آن کیست اندر هر بلا ، با تو وفاداری کند
با قلب و شعر و دست خود از تو طرفداری کند
آن کیست کز بهر خدا، پیش تو از خود بگذرد
با امر تو سقا شود ، یا که علمداری کند
آن کیست ماه هاشمی حب و حیایش دائمی
تا بود خصم جرات نداشت ، تا فکرِ آزاری کند
آن کیست مولایش تویی، چون بنده آقایش تویی
پیش از تو و طفلان تو ، از آب، دست عاری کند
آن کیست که بی چشم و دست، با آن عمود بر فرق سر
در فکر این است تا چه شکل حالا تو را یاری کند
آن کیست جز عباس تو ، در قلب پر احساس تو
داغش کمر را خم کند ، اشک تو را جاری کند