیگر را سفارش می‏کردند که فردا باید با استفاده از این فرصت طلایی، بزرگ‏ترین حماسه فداکاری را در راه عقیده و حمایت از امام بیافرینند.

علی اکبر از جمله کسانی بود که اصرار داشت در نبرد فردا و در میدان حق، پیش تاز باشد. وقتی سید الشهدا (ع) خطاب به آن جمع دلیران مؤمن فرمود: «تاریکی شب شما را فرا گرفته است، بیعتم را از شما برداشتم، از تاریکی شب استفاده کنید و متفرق شوید و هر کدامتان دست کسی از خاندانم را بگیرید و بروید، این قوم در پی من هستند و اگر به من دست یابند با کس دیگر کاری ندارند»؛ این سخنان عکس‏العمل‏های خاصی را برانگیخت و جوانان و اصحاب، هر کدام با کلامی ابراز وفاداری و استقامت و آمادگی برای شهادت کردند.

اولین سخن را ابوالفضل العباس و علی اکبر بیان کردند و گفتند:

چرا چنین کنیم؟ هرگز مباد که پس از تو زنده بمانیم. سپس جوانان بنی هاشم سخنانی درمورد ماندن و فداکاری کردن تا مرز شهادت بر زبان آوردند.(6)

یاران و بستگان امام، آن شب تا سحر با شوق شهادت به عبادت و تهجد و آماده سازی خویش برای نبرد فردا مشغول بودند و علی اکبر هم در خدمت پدر و گوش به فرمان بود و برای دمیدن خورشید عاشورا لحظه شماری می‏کرد تا از پیشگامان جهاد و شهادت باشد و سخنی را که در راه آمدن به کربلا به پدرش گفته بود (اگر ما بر حقیم، پس باکی از مرگ نداریم) به اثبات برساند.

عاشورا، روز حماسه

خورشید عاشورا دمید، نبرد میان جبهه حق و باطل آغاز شد. یکایک اصحاب امام به میدان رفتند و شهید شدند. وقتی هیچ کس از آنان باقی نماند، نوبت به جوانان بنی هاشم رسید تا پای در میدان بگذارند.

علی اکبر، جوانی رشید و شجاع، خوش سیما و خوش سخن بود و گفتار و حرکاتش همه را به یاد پیامبر خدا (ص) می‏انداخت. به حضور امام حسین (ع) آمد و از پدر اذن میدان خواست. پدر هم اجازه داد. سوار بر اسب شد و آهنگ رفتن به میدان کرد. پدر و پسر با هم خداحافظی کردند، اما امام، با نگاهش جوان رشید خود را زیر نظر داشت و با حسرتی دردناک و در عین حال با شوقی فراوان به قد و بالای فرزند نگاه می کرد؛ نگاه کسی که از بازگشت او مأیوس باشد.

حسین بن علی (ع) دست زیر محاسن خود برد، نگاهش را به آسمان متوجه ساخت و با سخنانی که نشان دهنده جایگاه والای علی اکبر و محبت پدر به این فرزند دلاور بود، چنین گفت:

«خدایا! شاهد باش که شبیه ترین مردم به پیامبرت در چهره و گفتار و منطق و عمل را به سوی این قوم فرستادم. ما هرگاه مشتاق پیامبرت می شدیم، به سیمای این جوان نگاه می کردیم. خدایا! برکات زمین را از این قوم بگیر و جمعشان را پراکنده و متلاشی کن، اینان ما را دعوت کردند تا یاری مان کنند، ولی با جنگ و قتالشان بر ما تعدی و تجاوز کردند.»(7)

آن گاه علی اکبر به میدان شتافت، در حالی که هیبت پیامبر و شجاعت علی و استواری حمزه و بزرگ منشی حسین بن علی را داشت.

