کربلا نشان داد که با شکیب در عطشی کوتاه، میتوان همیشه ی تاریخ را سیراب کرد. (دکتر سنگری)
ارباب، صدای قدمت می آید
هنگامه ی اوج ماتمت می آید
ما در تب داغ غم تو می سوزیم
یکبار دگر محرمت می آید
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
خیز و جامه نیلی کن، روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد نوبت محرم شد
ماه خون گواه آمد جوش اشک و آه آمد
رایت سیاه آمد کربلا مجسم شد
ای اتصال نوری ما تا خدا حسینبی تو نبود خلقت ما کیمیا حسینروشن تر از درخشش خورشید مشرقیندر جان ماست نور جمال شما حسین
*ایام عزاداری سیدالشهدا تسلیت باد*
عجیب حکایتی است! “عزیز” ترین ها – حسین(ع) و یوسف(ع) از “گودال” و “چاه” به آسمان عزت رسیده اند. (دکتر سنگری)
محرم آمد و دل می تپد برای حسیـن
شعار بزم سخن، نام دلگشای حسین
عروج پاک حسیــن است افتخار زمان
و جادوانه ترین عشق با ندای حسین
هرکس کتاب ۷۲ صفحه ای عشق -عاشورا- را خوب بخواند،
شیرازه ی سعادت را در زندگی اش گسسته نخواهد دید. (دکتر سنگری)
در دایره ی عشق گرفتار حسینم عاشق شده ی چرخش پرگار حسینم فریاد زند چاک گریبان جنونم دیوانه ی زنجیری بازار حسینم
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان
من روز ازل دل به تو دلبر دادم
حق خواست که در دام غمت افتادمشادی من از فرط غم توست حسینچون سوخته ی غم تو هستم شادم
تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست
این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست
از نـالـه ی نـیـنــوای یـاران حسـیـن
همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست
/ التماس دعا /
هر جا که هست نور خدا سجده واجب استآری به پیشگاه خدا سجده واجب استبا عاشقان سخن زجدایی ملال نیستتا عصر کوفه فاصله بیش از هلال نیست
امام حسین (ع):
ای مردم! در تحصیل ارزش های انسانی رقابت کنید
و در بدست اوردن گنجینه های پر ارزش معنوی از همدیگر پیشی بگیرید.
…
عزاداریتان قبول و التماس دعا
غم تو ارثیه سبز دو چشم ترمان
آمده سینه به سینه شده بال و پرمان
بهترین حال عبادات بهشتی شده ها !
کشته اشک فدایت پدر و مادرمان
فقیر روی حسینم که قبله ام عشق است
گدای کوی حسینم که قبله ام عشق است
به لطف دوست منم از تبار احبابش
محب کوی حسینم که قبله ام عشق است
من از دیار حبیبم که مست دلدارم
هزار بار برای حسین جان دارم
من آن غلام سیاهم که رو سفید شوم
چو سر به خاک قدوم حسین بگذارم
داغ لاله می چکه از دل اشک
چیه جز خون جگر حاصل اشک
تاقیامت به یاد روز دهم
می شه خاک کربلا محفل اشک
کو آن محرمی که بپیچد صدای آن
خیمه گرفت شعله زسوز نوای آن
این پرچم حسین درختی است پر ثمر
باید که خون شیعه بریزد به پای آن
ای که نام تو شهید الشهداست
تو حسینی و مرامت زیباست
به همه گفته ام و می گویم
صاحب بی کفن من آقاست
ای نظر گاه نگاهت همه ی آمالم
دل حسینی شد و تا حــــ ــشر به این منوالم
من عزادار تو این چند محرم نشدم
از ازل یار توام هست هست هزاران سالم
الا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
مان که روشنی دیده ی ترم باشی
شبیه آیینه ای در برابرم باشی
هوای خیمه ی من بی نگاه تو سرد است
بمان که ممایه ی دل گرمی حرم باشی
تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده
بمان که روشنی دیده ی ترم باشی
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
تا قیامت کربلا ماتم سراست
حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست
آقا بیا که ما ز غمت گریه می کنیم
ماه عزاست بر حرمت گریه می کنیم
شکر خدا که دل به عزا خانه بار یافت
ماه بکاست ما به غمت گریه می کنیم
ما مصیبت زده ی کرب وبلاییم حسین
بال وپر سوخته ی آل عباییم حسین
بسکه خون دل از این دیده ز غمهای تو رفت
همنشین لب دریای بکاییم حسین
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم
این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم
اشک غم حسین بود خود بهشت ساز
ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم
http://bademjan.ir/?p=1677