امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

شعر

چه شبا که کربلاتُ به لب و زبون آوردم

تو مُحرمِت آقا جون، دل و به خدا سپردم

چه روزا که توی هیئت ،می گرفت دلم بهونه

اینقده حسین می‌گفتم، دل می شد برات دیوونه

کوچیکیم یادم می یادش، یه پیرن سیاهی داشتم

توی پیرهنام همیشه، اونو خیلی دوست می داشتم

با چادر سیاه مادر، خیمه ای به پا می کردم

زیر خیمه‌‌ی‌ عزاهات ، اسمت‌ و صدا می کردم

با تموم رو سیاهی ، عزات و بپا می کردم

هرچی رو به غیر عشقِت، از خودم جدا می کردم

با خودم همش می گفتم، تو که آبرو نداری

چرا دائما تو اسمِ، آقات و به لب می آری

کاش یه بار دیگه بیادش، اون روزای آسمونی

منو مثل بچگی‌هام، دوباره پیشِت بِخُونی

عشق ناب تو همیشه، جذبه‌ی عجیبی داره

که بدا رو مثل من هم، توی مجلست می‌یاره


انا منی  www.juyom.ir مجموعه ای از عکسهای متحرک ماه محرم و صفر ، نوحه ، شعر ، کتاب ،  السلام علی الحسین



http://juyom.ir/article100.html
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد