امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین
امام حسین عزیزترینم

امام حسین عزیزترینم

تقدیم به مولای عزیزم امام حسین

نقش دعا و تربت امام حسین در شفا

استفاده‏ از درمان‏هاى پزشکى، و بهره‏گیرى از تربت سیدالشهداء (ع) و توسل به اولیاء الله (ع)، و دعا کردن، سه ابزار براى شفاى امراض -در صورتى که اجل حتمى او فرا نرسیده باشد- مى‏باشند. این سه عامل همان گونه که مى‏توانند به صورت منفرد و جداگانه، با ارادۀ الاهى مؤثر واقع شوند و با بهره‏گیرى از یکى، از دو عامل دیگر مستغنى شویم، نیز مى‏توانند به صورت مجموعه‏اى مرکب از هر سه عامل (به عنوان علت تامۀ مرکب) سبب شفاى مریض گردند؛ یعنى دعا سبب پذیرش شفاعت امام (ع) و اثر بخشى تربت او شود و تأثیر شفاعت امام (ع) و تربت او، سبب نتیجه بخشى بهینه عملیات پزشکى گشته و مراحل درمان به سهولت طى شود.


امّا باید توجه داشت، از آن جا که اثر بخشى دارو و نیز فعالیت پزشک و حتى شفاعت امام (ع) و اثر بخشى تربت او منوط به إذن الاهى است؛ در بهره‏گیرى از عملیات پزشکى و با تربت امام (ع) ، دعا کردن اولویت خاصى دارد؛ زیرا دعا ارتباط مستقیم با خداوند و توجه به عدم استقلال ما سواه، در تأثیر (عنایت به توحید افعالى) است، از این رو در شروع هر کارى حتّى توسل به ائمه (‏ع) و درخواست شفاعت ایشان. دعا؛ یعنى استمداد از حق تعالى و درخواست موفقیت از جانب او و نیز درخواست پذیرش شفاعت آن بزرگواران، اکیداً توصیه شده است.

به ویژه که یافتن پزشک مناسب و تشخیص دقیق بیمارى و تعیین داروى اثربخش و روند صحیح درمان، داراى پیچیدگى‏هاى خاص خود است و استمداد از حق -جلّت عظمته- دراین راه ضرورى است.

به علاوه، اثر بخشى تربت سیدالشهداء (ع) نیز داراى شرایط زیر است، که حصول آنها در این زمان مشکل است:

۱٫ آن خاک از حایر حسینى[۱] برگرفته شده باشد و قرمز رنگ باشد.

۲٫ پس از خروج از حایر، توسط جن و شیاطینى که دشمن شیعه و در کمین لمس آن خاکند، مس نشده و اثر آن زایل نگردیده باشد، (مخفیانه و در پوشش مناسب منتقل شود).

۳٫ بسیار کم مصرف شود.

۴٫ با نیت خالص و بدون شک و تردید در اثر بخشى آن، مورد استفاده قرار گیرد.

۵٫ همراه با دعا و قسم دادن خداوند به حق سیدالشهداء (ع) و… مصرف شود.[۲]

لکن این امر مسلّم است که توجه و توسل به سیدالشهداء (ع) ‏و نیز سایر اولیاء الله و تبرک به تربت منسوب به آن بزرگواران با نیت خالص، بى فایده نبوده و اثر بخشى آنها در موارد عدیده‏اى تجربه شده است. البته استجابت دعا و حتى پذیرش شفاعت توسط اولیاء الله و اذن و رضایت خداوند در شفاعت آنها، داراى شرایط زیر مى‏باشد:

۱٫ خالصانه و با توجه دعا کند و همراه صلوات و استغفار و توبه واقعى باشد.

۲٫ حقوق الاهى عبادات و مالیات اسلامى (خمس و زکوة) را پرداخته باشد.

۳٫ با سنن پیامبر (ص) و ائمه (ع) مخالف نباشد.

۴٫ دعا کننده، عامل به قرآن باشد.

۵٫ شکرگزار حق، در هر حالى باشد.

۶٫ آمر به معروف و ناهى از منکر باشد.

۷٫ همراه با استفاده از امکانات و وسائط طبیعى یا معنوى باشد. (از روى تنبلى و توقع بى جا نباشد).

۸٫ حق الناس در اموال او نباشد.

۹٫ به عهد و پیمان وفا کند و… .[۳]

لکن گاهى ممکن است که با نبودن تمام شرایط فوق، دعایى یا توسلى مؤثر واقع شود، تا عاملى براى جلب قلوب متوسلان و داعیان گردد؛ و یا اتمام حجّتى براى آنان باشد، تا بهانه‏اى براى رجوع به گذشته‏ ناصحیح خود نداشته باشند؛ زیرا در مواقع مشکلات و معضلاتى که اسباب عادى از رفع آنها وامانده‏اند، عنایت و لطف خداوند و یا ائمه (‏ع) بیشتر مى‏گردد و راه هر گونه توجیه را بر شکّاکان مى‏بندند؛ و چه بسا این تأثیر بخشى به جهت پاداش و اجرت دادن باشد؛ یعنى شخصى در دوران عمر خود احیاناً کار خیر یا احترامى را در موردى براى اولیاء الله (ع)، انجام داده باشد، که این اجابت دعا و رفع مشکل او، جبران آن کار خیر است تا طلبى و استحقاقى براى عنایت و یا شفاعت در آخرت نداشته باشد!

