امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

مهدویت و دشمنان آن



"نماد سرخ عاشورا " و "نگاه سبز انتظار " در همیشه تاریخ اسلامی، مولفه‌های اصلی حیات و پویایی تشیع بوده اند؛ و بدیهی است که دشمن در میدان پیکار با تفکر شیعی، این دو پایه اساسی را در تیررس مستقیم شلیک خود قرار دهد. البته "موعودگرایی " به عنوان نقطه تعامل و اشتراک تمام ادیان آسمانی، در جهان غرب نیز با آسیب‌های جدی، دست به گریبان است. مباحث "آخرالزمانی "، "آرماگدون " و "پایان تاریخ "، هر روز در مغرب زمین گرم تر و البته بحرانی تر می‌شوند. تنها می‌توان با سیری گذرا بر سیمای منجی در سینمای غرب، عمق فاجعه را دریافت.

رواج پدیده متمهدین، به رغم اثبات حقیقت زنده "انتظار "، نشان از وارد شدن آسیب‌های جدی بر پیکره این آرزوی دیرینه دینی دارد. حقیقت آن است که هم وجوه سه گانه "عقلی "، "قلبی/احساسی " و "عینی " فرهنگ مهدویت، در معرض هجمه دشمنان قرار گرفته و هم هوای آلوده خزان معنویت، مستعد رشد انواع بیماری‌های مسری نحله‌های تقلبی گشته است. براین باوریم که باید با بسط و گسترش مباحثی از این دست، علاوه بر آسیب شناسی و آفت زدایی از این باور ناب، مومنان را در مقابل آفات و ویروس‌های آن واکسینه کرد؛ چنانکهما مقام معظم رهبری، امسال و در زادروز حضرت ولی الله الاعظم (عج) به روشنگری و هشدار در این باب پرداخته، بر ضرورت آسیب شناسی و لزوم آفت زدایی از جریان ناب مهدویت، به عنوان مهم‌ترین منبع تحول آفرینی شیعه، تأکید فرمود. ایشان مهدی باوری شیعه را نه یک امر صرف انتزاعی و باور محض ذهنی، بلکه بنابر آموزه‌های روایی3، آن را حقیقتی تابناک برشمرد که در نزد شیعه از واقعیتی موجود حکایت می‌کند که قابل دستیابی و فیض دهی است؛ از این رو زبان به هشدار گشوده و فرمود: "البته مثل همه حقایقی که در برهه‌های مختلفی از زمان، ملعبه دست سودجویان می‌شود، این حقیقت هم گاهی ملعبه دست سودجویان می‌شود. این کسانی که ادعاهای خلاف واقع می‌کنند ـ ادعای رویت، ادعای تشرف، حتی به صورت کاملا خرافی، ادعای اقتدای به آن حضرت در نماز ! ـ که حقیقتاً ادعاهای شرم آوری است، اینها همان پیرایه‌های باطلی است که این حقیقت روشن را در چشم و دل انسان‌های پاکنهاد، ممکن است مشوب کند. نباید گذاشت. همه آحاد مردم توجه داشته باشند، این ادعاهای اتصال و ارتباط و تشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن بزرگوار هیچ کدام قابل تصدیق نیست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسان‌های باارزشی که یک لحظه عمر آنها ارزش دارد به روزها و ماه‌ها و سال‌های عمر امثال ما، چنین ادعاهایی نکردند. ممکن است یک انسان سعادتمندی، چشمش، دلش این ظرفیت را پیدا کند که به نور آن جمال مبارک روشن شود، اما یک چنین کسانی اهل ادعا نیستند؛ اهل گفتن نیستند؛ اهل دکان داری نیستند. این کسانی که دکان داری می‌کنند به این وسیله، انسان می‌تواند به طور قطع و یقین بگوید اینها دروغگو هستند؛ مفتری هستند. این عقیده روشن و تابناک را بایستی از این آفت اعتقادی دور نگه داشت ".

معظم له، پیشتر نیز از نقشه ضد مهدوی استعمار در کشورهای اسلامی، پرده برداشته و فرموده بود: "همه اینها نقاط برجسته‏ای هستند که اگر ما مسلمانان درست به حقیقتشان توجّه کنیم، تبدیل به یک موتور حرکت‏دهنده جامعه اسلامی می‏شود؛ ولی وقتی روی آن کار کردند و آن را خراب و معنای آن را عوض کردند و در ذهن‌ها به صورت دیگری جا انداختند، همین موتور محرّک، به یک داروی مخدّر و خواب‏آور تبدیل می‏گردد. این‏گونه است! حال بحث ما در مورد دشمنان داناست که سراغ این عقیده آمدند. من سندی را دیدم که مربوط به دهها سال قبل؛ یعنی اوایل ورود استعمار به شمال آفریقاست. کشورهای شمال آفریقا، گرایش بسیاری به اهل بیت دارند. مذهبشان هر مذهبی از مذاهب اسلامی که هست، باشد؛ اما محبِّ اهل بیتند. در کشورهای سودان و مغرب و غیره عقیده به مهدویّت خیلی پُررنگ است. آن زمان که استعمار وارد مناطقِ مذکور شد ... یکی از مسائلی که مزاحم استعمار شد، عقیده به مهدویّت بود! در سندی که من دیدم، بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می‏کنند که ما باید کاری کنیم که عقیده به مهدویّت، به تدریج از بین مردم زایل شود! "

جریان‌ها‌یی چون "مستر همفر " جاسوس وزارت مستعمرات بریتانیا در ممالک اسلامی و "کینیاز دالگورکی " مأمور امپراطوری تزار روسیه برای ایجاد فرقه‌های جدید مذهبی در عهد قاجار، تنها نمونه‌های آشکار هزینه‌کردهای قدرتهای استعماری بر ضد بلاد اسلامی بوده اند. رد پای استعمار در سرزمین‌های اسلامی را می‌توان در قامت "وهابیت " در جزیرة العرب، "بابیت " و "بهائیت " در ایران و "آقاخانی " و "قادیانیه " در پاکستان، پیگیری کرد. هم افقی این فرقه‌ها با همدیگر، مشهود است؛ چرا که در همه آنها استعمار به دنبال معرفی امام زمانی بدلی و منجی غیر واقعی است، تا مردم را از نزدیکی و پیروی از امام زمان حقیقی به دور دارند.

با این مستندات، بی شک یکی از عمده دلایل رواج بازار مدعیان، "بالا گرفتن تقابل میان دو نظام حق و باطل یا نظام اسلام و کفرجهانی " است. هیچگاه فراموش نگردد که استعمار، "دشمن صلبی " مسلمانان بوده و هست.



http://www.alvadossadegh.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد