عرفانهای تکلیف گریز، همان صورت امروزین طریقتهای مستقل از شریعت
متصوفه سنتی است. روشن است که همه جریانهای خرافه گرا و از جمله صوفیه،
تمام موفقیت خود را مرهون زودباوری کسانی است که میزان عقل و وحی را در
سنجش و راستی آزمایی اعمال و سخنان اعجاب آور آنان نادیده می گیرند. "ذکر
این نکته در شناخت ماهیت صوفیه ضروری است که از اولین اصول این طایفه
"تفرّس " است. صوفیه بر مبنای این اصل، ابتدا اشخاص بُله و زودباور را به
دام میاندازند. حُمقاء خریداران همیشگی سخنان اعجاب آور آنها هستند.
پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: ما رَفَعَ الله رایه ضلال الّا و
قد لفّ علیه اناس سفهاء. " 19
تأمل و بررسی ـ هرچند گذرا ـ در
اصطلاحات متصوفه، به ما ثابت میکند که جعل بسیاری از القاب این طایفه،
ریشه در ادعاهای گزاف آنان در امر ولایت و مهدویت دارد؛ برای مثال، میتوان
از عناوین "قطب "، "غوث " و "غوث اعظم " نام برد؛ چنانکه جواد نوربخش،
رهبر یکی از سلاسل صوفیه نعمت اللهی، در وجه تسمیه "قطب " مینویسد: "از آن
رو که انسان کامل است و جهان علم و معرفت الهی پیرامون محور وجود او
میچرخد20 "!! در حالیکه این معنا تنها برای ائمه اطهار(ع) تحقق می یابد.
برخی
از فرق صوفیه با تقسیم بالسویه "ولایت " میان رهبران خود و امامان
معصوم(ع)، به جعل "ولایت قمریه "21 و "ولایت جزئیه "22 اقطاب، در عرض
"ولایت شمسیه " و "ولایت کلیه " ائمه معصومین (ع)، دست یازیده تا بدین
ترتیب هم "پدیده ولایت بدون امامت "23 را رسمیت بخشیده باشند و هم ماهیت
عقیدتی فرقههای خود را بیش از پیش نمایان کنند. طرح عنوان "عالم صغیر "24
برای قطب در مقابل عالم کبیر؛ یعنی امام معصوم(ع)، نشان دیگری از گزافه
گویی برخی از طوایف صوفیه میکند تا آنجا که در شأن "عالم صغیر "
مینویسند: "پس آن اخباری که در غیبت حضرت قائم وارد شده، تمام آنها در
عالم صغیر [قطب] جاری خواهد بود "!!25
از آن رو که خاستگاه و
رستنگاه تصوف، جهان و جغرافیای تسنن بوده است، فرق دراویش به تأسی از مکتب
خلفاء، بعضاً به "ولایت نوعیه " رهبران خود معتقدند و لذا چندانکه باید به
"ولایت شخصیه " ائمه اطهار(علیهم السلام) وقعی نمینهند! این انحراف، زمینه
ساز ظهور متمهدین صوفی گردید. در تاریخ تصوف کسانی که ادعای "مهدویت نوعیه
" کرده اند، کم نبوده اند؛ به عنوان مثال، در قرن هشتم درویش محمد نوربخش ـ
سر سلسله نوربخشیه و ذهبیه از سلاسل معرفیه ـ به نام مهدی موعود خروج کرد
اما به دست امیر تیمور گورکانی گرفتار و تأدیب گردید!
در این زمینه
بازخوانی نوشتههای صوفیه در شأن رهبران خود، موجب اعجاب و شایان تأمل است.
میتوان با خواندن نوشته یکی از دراویش ذهبی در وصف سرکرده فراماسونر فرقه
ذهبیه اغتشاشیه احمدیه، به عمق فاجعه پی برد، آنجا که مینگارد: "رکن رکین
و بلد امین، وارث اقطاب الولایه و الهدایه مروج الشریعه الغراء المصطفوی و
قائد الطریقه البیضاء المرتضوی، کهف الابدال و الاوتاد الزمان، قطب
الاولیا الکاملین، ابوالوقت مولانا الاعظم، استاد دکتر حاج عبدالحمید
گنجویان متعناالله بطول بقائه و ارواحنا فداه و افاض الله علینا و علی جمیع
المسلمین انوار هدایته و ولایته... " 26 !!! القابی که در جهان هستی،
برازنده کسی جز حضرت ولی الله الاعظم (عج ) نیست!
http://www.alvadossadegh.com