(کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم) . الف - صحیح بخارى ، ج4 ص205 - کتاب بدء الخلق ، باب نزول عیسى بن مریم ( ع ) .
ب - صحیح مسلم ، ج1 ص 136 - کتاب الایمان ، باب 71 ، ح 244 .
رسول گرامى اسلام ( ص ) مىفرماید: چگونه خواهید بود آنگاه که پسر مریم در میان شما بیاید و امام شما از شما باشد!
(
. . . فینزل عیسى بن مریمr فیقول امیرهم: تعال صلّ لنا . فیقول: لا . انّ
بعضکم على بعض امراء تکرمة اللَّه هذه الامّة) . صحیح مسلم ، همان ص137 ، ح
247 .
این روایت را ابنماجه نیز اندکى مفصّلتر در ضمن حدیثى
طولانى که تقریباً 4 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده نقل کرده است .
(ج2 سنن ، ص1361 - کتاب الفتن باب 33 ، ح 4077) .
یعنى: . . . سپس
عیسى بن مریم ( ع ) نازل مىشود . امیر آنها به او مىگوید: بیا و براى ما
نماز بخوان (یعنى بعنوان امام جماعت) او مىگوید: خیر ، همانا بعض از شما
بر بعض دیگر امیر مىباشید به خاطر این که خداوند این امّت را گرامى داشته
است .
این دو حدیث به خوبى نشان مىدهد که هنگام نزول عیسىبن مریم (
ع ) امام او کسى دیگر است که با توجّه به روایات گذشته او جز حضرت مهدى ،
صاحب الزّمان صلواتاللَّهعلیهوعجّلاللَّه فرجه نیست .
از آنجا
که از روایات گذشته فهمیدیم که برنامه اصلى حضرت مهدى ( ع ) پرکردن زمین از
عدل و داد است ، لذا لازم است آن حضرت داراى حکومتى مقتدر و کارگزارانى
صالح باشد و این امرى است که تقریباً همه فرق مسلمین بدان اعتقاد دارند و
نیز از روایات این قسمت روشن شد که عیسى بن مریم ( ع ) نیز نازل مىشود و
چون امامت و قدرت حکومت به دست حضرت مهدى ( ع ) مىباشد به ناچار باید گفت
که حضرت عیسى ( ع ) جهت کمک آن حضرت مىآید . شاید علّت آن کثرت پیروان
مسیحیّت در آن زمان مىباشد که وقتى حضرت عیسى ( ع ) پشت سر امام زمان ( ع )
به نماز بایستد آنان که از پیروانش طالب حقّند اسلام را زود مىپذیرند .
با
اینحال مىبینیم صاحبان صحاح - مخصوصاً بخارى و مسلم - کوشیدهاند که قدرت
حکومت را در آن زمان در اختیار حضرت مسیح ( ع ) قرار دهند و در تمامى این
دو کتاب اسمى از حضرت مهدى ( ع ) نمىبینیم . شاید تصوّر کردند که اگر چشم
خود را ببندند دیگران هم نابینا خواهند ماند ، غافل از آنکه:
«شبپره گر وصل آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نکاهد»
http://mahdaviyat.org