نکته‏ مهم این است که توسل به اولیاء الله (ع) و یا دعا، همان گونه که به معناى دست کشیدن از وسایل عادى و عدم استفاده از آنها و یا پیشه کردن تنبلى و سستى و واگذار کردن کار به خدا! به طور کلى نیست، زیرا امام صادق (ع) مى‏فرمایند: “خداوند ابا دارد کارى را بدون استفاده از اسباب انجام دهد”.[۴] بلکه باید در کنار بهره‏گیرى از وسایط عادى، توسل و دعا را براى کسب توفیق و حسن وصول به نتیجه، مد نظر داشته باشیم، استفاده از دعا و توسل نباید فقط در جایى باشد که چشم امیدمان از وسایل عادى – و در اینجا، درمان‏هاى پزشکى معمول- قطع شده باشد و همه اسباب عادى را از رفع آن ناتوان، و تمامى راه‏هاى چاره را بر خود بسته ببینیم و آن وقت متوسل به چنین اسبابى شویم! و پس از رفع مشکل هم، همه را فراموش کنیم؛ زیرا این وضعیت و این روحیه، در آیات کثیرى از قرآن کریم[۵] و روایات فراوانى مذمت شده است، و این جا است که این شفاعت و اجابت، سبب اتمام حجت بر فرد گشته و عذاب او را در آخرت تشدید مى‏کند! لکن هیچ گاه نباید مأیوس شد و از شفاعت یا اجابت حق قطع امید کرد؛ زیرا گرچه نظام عالم، نظام سبب و مسببى است، اما ذات اقدس اله، مسبّب الاسباب است و به همه اسباب، سببیت داده است، او به هر مسببى از سبب او و به هر کودکى از قیّم او نزدیک تر است. و چون قیوم است (و سبب ساز است و امور را از راه اسباب طبیعى شان محقق مى‏کند) گاهى نیز سبب سوز است؛ یعنى ممکن است در مواردى اسباب عادى را بى اثر کند، مانند آن چه که جریان ذبح اسماعیل (ع) و یا سوزاندن ابراهیم (ع) رخ داد. گاه، بدون دخالت اسباب ظاهرى، مستقیماً از راه غیب، فیضى مى‏رساند یا با سبب ناشناخته و بدون تحقق سبب‏هاى عادى و شناخته شده، مسبب را مى‏آفریند.[۶]

مثل داستان ناقه‏ صالح (ع) یا اژدها شدن عصاى موسى (ع) و … نتیجه آن که، بهتر است در تمامى افعال خویش علاوه بر بهره‏گیرى از وسایط عادى، ارتباط با خدا (دعا) و ائمه (‏ع) را فراموش نکنیم و در معضلات مأیوس نباشیم و امید به ائمه (‏ع) و قدرت حق ببندیم.

براى مطالعه بیشتر مراجعه شود به:

- مراحل اخلاق در قرآن، عبداللَّه جوادى آملى، نشر اسراء، قم.

- جامى از زلال کوثر، محمد تقى مصباح یزدى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (قدس سره)، قم.

- انگیزه پیدایش مذاهب، ناصر مکارم شیرازى، مطبوعاتى هدف، قم.

- کامل الزیارات، ابن قولویه قمى، ترجمه: محمد جواد ذهنى تهرانى، پیام حق، تهران.

- اشک روان بر امیر کاروان، شیخ جعفر شوشترى، ترجمه: میرزا محمد حسین

شهرستانى، دارالکتاب جزایرى، قم.


[۱] در اصطلاح فقهی و عبادی، به محدوده حرم حسینی و اطراف آن که شامل قبر مطهر، صحن، رواق ها و موزه و…است، چه قسمت های قدیم چه جدید، حائر اطلاق می‏شود. برخی هم حد حائر را همان محدوده حرم دانسته‏اند، نه بیشتر.

[۲] ذهنى تهرانى، محمد جواد، ترجمه کامل الزیارات، باب ۹۱ – ۹۵، ص ۸۳۲ – ۸۶۷، نشر پیام حق، و بحار، ج ۹۸، ص ۱۳۲ و ۱۲۸٫

[۳] مکارم شیرازى، انگیزه پیدایش مذاهب، ص ۱۱۲ و ۹۰٫

[۴] کافى، ج ۱، ص ۱۸۳٫

[۵] روم، ۳۲ ؛ لقمان، ۳۲ ؛ عنکبوت، آیه ۶۵ ؛ یونس، ۱۲ و ۲۳ و ۲۲ و… .

[۶] جوادى آملى، عبداللَّه، مراحل اخلاق در قرآن، ص

http://islampedia.ir/
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد