امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

روایت ...




پس از شهادت امام حسین علیه السلام سپاه کوفه تکبیر گفتند: زمین به سختی لرزید و شرق و غرب تاریک شد. مردم را زلزله و برق فرو گرفت و آسمان خون بارید و هاتفی از آسمان ندا کرد: به خدا سوگند امام، فرزند امام و برادر امام و پدر امامان، حسین بن علی کشته شد.
راوی گفت: در آن وقت غبار شدید همراه با تاریکی و طوفان سرخی که امکان دیدن نمی گذاشت آسمان را فرا گرفت که آن گروه گمان کردند عذاب بر آنها نازل گردیده است و ساعتها ادامه داشت.

امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: ای زراره! آسمان چهل روز بر حسین علیه السلام خون گریست و زمین چهل روز به سیاهی گریست و خورشید تا چهل روز به گرفتگی و سرخی گریست و. .

خلاد می گوید: بعد از شهادت حسین (علیه السلام) تا مدتی خورشید چون طلوع می کرد بر دیوارها و ساختمانها صبح و عصر آثار سرخی به چشم می خورد و مردم هر سنگی را بر می داشتند زیر آن خون تازه بود.


دانشنامه رشد

شیون ملائکه در شهادت امام حسین علیه السلام


هنگامی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، فرشتگان آسمان به شیون آمدند و گفتند: پروردگارا، این حسین برگزیده تو و فرزند پیامبر تو بود

.

خداوند عزوجل تمثال حضرت قائم علیه السلام را به فرشتگان نشان داد و فرمود: با او انتقام خون حسین را خواهم گرفت





دانشنامه رشد

ذوالجناح



پس از شهادت امام حسین علیه السلام، اسب او که «ذوالجناح» نام داشت، در حالی که پیشانی خود را به خون امام آغشته نموده بود، شیهه‌کشان به جانب خیمه‌ها شتافت.
امام باقر علیه السلام فرمود اسب در آن حال می‌گفت: وای از ستم امتی که فرزند دختر پیامبر خود را کشتند
در زیارت ناحیه مقدس چنین آمده است:« آن هنگام که بانوان حرم، اسب تو را بدون سوار مشاهده کردند و دیدند که زینش واژگون و یالش پر از خون است، از خیمه ها بیرون آمدند، در حالی که موهای خود را پریشان می‌کردند و بر صورت خود سیلی می زدند. آنان برقع از چهره ها افکنده بودند و به صدای بلند شیون می کردند و به سوی قتلگاه می شتافتند. و در همان حال شمر بر سینه مبارکت نشسته بود و محاسن شریفت را در یک دست گرفته و با دست دیگر با خنجر سر از بدنت جدا می کرد



daneshnameh.roshd.ir



ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن



مرغ باغ ملکوتم ای خدا                          

                                                دونه دارم توی دشت کربلا

مرغ باغ ملکوتم ای خدا                      

                                                  دونه دارم توی دشت کربلا

همیشه مسیر پرواز منه                         

                                                    حد بین تو تا گنبد طلا

پرچم سرخ حرمت قبله ی سرنوشتم  

      

                                       تک تک اون نخلای بین الحرمین بهشتم    

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

                حسین  من  حسین من  

                                    حسین من حسین من  حسین من

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

             حسین  من  حسین من  

                                  حسین من حسین من  حسین من

ذکر تو غرق هیاهوم میکنه

                                                  کربلات بهشت  محزون میکنه

وقتی سینه ام میشه تنگ حرمت    

                                                   من سینه ضریح آروم میکنه


مــــــــــن خونه زاد هیئتم ذکر حسین عبادتم


                                        تا اشک من جاری میشه ملک میاد زیارتم

ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

                حسین  من  حسین من  

                                        حسین من حسین من  حسین من

 ذکر شهادتین مـــــــــــــــــن

                   حسین  من  حسین من   حسین من حسین من  حسین من

                    

                    حسین  من  حسین من   حسین من حسین من  حسین من


تادلم با عشق تو هم قسم

                                       به خدا که هر روزم محرم

 تو دلم مثلث غم می سازم

                                        خیمه گاه و قتلگاه و علقمه


دست نزارید روی دلم که خون خون به خدا

                                       تا اسم کربلا میآد میشم دیونه به خدا

 

دست نزارید روی دلم که خون خون به خدا

                                       تا اسم کربلا میآد میشم دیونه به خدا




http://narjes65.blogfa.com/8611.aspx

 

من که خیلی خوشم اومد... شما چطور


http://www.roze.ir/images/abaabdellah/parchame_sorkh.jpg

تصویر

والپیپر امام حسین


والپیپر امام حسین گنبد و ابر


والپیپر حضرت رقیه


والپیپر امام حسین شمسه



http://www.haajmohsen.blogfa.com/post-51.aspx

از علی اصغر خجالت می کشم

گاه ابر و گاه باران می شوم

گاه از یک چشمه جوشان می شوم

گاه از یک کوه می آیم فرود

آبشار پر غرورم گاه رود

ادامه مطلب ...

بین الحرمین


http://wikimapia.org

فقط قابل توجه بعضی ها

سلام.


آقا یا خانم محترم ...


اصلا برای من فرقی نداره که عاشورا زمستون اتفاق افتاده یا تابستون


واسه من مهم این هست که امام حسین مثل بقیه مردم ترسو  نبوده که قایم بشه و فقط از دور اعلام وجود کنه.


در ضمن  من واقعا نمیدونستم که شما عمر چنیدن هزار ساله دارین و از همه چیز با خبر هستین که وقایع تاریخی در چه بازه زمانی رخ داده اند.


و همچنین خیلی زشته که یه نفر همه رو با یه چشم ببینه.


بی سوادی خودتون رو به رخ همه نکشید.


من این وبلاگ رو دوست دارم. و مطمئن باشید به خاطر کوری بعضی ها حتما حتما حتما تا جایی که بتونم ادامه میدم.


فکر کنم کاملا جواب روشنی داده باشم.

صرفا جهت اطلاع ..............

یک روز، مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی که خدا ایشان را غریق رحمت

واسعه ی خویش نماید ؛ با حالی خاص به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم

 جگرم جلا و صفا پیدا کرد .ایشان فرمودند :روزی فردی آمد خدمت

 امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و

 به ایشان عرض کرد :

اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟

امام در پاسخ به وی فرمودند :

خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.

آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟

امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا اورا اذیت نماید و این اذیت و

آزار همسایه ، کفاره ی گناهانش شود .

آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟

امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ،

 کفاره ی گناهان دوست ما باشد .

آن مرد گفت : اگر  دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!

امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ،

 کفاره ی گناهانش شود .

آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟

امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید .

بازهم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت : و اگر نتوانست قبل

 از مرگ توبه کند چه ؟امام فرمودند :

به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد .



http://elmira-21.blogfa.com/

تصویر


http://elmira-21.blogfa.com/

تصویر





http://tahoora.blogfa.com



پاره پاره

به آسمان خدا یک ستاره مى پیوست
شهید عشق، به باغ بهاره مى پیوست
گدازه هاى جگر از گلوى یک خورشید
به ماجراى فدک، پاره پاره مى پیوست

کسى که مطلع خونین کربلا در او

به جاودانگى یک هزاره مى پیوست

وسیع بود، ولى تا به فهم او برسند

عمیق دریا را با کناره مى پیوست

ادامه همه خطبه هاى حیدر بود

که مشکلات جهان را به چاره مى پیوست

ولى جماعت سنگى چه زود سیر شدند

از او که با غزل و استعاره مى پیوست

دوباره قصه بیعت و دست هاى وقیح

به داستان سقیفه دوباره مى پیوست

و ریختند به کامش شرار زهرى که

به تاروپود دلش پاره پاره مى پیوست

شبى که رفت تمام فرشتگان دیدند

به آسمان خدا یک ستاره مى پیوست...


سودابه مهیجى
اشارات :: اسفند ۱۳۸۶، شماره ۱۰۶

جسم بى جانت را هم برنتابیدند

مثل ستاره اى سرگردان، گرد مزارت مى گردم. زمین امشب از انبوه تیرها، خون آلود است. تو کدامین عهد را روز ازل بسته اى که حتى مزارت، حتى کفنت، آماج ستم ستمگران است؟



بغض گلویم را در بغض غیرت عباس گم کرده ام و اشک خون آلودم را سپر اشک باران زینب علیهاالسلام نموده ام. چگونه از خواهرت بخواهم گریه نکند، وقتى دشمن حتى کفنت را بى زخم نمى خواهد؟! مگر چه کرده اى با ظلم که ظالمان با کشتنت هم آرام نمى گیرند؟
چه کرده اى با جور که جائران، جسم بى جانت را، حتى مزارت را نیز برنمى تابند.
اى مبارز بى هیاهوى آل محمد! در سوگ تو اشک، ارثیه زمین باد!
سردار مظلوم
سکوت، سایه بر ذوالفقار کلامت نینداخت و صلح، شمشیر فکرت را به نیام نکشاند.
نامت اى برادر زینب، بر جریده تاریخ، سرور آزاد مردان ماند. جانم فداى سال هاى غربت تو که از طعنه دوستان و شماتت دشمنان، رویت به زردى گرایید.
ترس از ابهت اندیشه ات، با دشمنان چنان کرد که حتى خانه ات را محل توطئه کردند.
سردار مظلوم عشق! جز تو، کدامین سردار، در مأمن خانه اش آماج ستیز دشمنان شد و کدامین دلاور چون تو، به تیغ توطئه کشته شد؟!
عشق بى فرجام شیعه که اشک ها تا ابد سراغ در خانه تو مى گیرند و ناله ها تا حشر، هم آواى سوگواران تواند، بعد از تو مباد خنده بر اهالى کوچه بنى هاشم! بعد از تو مباد زندگى بر مردمى که در صلحت چانه چون عجوزه ها زدند!
پس از تو...
افسانه گویان عرب از تو خواهند سرود، آن هنگام که بادهاى شمالى به سوگوارى تو مى آیند.
پسر فاطمه! جگر پاره ات قصه گوى افسانه هاى خونین عرب خواهد ماند تا آواز کودکان غم در بادیه هاى حجاز باشد و مویه کولیان و آوارگان دشت هاى خشک عراق. مدینه بى تو عزاخانه اى بیش نیست اى برادر حسین! یتیمان، بعد از تو معنى کرامت و سخاوت را نخواهند فهمید.
از زبان برادر
چگونه در خاکت نهم، اى پاره پاره کفن؛ وقتى مى دانم جدم رسول الله صلى الله علیه و آله ، تو و مرا سرور جوانان بهشت خطاب کرد؟
چگونه ترکت کنم بر خاک، وقتى که همه عمر منى؛ هم بازى کودکى ام، هم غصه جوانى ام، هم رزم صفین و همسایه مدینه ام؟
برادرم، برادرم، برادرم! به خدا که چون تو نیکو برادرى مرا نبود و چون من، غمگین برادرى در سوگ تو نیست. امام من بودى و برادر صدایم مى کردى؛ رعیت تو بودم و همدم قرارم مى دادى. اف بر این قوم که امام خویش را وادار به صلح کردند و خانه نشینى! و اف بر دنیا که حسین علیه السلام را بى حسن علیه السلام زنده نگاه داشت! اف بر دنیا!


http://www.sibtayn.com

چراغ همیشه روشن مظلومیت

پنجره دل را باز کن تا به تازگی خویش هم قدری ببالی، تا روحت به آن سوی ندیده‏ها هم نظر بیفکند.


دریا پر گرفته است برای آستان‏بوسی نامی که خود نور است.
ابرها، کشان کشان می‏آیند و به این نقطه که می‏رسند، متحیر می‏مانند و حقارت خویش را بر بلندای ظاهر، به شرم می‏نشینند.
غزل‏ها دلتنگی‏های شبانه را پشت دیوار بقیع می‏برند.
با پای دل آمده‏ایم اینجا؛ اندکی خویش را باید در نظر نداشت تا شاید نظر کنند.
صمیمی‏ترین لحظه‏ها را می‏شود از متن این فضا گرفت.
حالِ عجیبی است؛ تمام پدیده‏ها، امشب را در همسایگی شیون به سر می‏برند؛ شیونی که غرق در عطرِ خوشِ خداست.
در این قطعه از زمین، جهانی از استغاثه شناور است. در این فرصت، دلِ هر قلم اگر در مسیر شفاعت نتپد، بیمار است.
اینجا همه چیز ساده و صمیمی است و مهیا برای اینکه انسان، گوشه‏ای از روح خود را برای تبرک، به آسمان بقیع بزند.
نه اکنون، که پیش از ما چقدر رؤیای بهشتی به این دیار فرستاده شده!
چقدر خواسته‏های شریف، در سینه این خاکْ پنهان شده!
دنیا، نگاشته‏ای از منظومه‏های بلند روشن است.
وقتی صحبت از اینجا می‏شود، نسیم ایمان می‏وزد از چهار سو؛ به ضمیمه رنگی از غربت.
اصلاً غروب اینجا خیمه زده است حتی در نیمه روز.
بر این خاک، دلتنگی آسمان پاشیده شده است.
وقتی صحبت از اینجا می‏شود، غمی بزرگ بر سینه انسان می‏نشیند و اندوهی پهناور.
در قبرستان تاریک بقیع، چراغ مظلومیت، همیشه روشن است.
اینجا مظلومیت امام مجتبی علیه‏السلام بازخوانی می‏شود.
حدیث بیرون منزلش: نارفیقان و یاران مخالف؛ آنان که می‏آمدند و سجاده از زیر پای آقا می‏کشیدند.
حدیث درون خانه‏اش هم که معلوم است!
... و حدیث این قبرستان... اینجا تاریک است و بی‏بارگاه و خلوت.
ای جانِ جهانیان فدایت «هستی» همه سائل و گدایت
ای تکیه‏گه گناه کاران دیوار بقیع با صفایت
گریان نبود به روز محشر چشمی که بگرید از برایت



http://www.sibtayn.com