امام کاظم علیهالسلام در شرایطی میزیست که هرگونه امکان برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام از او سلب شده بود. ولی حضرت در موقعیت مناسبی دیدهها را به سوی کربلا جلب کرد. در نوروز یکی از سالها، هارون الرشید به حضرت پیشنهاد داد که سران کشوری و لشکری به دیدن امام بیایند. آن حضرت خواسته هارون را نپذیرفت، ولی مخالفت ایشان سودی نبخشید و ناگزیر به دستور هارون تن داد. همه شخصیتهای سیاسی و نظامی به دیدار امام شرفیاب شدند و هر کدام هدیهای تقدیم کردند. در این میان، پیرمردی حاضر شد و گفت: «من مالی ندارم که اهدا کنم، ولی اشعاری را که پدرم در رثای جدت سیدالشهدا علیهالسلام سروده است، به شما تقدیم میکنم». حضرت وی را بسیار گرامی داشت و در کنارش نشانید. پس از پایان مراسم، امام علیهالسلام به مأموری که هارون برای کنترل اوضاع گماشته بود، فرمود: «نزد هارون برو و درباره این هدیهها کسب تکلیف کن». وی پس از مراجعت از نزد هارون، گفت: «شما در تصرف این هدیهها مختارید». بدین ترتیب، حضرت، تمام هدایا را به شاعر مرثیه سرای حسینی هدیه کرد و در پاسداری حماسه حسینی نقش آفرینی فرمود.
www.erfan.ir
توی این شبها و روزهای پر از غربت و دلتنگی من رو از دعا فراموش نکن..
التماس دعا..