در معرفی خود رجز می‏خواند و به آن رو به صفتان حمله می‏آورد. رجزهای حماسی او چنین بود:

«من علی، فرزند حسین بن علی هستم، از گروهی که جد پدرشان پیامبر خداست. به خدا سوگند، هرگز نباید ناپاک ناپاک زاده بر ما حکومت کند. من با این نیزه و شمشیر، در دفاع از حق و یاری پدرم، آن قدر با شما خواهم جنگید که نیزه ام خم شود و شمشیرم کند گردد. بر شما ضربت خواهم زد، ضربتی شایسته یک جوان هاشمی علوی.»

علی اکبر نبردی شجاعانه کرد و گروه بسیاری را بر خاک هلاکت افکند. ضربات و حمله های او چنان کاری بود که سپاه دشمن را به هراس افکند، به نحوی که هنگام حمله ی او، صدای «الحذر، الحذر» (مواظب باشید) از نیروهای دشمن برمی‏خاست. رزم پرشور او، در آن هوای گرم و با لبی تشنه در آن نیم روز داغ، آن هم با سلاح و تجهیزات سنگین او را به شدت خسته و بی تاب کرد. لحظه‏ای دست از جنگ کشید و به خیمه‏گاه آمد تا آبی بنوشد و نیروی تازه‏ای بیابد، ولی در خیمه‏ها آب نبود و حسین تشنه‏تر از علی اکبر بود.

امام به او فرمود: پسرم! بر حضرت محمد و علی (ع) و بر من سخت و ناگوار است که از من کمک و آب بخواهی و یاری تو برایم میسر نباشد. سپس از وی خواست دوباره به میدان برود و بجنگد و اظهار امیدواری کرد که از دست رسول خدا (ص) سیراب شود.

شهادت سرخ

حضرت علی اکبر، چند بار رفت و برگشت و در هر نوبت، رزمی نمایان کرد و در نهایت در حلقه محاصره سپاه دشمن قرار گرفت و از هر طرف بر پیکر او ضربه زدند و آن قدر مجروح شد و خون از بدنش رفت که بر زمین افتاد.

ستاره‏ای بود که بر خاک افتاد. حسین (ع) با شتاب خود را به علی اکبر رساند و سر او را بر زانو گرفت و خاک و خون از چهره و چشم فرزند زدود. علی اکبر در آخرین لحظات، چشم خویش را گشود و به سیمای سالار شهیدان نگاه کرد و ... جان باخت، در حالی که حدود 27 سال از سن او می گذشت.

حسین (ع) که این قربانی را در راه خدا داده بود، در پیش گاه خدا سربلند و مفتخر بود. خم شد و صورت بر صورت خونین پسر گذاشت. سپس از جوانان هاشمی کمک خواست تا جسد آن شهید را از میدان به عقب منتقل کنند و در خیمه ی مخصوص شهدا قرار دهند.(8)

حادثه ی عاشورا به پایان رسید.

سه روز بعد، وقتی امام سجاد(ع) برای دفن پیکر امام و شهدا از کوفه به کربلا آمد و بدن مطهر امام حسین (ع) را به خاک سپرد، جسد فرزندش علی اکبر را هم پایین پای آن حضرت دفن کرد.

این که ضریح امام حسین(ع) شش گوشه دارد، دو گوشه جدا در پایین پا، محل دفن علی اکبر را نشان می دهد. امروز هر کس سالار شهیدان را زیارت می‏کند، این جوان با ایمان را هم زیارت می‏کند.

علی اکبر، جانبازی و فداکاری را در کربلا به اوج رساند و حمایت از حجت الهی و امام زمان خویش را به خوبی انجام داد و برای همه ی جوانان در همه ی تاریخ، یک الگوی ایمان و جهاد و مبارزه و شهادت باقی ماند.

در راه خدا ذبیح دین گردید

بر حلقه ی عاشقان نگین گردید

داغش کمر حسین را بشکست

با خون سرش حنای خونین بست

دیباچه ی داستان حق، اکبر

قربانی آستان حق، اکبر(9)



http://www.abna.ir